پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما از نگاه محاسبه نرخ تورم

 
اگرچه فروش بالای هیچ فیلمی هیچ‌گاه نشان‌دهنده ارزش‌های آن فیلم نبوده و چه‌بسا در مروری گذرا به فهرست فیلم‌های پرفروش دوره‌های مختلف بتوان به فیلم‌هایی برخورد که باوجود فروش بالا بی‌بهره از کوچکترین ارزش و اهمیت هنری و سینمایی بوده‌اند اما به‌هرحال به واسطه غلبه نگاه صنعتی و اقتصادی در سینما -که به دلیل هزینه‌های روزبه‌روز فزاینده فیلمسازی گریز‌ناپذیر نیز هست- از اهمیت فروش فیلم‌ها به‌عنوان یکی از معیارهای موفقیت یک فیلم نیز نمی‌توان بی‌تفاوت گذشت. فهرست‌های پرفروش‌ترین‌ها، پرتماشاگرترین‌ها و ترین‌های دیگری که روی عدد و رقم تأکید دارند، همگی تأکید موکد و مکرری بر این جنبه از فیلم‌ها هستند که همیشه می‌توان در رسانه‌ها و نشریات با آنها برخورد. این فهرست‌ها ضمن معرفی موفق‌ترین فیلم‌ها از نظر اقتصادی در برهه‌های گوناگون زمانی می‌توانند ارزش و اهمیت مطالعاتی در مورد شناخت سلایق و علایق فرهنگی مردم در دوره‌های مختلف زمانی را نیز داشته باشند و به این فهرست‌ها ارزش افزوده‌ای می‌دهند که می‌تواند باعث ارتقای این آمارسنجی‌ها و مطالعات به سطح و جایگاهی دیگر و فراتر ‌شود… این اتفاق اما زمانی که پای عمل وسط می‌آید، ناکارآمدی‌های خودش را به نمایش می‌گذارد. قطعا در مرور فهرست‌های پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما یا یک ژانر خاص به این نکته برخورده‌اید که بیشتر این فیلم‌ها یا همگی آنها مربوط هستند به میانه‌های دهه ٩٠ میلادی به این سو که این به دلیل افزایش قیمت بلیت سینماها در سال‌های اخیر می‌تواند باشد. مثال آشکار این قضیه فیلم‌ «ای‌تی» اسپیلبرگ می‌تواند باشد که سال‌ها به‌عنوان پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینما مطرح بود اما در جدیدترین لیست پرفروش‌ها به رتبه ۵٠ این فهرست نزول کرده است. آمارهای پرتماشاگرترین فیلم‌ها در راستای پاسخ به این کمبود بزرگ -که مانع نگاه جامع و کامل به روند موفقیت اقتصادی فیلم‌هاست- تنظیم شده‌اند که نگاهی واقعی‌تر و کارآمدتر به آمار استقبال از فیلم‌ها را در معرض مخاطبان قرار می‌دهند که مطلبی با توجه به این جنبه از موفقیت فیلم‌ها در آینده نزدیک تقدیم‌تان خواهیم کرد. اما راه‌های دیگری نیز وجود دارد: یکی از جدیدترین این مطالعات به میزان فروش امروزی فیلم‌ها با تأکید و تمرکز روی میزان نرخ تورم اقتصادی می‌پردازد. معیار هم در این مطالعه قیمت بلیت بوده است. فراموش نکنید که در ‌سال ١٩٧٠ قیمت بلیت یک‌ونیم دلار، در‌سال ١٩٨٠ دو دلار و هفتاد سنت و امروز حدود هشت دلار است. مطلبی که در پی می‌آید فهرست پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ سینماست با احتساب نرخ تورم که فهرستی کامل‌تر و جامع‌تر از فهرست پرفروش‌ترین فیلم‌ها با احتساب مبلغ فروش نهایی به دست می‌دهد. این‌جا دیگر برخلاف آن فهرست دیگر عناوین فیلم‌ها پر نیستند از اسامی کامیک بوکی چون مرد آهنی، آدم‌آهنی، سوپرمن، بتمن، اسپایدرمن و من‌من‌های دیگر…

