عباس عبدی، روزنامهنگار در اعتماد نوشت: ظاهرا قرار نیست پرونده آقای عباس کیارستمی بسته شود. دلیل ادامه باز بودن این پرونده این است که به واسطه آن، زخم کهنهای باز شده است که عفونت آن به جاهای گوناگون سرایت کرده است و هر جایش را میگیری یک جای دیگرش اشکال پیدا میکند. از این نظر باز بودن این پرونده فرصتی را فراهم کرده که به برخی از مسائل اساسی جامعه خودمان بپردازیم. چند روز پیش رییس هیات بدوی نظامپزشکی و معاون نظارت سازمان نظام پزشکی تهران که مدیریت رسیدگی به پرونده آقای کیارستمی را عهدهدار است در گفتوگویی اعلام کرد که: «مرحوم کیارستمی به پسرش و دوستانش وصیت کرده بود که بههیچوجه از پزشک و پزشکان معالج، در صورت هرگونه اتفاقی شکایت نکنند».
این یادداشت در پی آن است که بگوید درک مسوول محترم مذکور از رسالت نهادهای صنفی و شکایت و پیگیری مردم یک درک جدید و مطابق نیازهای انسان امروز نیست. وقتی که ایشان به صورت غیردقیق اعلام میکند که مرحوم کیارستمی خانواده و دوستان (دوستانی که اصولا حق شکایت ندارند) را از شکایت منع کرده، همزمان چند خطا را مرتکب شده است. اول اینکه این گزاره به نقل خصوصی و محدود از فرزند ایشان است و اگر در یک جلسه خصوصی عنوان شده، وی حق ندارد آن را عمومی کند ولی از این نکته اخلاقی که بگذریم، آیا وی فکر نکرده که چرا فرزند کیارستمی چنین خبری را گفته است؟ در حالی که بهشدت پیگیر ماجرا هم هست.
با قدری توجه میتوان فهمید که او به این دلیل این خبر را گفته که طرف خود را از حیث اخلاقی تحت تاثیر قرار دهد که قصدش از پیگیری، انتقام گرفتن یا مجازات کردن یا خسارت و دیه گرفتن نیست. قصدش از پیگیری انجام کار غیرممکن یعنی زنده کردن آن مرحوم نیز نیست، بلکه قصدش از پیگیری وظیفهای مدنی و انسانی است تا این واقعه و مشابه آن پس از این تکرار نشود.
او پیگیری میکند تا شریک جرم ناخواسته مرگهای بعدی محسوب نشود. او پیگیری میکند زیرا روشن شدن حقیقت ماجرا از هر چیز دیگری مهمتر است و فقط اوست که میتواند این مسیر را برود. این پیگیری حتی یک انتخاب هم نیست، بلکه یک مسوولیت مدنی است.
باید متاسف بود از اینکه اعلام چنین خبری از سوی فرزندان کیارستمی بهجای آنکه تلنگری باشد برای رسیدگی بیشتر از جانب نظام پزشکی، به ابزاری جهت فشار علیه بازماندگان تبدیل میشود! این خبر باید چنان وجدان حرفهای را دچار حساسیت میکرد که میگفت پس دیگر نیازی به پیگیری شما نیست، خودمان به بهترین شکل آن را پیگیری میکنیم.
آنچه هدف این یادداشت است، ذکر تفاوت میان پیگیری براساس انتقام در نظام سنتی با پیگیری براساس مسوولیت مدنی در نظام توسعه یافته است. وقتی به جوامع پیشرفته نگاه میکنید این تفاوت را به وضوح میبینید که در آنجا ادعاهایی مطرح است که حتی تا چند دهه مردم پیگیر ماجرا
هستند.
یک نمونهاش پیگیری واقعه ورزشگاه هیلزبورو است که ٢٧ سال پیش رخ داد و ٢٣ سال تمام بازماندگان پیگیر ماجرا بودند تا حقیقت روشن شود در حالی که تمامی دستاندرکاران آن واقعه بازنشسته شده یا فوت کرده بودند. ولی هیچگاه کسی به آنان نگفت که چرا این کار را پیگیری میکنند؟
خانواده آقای کیارستمی میتوانند طبق وصیت پدرشان عمل کنند و حتی شکایت به معنای سنتی آن را که متضمن مجازات خاطی و دریافت خسارت است از خود سلب کنند و این راحتترین کاری است که میتوانند انجام دهند. ولی نمیتوانند در برابر کوتاهیها نسبت به رسیدگی و نیز ادامه این وضع در بیمارستانها و نزد برخی پزشکان سکوت کنند و این کار بسیار سنگینی است.
همانطور که سازمان نظام پزشکی هم میتواند پرونده را ببندد و برای چند بار سوال طرح کند که علت فوت چیست؟ یا ایشان برخلاف نظر پزشکان معالج، به فرانسه رفته است و انواع و اقسام پرسشهای بیربط با شکایت را طرح کند و در نهایت به اصل ماجرا نپردازد یا از بیان آن استنکاف کند و این کار راحتترین کار برای نظامپزشکی است. در مقابل، سختترین کار نیز انجام وظیفه مدنی است.
این طبیعی است که نظام پزشکی در برابر اقشار دیگر، از پزشکان دفاع میکند، ولی باید در برابر پزشک از بیماران دفاع کند. بیمار یک قشر در برابر قشر پزشک نیست. درمان بیمار رسالت و هدف پزشک است؛ اگر حق بیمار ضایع شود، به تعبیر دقیقتر رسالت و اعتبار و هویت پزشکی با علامت سوال مواجه میشود.
نباید بیماران و بازماندگان آنان را از پیگیری خواستههایشان ترساند. باید به آنان شجاعت پیگیری هم داد. ما به اندازه کافی منفعل هستیم، حالا اگر چند نفر پیدا شوند که از این انفعال بیرون بیایند، نباید آنان را دلسرد کرد که برعکس باید تشویق کرد. بالاخره باید میان یک قشر محترم و فرهیخته یعنی پزشکان با کارمند فلان اداره فرق باشد که اگر از دستش شکایت شود، پرونده ارباب رجوع را سربهنیست میکنند تا دیگر خیال شکایت به سرش نزند.
توصیه روشن این است که سازمان نظام پزشکی در دفاع از آرمان خود که درمان بیمار است آستین را بالا بزند و در واکنش به توصیه انسانی و اخلاقی مرحوم کیارستمی رفتاری مدنی را پیشه کند و با شجاعت و صراحت تمام از اعتبار خود در رسیدگی و داوری عادلانه دفاع کند.