کوئیلو که اخیرا به مناسبت انتشار آخرین رمانش برای اولین بار به هند سفر کرده بوده گفتوگوی اختصاصی با وبسایت خبری هندوستانتایمز داشته که در ادامه میخوانیم.
نویسنده برزیلی که کتاب جدیدش را با یکی از اشعار رابیندرات تاگور آغاز کرده درباره شعر میگوید« شعر راه دیگری برای دیدن جهان است؛ اما در این زمانه مردم اهمیت و اعتبار چندانی برای شعر قائل نیستند. آن قطعه را در ابتدای کتابم آوردم تا مردم با خواندن آن دوباره به شعر توجه نشان دهند.»
کوئیلو در این مصاحبه از چهرههای تاثیرگذار بر زندگی و نوشتناش نام میبرد و میگوید «رابیندرانات تاگور در کنار حافظ، مولانا و کوروش کبیر تاثیر عمدهای نه تنها بر من بلکه بسیاری از همتایان من داشتهاند.»
او در ادامه از اقتباس سینمایی از آثارش اظهار ناخرسندی کرده و گفته است «کتاب، کتاب و فیلم، فیلم است. هر زمان که تلاشی برای تبدیل یکی به دیگری شده، تنها فاجعه به بار آمده است. زمانی که مینویسید شخصیتهایی را خلق میکنید و فضایی را ایجاد میکنید که بهخوبی کیفیت رفتار و گفتار اشخاص را مشخص میکند. یک فیلم اما نمیتواند در این باره حق مطلب را به خوبی ادا کند. من شخصا ممنوع کردهام که فیلمی درباره کتابهایم ساخته شود و این پشیمانی به اشتباهم در چند سال گذشته باز میگردد؛ زمانی که اجازه ساخت نسخه سینمایی کتاب کیمیاگر را دادم. «کیمیاگر» فیلم نیست.کتاب است.»
کوئیلو ماهیت زندگی را مانند یک راز میداند و معتقد است که همه چیز از یک مکان ناشناخته میآید و ما صرفا میتوانیم در این طرح گسترده از امور مخلوقات خوبی باشیم. به زبان ساده من تلاش میکنم با هستی در ارتباط باشم و هرچه در زندگی به دنبالش بودهام برایم اتفاق افتاده است. اما راهنمای روحی نیستم چیزی که خوانندگانم فکر میکنند این است که من تجربههای فراوانی دارم و کتابهای من را در سفر و حضر همراه دارند.
او در ادامه به همان شیوه معمول جملات کتابهایش میگوید:«من یک پزشک با نسخههای جادویی نیستم. مشکل اینجا است که مردم فقط به دنبال توضیح این هستند که چه چیزی خوب و چه چیزی بد است. حقیقتا از این توضیحات خسته شدهام. هر زمانی که جوابی داشتهام سوال تغییر کرده است. بنابراین به جای آنکه وقتم را برای یافتن توضیحات بیهوده هدر دهم تصمیم گرفتهام تا از جادوی شگفت هر روز زندگیام لذت ببرم. هر جا که باشی میتوانی این پیوند و اتصال را که ممکن است حتی برای چند لحظه گذرا دوام بیاورد حس کنی؛ آن زمان که حضور خدا را درک میکنی و پی میبری چیزی جز نوایی از وجود خداوند نیستی و باید به این حقیقت احترام بگذاری.»
کوئیلو معتقد است که لحظات حیاتی کتاب جدیدش را کندوکاو روحی شکل داده آنگاه به گذشتهای توام با شادمانی و شگفتی بازگشته است «امروزه شاید باورنکردنی به نظر برسد که کسی تصمیم بگیرد از آمستردام تنها با یک دوچرخه راهی نپال بشود. در آن روزها اما از طریق عراق و افغانستان شدنی بود. آنهم با کمتر از صد دلار. چه حیف… چه روزگار خوبی بود.»
خالق «کیمیاگر» که سرعت نوشتناش مثال زدنی است و به گفته خودش «کیمیاگر» را در عرض دو هفته و کتاب جدیدش را در طی یک ماه نوشته درباره نوشتن میگوید: «تجربههای شخصی و سفرهایی که رفتهام کتابهایم را شکل دادهاند. نوشتن برای من مثل این میماند که چیزهایی که درون تو هست را بیرون از خودت قرار دهی. «کیمیاگر» استعارهای از تجربیات شخصی من بود در «هیپی» تلاش کردم حوادثی مانند دستگیری و شکنجههایی که در ارتش برزیل شدم را به یاد بیاورم. به نظرم نمیشود چیزی را از هیچ خلق کرد. در واقع ما دو نوع نویسنده داریم؛ یکی مثل مارسل پروست که به ندرت از خانه خارج میشد و «در جستجوی زمان از دست رفته»اش مکاشفهای درونی بود و نوع دوم مثل همینگوی که درباره جهان آنطور که تجربهاش میکرد مینوشت و من خودم را متعلق به نویسندگان نوع دوم میدانم.»
نویسنده برزیلی معتقد است که بهترین تصمیماتی که در سراسر زندگیاش گرفته بر مبنای نشانهها و علامتهایی بوده که در زندگی آنها را حس کرده است «هر وقت زندگی چیزی را در گوش من نجوا کرد و من نادیدهاش گرفتم خیلی زود فهمیدم که مسیر اشتباهی را انتخاب کردهام.»