بر باد رفته

یکی از محبوب‌ترین و به‌کرات دیده‌شده‌ترین فیلم‌های تمام تاریخ سینما که هم در زمان خود و هم امروزه مورد توجه بوده و در هر رأی‌گیری و انتخابی جایی در صدر یا حداقل نزدیک به صدر جدول را به خود اختصاص داده است. این فیلم که در فهرست ١٠فیلم برتر تمام دوران انستیتوی فیلم آمریکا قرار دارد، از بسیار جنبه‌ها فیلمی تاریخ‌ساز به‌شمار می‌آید و خیلی چیزها را در سینمای جهان تغییر داده است که شاید مهم‌ترین‌شان تصویرسازی یا نوع نگاه ‌هالیوود به سیاه‌پوستان باشد. درواقع نگاه ‌هالیوود به سیاهان که تا تاریخ نمایش فیلم بر باد رفته ملهم از نگاه نژادی و ارتجاعی فیلم تولد یک ملت دیوید وارک گریفیث بود، متاثر از این فیلم عظیم کاملا دگرگون شده و رنگ‌وبویی انسانی‌تر گرفت؛ با این‌که در اقدامی کاملا غیرانسانی هیچ‌یک از بازیگران سیاه‌پوست فیلم اجازه شرکت در مراسم افتتاحیه را پیدا نکردند.
بر باد رفته درامی عاشقانه است در بستری از تاریخ که در‌ سال ۱۹۳۹ براساس رمانی نوشته مارگارت میچل ساخته شده است. تهیه‌کننده این فیلم دیوید سلزنیک و کارگردانش هم ویکتور فلمینگ است. داستان  فیلم در روزهای جنگ داخلی و دوران بازسازی آمریکا می‌گذرد و روایت زندگی اسکارلت اوهارا و عشق و ازدواجش است. ویوین لی و کلارک گیبل بازیگران اصلی این فیلم هستند و در توصیف موفقیتش همین بس که در دوازدهمین مراسم اسکار توانست ١٠مجسمه اسکار را تصاحب کند. فیلم همچنین محبوب منتقدان نیز بوده و چه در زمان نمایش و چه الان که حدود ٩ دهه از آن روزگار می‌گذرد، همیشه نقدهای مثبتی درباره‌اش نوشته شده است.
بر باد رفته تولید ساده و آسانی نداشت و بارها و بارها با مشکل و جنجال مواجه شد. فیلمبرداری فیلم دو‌سال به‌خاطر پافشاری سلزنیک برای استفاده از کلارک گیبل در نقش رت باتلر به تعویق افتاد؛ ویوین لی نیز با پشت‌سر گذاشتن مصائب فراوان از میان بیش از‌ هزار زن بازیگر برای این فیلم انتخاب شد. کارگردان فیلم در آغاز کار جورج کیوکر بود که پس از اخراجش جای خود را به ویکتور فلمینگ داد…
بر باد رفته در نمایش اولیه‌اش در‌ سال ١٩٣٩ توانست ٣٩٠‌میلیون دلار بفروشد که این رقم با احتساب تورمی که در این دهه‌ها وجود داشته، توسط یک نشریه معتبر اقتصادی حدود سه و نیم‌میلیارد دلار امروز محاسبه شده است. این فیلم در محاسبه تعداد تماشاگران نیز پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینماست و در جدول فروش واقعی نیز برای ٢۵سال پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینما بوده است…
بر باد رفته در سایت‌ ای‌ام‌دی‌بی‌ توانسته ٨٢‌درصد آرای مثبت را به خود اختصاص دهد. از نکات حاشیه‌ای این فیلم باید به این نکته اشاره کرد که دستمزد ویوین لی که آن روزها چهار بسته سیگار در روز می‌کشید، ٢۵هزار دلار و کلارک گیبل ١٢٠‌هزار دلار بوده است…

