مثل روز روشن بود که فیلم «نگهبان شب» هیچ شانسی در راهیابی به نامزدهای اولیه اسکار ۲۰۲۴ ندارد و روز گذشته که خبر کنار رفتن فیلم رضا میرکریمی بیرون آمد، مشخص شد کمیته ۹ نفره انتخاب نماینده سینمای ایران به آکادمی اسکار، تصمیمی به غایت اشتباه گرفته است.
این کمیته ۹ نفره را منوچهر شاهسواری، رسول صدرعاملی، علیرضا حسینی، احمد مرادپور، محمد داوودی، اکبر نبوی، پرویز شیخطادی، بهروز شعیبی و رائد فریدزاده را تشکیل میدادند که همگی اهل فن و آشنا به سینما هستند.
یک تصمیم اشتباه!
خروجی تصمیم این کمیته برای انتخاب فیلم به اسکار، در آخرین روزهای شهریور امسال، بسیار عجیب و دور از انتظار بود. در میان فیلمهای اکران شده سینمای ایران آنها «نگهبان شب» را به اسکار فرستادند که فیلمی معمولی و متوسط به حساب میآید و یکی از فیلمهای شکست خورده در گیشه سینمای ایران است.
فریدزاده یکی از اعضای این کمیته دلیل انتخاب «نگهبان شب» را اینگونه برشمرد: «در نهایت فیلمی که قرار است نمایندگی سینمای ایران را بر عهده داشته باشد، بهتر است طعم و رنگ و بوی ایرانی داشته باشد و به نوعی نمایانگر فرهنگ ایرانی باشد. این یکی از عوامل جدی در بحثها و تبادل نظرها بود و اگرچه برخی فیلمها، هم از ساختار خوبی برخوردار بودند و هم حضور نسبتاً مناسبی در حوزه بینالملل داشتند، اما شاید بخاطر این نکته در ارزیابی نهایی اقبال کمتری یافتند.»
نگهبان شب و رنگ و بوی ایرانی؟
با توجه به صحبتهای فریدزاده که مبنا را بر انتخاب فیلمی با طعم و رنگ و بوی ایرانی عنوان کرده است، باید گفت کجای «نگهبان شب» این طعم و رنگ و بو را بازنمایی میکرد؟ «نگهبان شب» فیلمی درباره جهان ساده کارگری شهرستانی است که مورد سوءاستفاده کلاهبردارها قرار میگیرد و برای بیگناهیاش مبارزه میکند و …
فیلم میرکریمی فیلمی درباره فساد طبقه نوکیسه در ایران و ناآگاهی طبقه ضعیف و فرودست است. فیلم را با هر المانی که نگاه کنیم، نشانی از طعم و رنگ و بوی ایرانی در آن دیده نمیشود. پس استدلال هیئت انتخاب در مورد فیلم کاملا رد میشود.
باز اگر میرکریمی فیلمی مثل «یه حبه قند» میساخت که در آن نشانههای زیست ایرانی به چشم میخورد باز این استدلال قابل قبول بود؛ یا حتی اگر فیلمی مثل «خیلی دور خیلی نزدیک» با الهام گرفتن از عرفان مشرق زمین راهی اسکار میشد، مورد تائید جامعه سینمایی بود، ولی «نگهبان شب» با هر متر و معیاری انتخابی نادرست به حساب میآید.
سوختن یک فرصت طلایی
همین انتخاب نادرست موجب شد تا یک فرصت طلایی از سینمای ایران گرفته شود و کمیته انتخاب چشمش را بر روی چند فیلم خوشساخت سینمای ایران ببندد. فیلمهایی که اگر به اسکار فرستاده میشدند، شانس بیشتری برای موفقیت و دیده شدن داشتند.
رقابتهای سینمایی معتبری مثل اسکار و کن برای سینماگران سراسر جهان از اهمیت زیادی برخوردار است و کشوری را نمیبینیم که علاقهای به موفقیت در این رقابتها و جشنوارهها نداشته باشد. دیده شدن در اسکار و کن، فرصتی استثنایی برای دیده شدن و موفقیت جهانی به هر کارگردانی میدهد و موجب درآمدزایی و پیدا کردن تهیهکنندههای سرشناس میشود.
به نوعی ماحصل یک سال سینمای هر کشوری در چنین جشنوارههای معتبری دیده میشود و موفقیت در آن ارزش و اعتبار زیادی به سینمای آن کشور میدهد. سینمای ایران با دو بار بردن جایزه اسکار، بالاتر از ترکیه و کره جنوبی و چین ایستاده است و اعتبار زیادی در جهان دارد. وقتی فیلمی در این جشنوارهها موفقیت پیدا میکند، افراد زیادی از سراسر جهان آن فیلم را میبینند و این اتفاق خیلی مهمی برای هر کشوری است که فیلمهایش را مردم جهان ببینند.
به خطر افتادن دیگر ژانرها
نکته مخاطرهآمیز برای سینمای ایران اینجاست که با مدیریت اشتباه در انتخاب فیلم نتواند، فیلمی مخاطبپسند در سطح جهانی داشته باشد. صادر کردن فیلم به کشورهای دیگر منوط به درخشش در جشنوارههای جهانی است و این امر باید به درستی اتفاق بیفتد.
همچنین با سیرِ کمدیسازی سالهای اخیر، نباید از ساخت فیلم در ژانرهای دیگر غافل شد تا دست سینمای ایران در رقابتهای جهانی خالی بماند. درست است فیلمهای کمدی به گیشه و صنعت سینما در داخل کشور کمک میکنند، ولی باید در طول سال فیلمهایی متناسب با استانداردهای جهانی ساخته شوند تا بتوانند از سینمای ایران در جهان دفاع کنند.اگر فیلمها مینطور در ورطه کمدیسازی بیفتند و به جز گیشه به چیز دیگری فکر نکنند، سینمای ایران از داعیه کشورهای صاحبنام و صاحبسبک در جهان خارج خواهد شد و اعتبارش را از دست خواهد داد.
اگر مسئولان سینمایی دغدغه فیلمهایی با رنگ و بوی ایرانی دارند، باید برای آن سرمایهگذاری کنند و بتوانند فیلمهای خوبی از این جنس در طول سال در سینماهای کشور اکران کنند. سینمای ایران به خاطر موفقیتهای گذشته نامی پرآوازه در جهان دارد و با کمی سرمایهگذاری میتوان برایش مخاطب جهانی پیدا کرد. به شرط آنکه از کارگردانهای مستعد و فیلمنامههای خوب و درست حمایت کرد و فضایی هم برای دیگر ژانرهای سینمایی در نظر گرفت.
نویسنده: احمد محمدتبریزی/ منتقد سینما