«شعر» در همه اعصار بخشی از زندگی انسان بوده است تا جایی که در تمامی لحظات ناخودآگاه آدمی را این بخش از ادبیات بی آن‌که بدانیم پر کرده است؛ اما چرا؟

چرایی اهمیت شعر در همه عرصه‌های زندگی انسان / تخیل تنها قدرتی است که انسان با آن بر طبیعت برتری دارد

«شعر» در همه اعصار بخشی از زندگی انسان بوده است تا جایی که در تمامی لحظات ناخودآگاه آدمی را این بخش از ادبیات بی آن‌که بدانیم پر کرده است؛ اما چرا؟
به گزارش هفت هنر به نقل از نیویورک‌تایمز- سؤال اینجاست که چرا مردم برای همه اتفاقات مهم زندگی خود از جمله عروسی، مراسم ختم، موضوعات غم‌انگیز، ستایش انسان‌ها، جشن‌های تولد و غیره به شعر رو می‌آورند. چرا؟
شاید به این دلیل که زبان شعر به زبان روزمره انسان‌ها نزدیک است و البته شعر اتفاقات روزمره انسان‌ها را ارج می‌نهد. «دابلیو. اس. مروین»، شاعر زمانی گفته بود: «شعر انسان‌ها را در خصوصی‌ترین و شخصی‌ترین لحظات زندگی‌شان، در زمان غم و شادی مخاطب قرار می‌دهد زیرا فقط همین فرم ادبی است که می‌تواند تا این حد و با چند کلمه به انسان نزدیک باشد. در نتیجه می‌توان گفت که شعر به ریشه‌های زبان نزدیکی بسیاری دارد.»

در این باره نظر بسیاری از متخصصین را جویا شدیم. «لوئیس گلوک»، نویسنده درباره فروش کتاب گفت: «کتب شعر بسیار خوب به فروش می‌روند و این شاید به دلیل این است که شعر انسان را دچار هیجان می‌کند.»

«یانیس ریتسوس»، شاعر یونانی به دلیل زندانی بودن شعرهایش را روی برگه‌های سیگارش می‌نوشت و آن‌ها را در دوخت آستین لباسش مخفی می‌کرد و پس از آزادی مجموعه شعری را با خود از زندان به بیرون آورد که اغلب کوتاه بودند.

«آیرینا راتوشینسکایا»، شاعر اوکراینی در دوره حبس خود در زندان شعرهایش را بر روی قالب صابون می‌نوشت و هنگامی که اشعارش را حفظ می‌کرد با آن‌ها لباس‌هایش را می‌شست.

«ریچارد فورد»، داستان‌نویس نظر متفاوتی نسبت به همکاران خود دارد. از نظر او چرایی اهمیت شعر پاسخ خوبی برای اهمیت شعر نیست. شعر شاید ریشه مشترکی با دیگر گونه‌های ادبی داشته باشد. اما سؤال جالب‌تر این است که طبیعت تجربه انسانی چیست که سبب می‌شود از زبان بهره بگیرد و چنین فرم ادبی را به مرحله آفرینش برساند؟ در مورد شعر نمی‌توان کلی‌گویی کرد. شعر خود به تنهایی نیازی را در انسان بیدار می‌کند که توانایی اقناع آن را نیز دارد و همین دلیلی بر بزرگی و عظمت آن است.

چرا مردم به دنبال شعری خوب برای نوشتن بر سنگ قبر عزیزان خود هستند؟ به این دلیل که مردم حرفی که خود توانایی بیان آن را ندارند در شعر می‌یابند.

چرا باید شعر بخوانیم؟ «امیلی دیکنسون»، شاعر آمریکایی قرن نوزدهم سال‌ها پیش گفته بود: «وقتی کتاب می‌خوانم وجودم چنان یخ می‌کند که هیچ آتشی نمی‌تواند آن را گرم کند. تنها شعر توانایی آرام کردن من را دارد. وقتی در بالای سرم حس عجیبی دارم می‌دانم که شعری جدید در ذهن من در حال متولد شدن است.»

خواندن پاسخ «روبرت هاس»، شاعر در پاسخ به اینکه چرا شعر از اهمیت زیادی در زندگی بشر برخوردار است خالی از لطف نیست. وی می‌گوید: «کتاب «بهشت گمشده» نوشته «جان میلتون» در 1500 نسخه به چاپ رسید و زبان انگلیسی را کاملا تغییر داد. کمی پس از آن «ویلیام ووردزورث»، شاعر انگلیسی ایده‌ای جدید از طبیعت کسب کرد. شعر در وقع آرشیو حافظه بشری است که به او تاریخچه کاملی از انسان و عقایدش در طول تاریخ می‌دهد.»

بسیاری از ناشران از خود می‌پرسند چرا وقتی داستان بازار بهتری دارد باید به دنبال انتشار و فروش کتب شعر باشند. جواب مشخص است. به این دلیل که ما وظیفه داریم زبان زمانه خود را دست‌نخورده به نسل‌های آینده منتقل کنیم.

«والاس استیونس»، شاعر آمریکایی قرن بیستم سال‌ها پیش گفته بود: «وظیفه شعر این است که به انسان‌ها کمک کند زندگی کنند.» از آن‌جا که وی مردی اقتصادی بود به پول اهمیت زیادی می‌داد گفته بود «پول یک نوع شعر است.» بهتر است سخن او را اصلاح کنیم و بگوییم «شعر یک نوع پول است.» و در پایان سخن او را تأیید کنیم که گفته بود «تخیل تنها قدرتی است که انسان با آن بر طبیعت برتری دارد» و شعر عالی‌ترین نوع بروز این قرت است.

«شعر» در همه اعصار بخشی از زندگی انسان بوده است تا جایی که در تمامی لحظات ناخودآگاه آدمی را این بخش از ادبیات بی آن‌که بدانیم پر کرده است؛ اما چرا؟