 جنگ‌های ستاره‌ای

جنگ‌های ستاره‌ای به‌عنوان یکی از موثرترین فیلم‌های شکل‌دهنده افسانه جورج لوکاس همیشه پولساز؛ به‌گفته منتقدی سرشناس یک اپرای فضایی است که به کمترین حقش که همان ماندگاری در تاریخ سینما بوده دست یافته؛ اما به گفته همان منتقد فیلم لایق جایگاه بسیار بالاتری در مقایسه با دستاوردهای حال‌حاضرش بوده که بدنامی همیشگی ژانر علمی-تخیلی مانع اصلی پیش‌پای این فیلم در اوج‌گیری بوده است.
جنگ‌های ستاره‌ای اما چه به حقش رسیده باشد و چه نه، تفاوتی در این واقعیت ایجاد نمی‌کند که حداقل از نظر اقتصادی یکی از موفق‌ترین فیلم‌های تاریخ بوده است. فیلم با فروش نزدیک به ٨٠٠‌میلیون دلار در زمان نمایشش در ‌سال  ١٩٧٧ که با محاسبه نرخ تورم معادل ٢‌میلیارد و ٨۵٠‌میلیون دلار امروز ارزیابی شده؛ نامزدی در ١٠رشته اسکار که درنهایت۶ اسکار را برای فیلم به ارمغان آورد؛ اضافه‌شدن به فهرست گنجینه‌های سینمایی انستیتوی فیلم آمریکا در همان نخستین ‌سال ساخت به‌خاطر آنچه اهمیت فرهنگی، هنری و تاریخی عنوان شده و… موفقیت‌های کم‌سابقه‌ای را برای سازندگانش رقم زده و بیراه نیست که به مثابه گاو ٩ من شیرده استودیوی تهیه‌کننده‌اش هر زمان استودیو نیاز به پول داشته، یک قسمت جدید از این سریال همیشه پرطرفدار را روانه پرده سینماها کرده است…
جنگ‌های ستاره‌ای در داستانش که بر نبرد ازلی و ابدی‌خیر و شر در فضای بیکران کهکشان‌ها استوار شده از بازیگرانی چون هریسون فورد، مارک همیل و گری فیشر سود جسته است. فیلمنامه جنگ‌های ستاره‌ای را لوکاس در‌ سال ١٩٧٣ با الهام از قلعه پنهان کوروساوا نوشت. جالب این‌که کمپانی‌های یونیورسال و یونایتد آرتیستز این سناریو را دارای ارزش ساخت ندانسته و آن را رد کردند. همین چند‌سال پیش بود که یکی از مدیران بازنشسته یونیورسال از این تصمیم به‌عنوان یکی از بدترین تصمیم‌های ناکام‌کننده این استودیو در تمام دوران فعالیتش یاد کرد. اما در عوض فوکس قرن بیستم با آینده‌نگری خاصی سراغ این پروژه رفته و با لوکاس در ساخت آن نهایت همکاری را به عمل آوردند. لوکاس در سال‌های بعد در گفت‌وگویی آزادی بی‌حدوحصری را که زمان ساخت این فیلم داشت، حتی در پروژه‌های کمپانی خودش نیز تکرارنشدنی دانست. با این همه جنگ‌های ستاره‌ای نیز مثل خیلی از فیلم‌های موفق دیگر روند ساخت دشوار و پرمشکلی را پشت‌سر گذاشت. مهم‌ترین مشکلات این فیلم را سایت خود جورج لوکاس هوای بد، خراب‌شدن وسایل صحنه و مشکلات مالی فراوان عنوان کرد. به‌عنوان مثال گفته شده که در نخستین‌ روز فیلمبرداری این فیلم در تونس شدیدترین باران در تاریخ نزدیک ۵٠‌سال اخیر تونس شروع به باریدن کرد.
جنگ‌های ستاره‌ای در سایت‌ ای‌ام‌دی‌بی توانسته برآیند آرای مثبت ٨٧‌درصد را به دست آورد…

آواتار

آواتار را جیمز کامرون همیشه موفق همین هفت‌سال پیش ساخته و روانه پرده نقره‌ای کرده است. به دلیل فاصله زمانی نزدیک میان نمایش عمومی تا امروز احتساب نرخ تورم این سال‌ها تفاوت زیادی در جایگاه این فیلم در جدول پرفروش‌های تاریخ سینما ایجاد نکرده است. این فیلم علمی-تخیلی در نمایش عمومی‌ سال ۲۰۰۹ دو‌میلیارد و هشتصد‌میلیون دلار فروخته که با محاسبه نرخ تورم معادل با سه‌میلیارد دلار امروز می‌شود. آواتار که داستانش در قرن آتی می‌‌گذرد؛ روایتگر ارتباط انسان‌ها و بومیان سیاره پاندورا به نام ناوی‌هاست که این سیاره به خاطر داشتن یک ماده معدنی حیاتی برای انسان‌ها به‌عنوان سکونتگاه انسان‌ها انتخاب شده است. عشقی که میان یکی از انسان‌ها و دختری از ناوی‌ها جوانه می‌زند و تلاش آنها برای جلوگیری از انقراض نسل ناوی‌ها، بدنه داستانی آواتار است که در زمانی حدود سه ساعت با جذابیت تمام روایت می‌شود…
جیمز کامرون که قرار بود آواتار را پس از تایتانیک بسازد؛ به دلیل آنچه خودش ناکامل بودن تکنولوژی برای تصویرسازی داستانی چنین نامید، ساخت این فیلم را حدود ١۵‌سال دیرتر شروع کرد. فیلم با بودجه‌ای نزدیک ٣٠٠‌میلیون دلار ساخته شد و البته با فروش اعجاب‌انگیزش یکی از سودده‌ترین فیلم‌های تاریخ نیز محسوب می‌شود.
این فیلم که در مراسم اسکار توانست از ٩ نامزدی درنهایت ٣ مجسمه طلایی را تصاحب کند؛ در زمینه جلب‌نظر منتقدان هم تاحدودی موفق بود و به‌خصوص در زمینه جلوه‌های ویژه نقدهای مثبتی بر این فیلم نوشته شد. در مورد این فیلم گفتنی است ابتدا قرار بود جیک جیلنهال یا مت دیمون ایفاگر نقش اصلی این فیلم باشند اما درنهایت این نقش به سام ورتینگتون رسید. او زمانی که برای تست‌دادن به استودیوی کامرون دعوت شده بود، چنان بی‌پول بود که جایی برای خواب هم نداشت و شب‌ها در خودرواش می‌خوابید. اما آواتار کاملا زندگی او را تغییر داد و اکنون یکی از پولدارترین بازیگران جوان‌ هالیوود به‌شمار می‌آید…
آواتار در سایت ‌ای‌ام‌دی‌بی ٧٨‌درصد آرای مثبت را دریافت کرده است.

آوای موسیقی

موزیکال پرتماشاگر و پرطرفدار رابرت وایز پس از دوبار ردکردن پیشنهاد کارگردانی این فیلم؛ برگرفته از تئاتر موزیکالی به همین نام که در‌ سال ١٩۵٩ روی صحنه برادوی اجرا شده بود، در نمایش عمومی‌اش در‌ سال ١٩۶۵ توانست ٢٨۶میلیون دلار بلیت بفروشد. این رقم که امروز معادل ٢میلیاردو٣۶۶ ‌میلیون دلار ارزیابی می‌شود باعث شده آوای موسیقی در جدول پرفروش‌ترین فیلم‌ها با احتساب تورم، جایگاه پنجم این فهرست را تصاحب کند…
آوای موسیقی داستان راهبه‌ای جوان است که برای آموزش فرزندان یک افسر بازنشسته زن مرده به ویلای آنها می‌رود. حضور مهربان و رفتار پرعشق این دختر زندگی‌های تمام ساکنان آن خانه را تحت‌تأثیر قرار داده و درنهایت به ازدواج او با پدر خانواده می‌انجامد. جولی اندروز و کریستوفر پلامر بازیگران اصلی این درام موزیکال همیشه ماندگار و جذاب هستند که با دریافت۵ جایزه اسکار از این نظر نیز جزو فیلم‌های موفق قلمداد می‌شود.  آوای موسیقی در ‌سال ١٩۶۴ جلوی دوربین رفته و‌ سال بعد نیز به نمایش عمومی درآمد. فروش فوق‌العاده فیلم که به رکوردشکنی در حدود ٣٠ کشور جهان انجامید، در کنار موفقیت انتقادی آن باعث شدند انستیتوی فیلم آمریکا عنوان چهارمین موزیکال برتر تاریخ و پنجاه و پنجمین فیلم برتر تاریخ را به آوای موسیقی اهدا کند. فیلم همچنین حدود ۴٠‌سال بعد از زمان ساخت به دلیل اهمیت هنری، فرهنگی و تاریخی به فهرست گنجینه‌های دفتر انستیتوی فیلم آمریکا اضافه شد…   آوای موسیقی یکی از محصولات به یادماندنی کمپانی فاکس قرن بیستم است. این کمپانی معظم که البته ابتدا با بی‌میلی کامل سراغ ساخت این پروژه رفته بود؛ درنهایت بیشترین سود ممکن را از آوای موسیقی برد؛ چنان که خیلی از کارشناسان این فیلم را به‌عنوان نجات‌دهنده کمپانی فاکس قرن بیستم مطرح می‌کنند. واقعیت چنین هم هست البته. درواقع پس از افتضاح کلئوپاترا، فاکس قرن بیستم  نیازمند پروژه‌ای بود که بتواند این کمپانی را دوباره حیات دهد که آوای موسیقی از عهده این کار برآمد. کلئوپاترا به‌عنوان یکی از پرهزینه‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما با هزینه ۴۴میلیون دلار و فروش ٢۶‌میلیون دلار فاکس را در آستانه ورشکستگی قرار داده بود اما فروش ٢٠٠ و اندی‌ میلیون دلاری آوای موسیقی همه این ضررها را برای این کمپانی جبران کرد… آوای موسیقی توانسته آرای مثبت ٨٠‌درصد منتقدان را در سایت ‌ای‌ام‌دی‌بی به دست آورد.

 دو پرفروش دیگر

ای‌تی شاهکاری است از استیون اسپیلبرگ درباره دوستی بچه‌ای منزوی با موجودی فضایی که با بودجه‌ای ١٠‌میلیون دلاری ساخته شده؛ فیلمی که در زمان ساخت و نمایشش حدود ٣۴‌سال پیش چنان به مذاق تماشاگران خوش آمد که نه‌تنها با فروش ٨٠٠‌میلیون دلار در هر فهرستی با هر محوریتی جزو ١٠فیلم پرفروش تاریخ به‌شمار می‌آید که در فهرست ما نیز که به‌روزکردن میزان فروش فیلم‌ها با در نظر گرفتن نرخ تورم را مدنظر قرار داده، با فروش ٢میلیارد و ٣١٠‌میلیون دلار جایگاه ششم را به خود اختصاص داده است که با هر معیاری جایگاه غبطه‌برانگیزی می‌تواند محسوب شود. ‌ای‌تی همچنین در نظرسنجی سایت معتبر روتن تومیتوز عنوان بهترین فیلم تخیلی تاریخ سینما را به دست آورده و برآیند نظرات مثبت ٧٩‌درصد منتقدان را در‌ ای‌ام‌دی‌بی نیز در اختیار دارد.
هفتمین فیلم این فهرست دکتر ژیواگوی دیوید لین است با بازی جولی کریستی و عمر شریف براساس رمانی جذاب از بوریس پاسترناک توانا که با ١۵‌میلیون دلار ساخته شد و البته در زمان نمایشش در‌ سال ١٩۶۵ توانست ١١١‌میلیون دلار به دست آورد که این رقم امروزه با فروش ٢میلیارد و صد‌میلیون دلار معادل شمرده می‌شود. دکتر ژیواگو که ٨١‌درصد آرای منتقدان ‌ای‌ام‌دی‌بی را در اختیار دارد؛ رابطه عاشقانه دکتر و شاعری را با همسر یکی از فعالان سیاسی روسیه دستمایه روایتش قرار داده؛ روایتی چنان تاثیرگذار که باعث شده بود کتاب و فیلم سالیان‌ سال در شوروی ممنوع و غیرقانونی به حساب آیند. فیلم باوجود بی‌میلی اولیه منتقدان که عقیده داشتند تاریخ را قربانی داستان عاشقانه‌اش کرده؛ ۵مجسمه طلایی اسکار و جایگاه سی‌ونهمین فیلم برتر تاریخ سینما را تصاحب کرده و در کارنامه پربار دیوید لین نیز بهترین و پرسودترین کار این فیلمساز معتبر و محترم به‌شمار می‌آید. دکتر ژیواگو امروزه جزو فیلم‌های محبوب منتقدان سراسر دنیا نیز هست و در بیشتر نظرسنجی‌ها جایی نزدیکی‌های صدر جدول را به دست می‌آورد…

تایتانیک

فیلم دیگر نابغه‌ای چون جیمز کامرون که یکی از موفق‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما به شمار می‌آید؛ رکورددار نامزدی اسکار با ١۴ نامزدی که نام این فیلم را درست در کنار فیلم رکورددار همه‌چیز درباره ایو قرار می‌دهد که در‌سال ١٩۵٠ همین تعداد نامزدی را در اسکار داشت و البته رکورددار تصاحب مجسمه طلایی اسکار با ١١ بار برنده‌شدن در شب اهدای جوایز -که تایتانیک را چون فیلم بن هور با یازده مورد دریافت اسکار در مراسم ‌سال ١٩۵٩ بدل می‌کند به پرافتخارترین فیلم تاریخ- حداقل در مراسم اسکار. تایتانیک راوی عشق در بستری از حادثه و تاریخ است؛ عاشقانه‌ای پرشور که با آغاز حرکت عظیم‌ترین کشتی دنیا بین جک و رز شکل گرفته و با غرق‌شدنش به پایانی تراژیک می‌رسد. تایتانیک از همه نظر فیلمی موفق قلمداد می‌شود: لئوناردو دیکاپریو و کیت وینسلت، بازیگران اصلی‌ش را که آن زمان دارای اسم و رسم چندانی نبودند بدل می‌کند به ستارگان بی‌بدیل ‌هالیوود؛ کارگردانش با این فیلم اسطوره‌ای غیرقابل دسترسی می‌شود؛ با فروش یک‌میلیارد و ٨٠٠میلیون دلار در زمان نمایش عمومی تبدیل به نخستین فیلم تاریخ می‌شود که مرز فروش میلیاردی را پشت‌سر گذاشته است؛ بازتاب موفقیت‌آمیز کم‌نظیری را میان منتقدان سینمایی باعث می‌شود که شاهد این مثال ٧٧‌درصد آرای مثبت منتقدان است که در سایت ‌ای‌ام‌دی‌بی بهش اشاره شده؛ نخستین فیلمی می‌شود که ١۵‌سال پس از اکران در نمایش مجدد ٣ بعدی‌اش حدود ٣۵٠‌میلیون دلار دیگر به دست می‌آورد؛ بعد از نمایش مجددش پس از آواتار دومین فیلمی شد که توانست از مرز فروش ٢‌میلیارد دلار عبور کند و… نامزدی‌ها و اسکارهای کسب‌شده‌اش نیز شواهدی دیگر از موفقیت کتمان‌نشدنی این فیلم به‌شمار می‌آیند. این فیلم همچنین توانست تا قبل از نمایش آواتار، فیلم دیگر کامرون، عنوان پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینما را در تصاحب داشته باشد… تایتانیک با احتساب دو اکران عمومی با فاصله‌ای ١۵ ساله حدود ٢میلیارد و ٢٠٠‌میلیون دلار به دست می‌آورد که در ارزیابی اقتصاددانان این مبلغ معادل ٢ و نیم‌میلیارد دلار امروز محسوب می‌شود. تایتانیک همچنین به‌عنوان یکی از عظیم‌ترین فیلم‌هایی که تا آن زمان ساخته شده بود، باوجود فیلم‌های موفق بسیار دیگر روند تولید سریع و نسبتا ساده‌ای داشت. همه چیز درباره این فیلم در دو‌سال آغاز می‌شود و به پایان می‌رسد. درواقع جیمز کامرون که همیشه علاقه‌مند به داستان کشتی‌ها‌ی غرق‌شده بوده، ساخت تایتانیک را از‌ سال ۱۹۹۵ آغاز کرد. هزینه تولید ٢٠٠‌میلیون دلاری تایتانیک، این فیلم را در زمان ساخت به‌عنوان گرانقیمت‌ترین فیلم تاریخ سینما رساند. دو کمپانی پارامونت و فاکس قرن بیستم بخش عمده‌ای از هزینه‌های فراوان این فیلم را تقبل کردند. تنها رخداد جنجالی این فیلم در زمان تولید نیز ریشه در این سرمایه‌گذاری دارد. آن روزها پارامونت کوچکترین اعتماد و اعتقادی به دیکاپریو نداشت و می‌خواست متیو مک کاناهی نقش جک را بازی کند اما کامرون روی انتخابش پافشاری کرد و توانست تایتانیک را با بازی لئوناردو دیکاپریو جلوی دوربین ببرد. فیلم بالاخره در‌ سال ١٩٩٧ روی پرده آمد و تبدیل شد به ستاره‌ای نورانی در آسمان سینما…

منبع شهروند