وضعیت‌های استثنایی قانون را می‌سازند

نخستین مجلد مجموعه «هوموساکر» در سال ١٩٩۵ منتشر شد. اما نظم و پیوستگی مجموعه حاضر بسیاری را گیج‌ کرده بود. چون مجلدها منظم و به‌ترتیب منتشر نشده‌اند. مثلاً بخش‌ اول مجلد دوم در سال ٢٠٠٣ منتشر شد و بخش دومش سال گذشته، یا مجلد سوم قبل از مجلد دوم منتشر شده است. با این‌حال، جورجو آگامبن به‌تازگی نظمی به پازل هوموساکر داده است به این ترتیب:
١. هوموساکر: قدرت حاکم و حیات برهنه – ١٩٩۵
٢,١. وضعیت استثنایی – ٢٠٠٣
٢,٢. سکون: جنگ داخلی در مقام پارادایمی سیاسی – ٢٠١۵
٢,٣. آیین مقدس زبان: دیرینه‌شناسی – ٢٠٠٨
٢,۴. ملکوت و جلال: تبارشناسی الاهیاتی اقتصاد و جلال – ٢٠٠٧
٢,۵. کار خدا: دیرینه‌شناسی تکلیف – ٢٠١٣
٣. بقایای آشویتس – ١٩٩٨
۴,١. والاترین فقر – ٢٠٠٨
۴,٢. کاربرد بدن‌ها – ٢٠١۶
به‌رغم ترجمه‌ قابل توجه آثار آگامبن، شرح آراء و استقبال چشمگیری که از نظریه‌اش در ایران شد، تاکنون فقط یک بخش و اندی از مجموعه هوموساکر به فارسی ترجمه شده است: فصل اول مجلد یکم در جلد دوم کتاب‌های رخداد، «قانون و خشونت»، در سال ١٣٨٧ و امسال نیز «وضعیت استثنایی» با ترجمه پویا ایمانی. «وضعیت استثنایی» در این مجموعه به‌دلیل ربط مستقیمی که با وقایع بعد از ١١ سپتامبر داشت جایگاهی یافت که تقریباً هیچ تحلیل جدی سیاسی نمی‌تواند انکارش کند، چراکه اکنون دیگر ایده محوری‌ کتاب واقعیتی بدیهی است: «وضعیت استثنایی رو به آن دارد که به پارادایم اصلی حکومت در سیاست معاصر بدل شود». (ص٢٢) بعد از اعلام وضعیت‌ اضطراری ٢٠ نوامبر در فرانسه و دیگر کشورهای اروپا و آمریکا در سال‌های گذشته «وضعیت استثنایی در دموکراسی‌های غربی به پارادایم معمول حکومت بدل شد» (ص١٣) و از این‌رو، کتاب حاضر با توجه به آشوب‌های خاورمیانه و انعکاس واقعی آنها در اروپا و آمریکا اهمیتی دوچندان یافته است. خصوصا از این حیث که آگامبن در کنار تحلیل خود تک‌جاهایی را برای تولد دوباره سیاست باز می‌گذارد.
مفهوم «وضعیت استثنایی» برگرفته از نظریه قانون کارل اشمیت در رساله الاهیات سیاسی (١٩٢٢) است. او برای نخستین‌بار «نزدیکی ماهوی وضعیت استثنایی و حاکمیت را برقرار کرد». (ص١٩) طبق نظریه حاضر، حاکم در وضعیت استثنایی به‌نام منافع همگانی پا را فراتر از قانون می‌گذارد و «درباره وضعیت استثنایی تصمیم می‌گیرد» (همان) و سیاست نیز چیزی نیست جز تصمیم‌گیری او در وضعیت استثنایی. اگرچه همه واقعیت‌های تاریخی، شواهد و مدارک تا به امروز موید بسیاری از ابعاد دیدگاه شدیدا اقتدارگرا، غیرانسانی و واقع‌بینانه اشمیت است، آگامبن در مجلد دوم هوموساکر نظریه اشمیت را در کنار بحث بنیامین در باب خشونت در بطن جامعه مدرن و زندگی ساکنانش بسط و در نتیجه نشان می‌دهد حرف آخر در این زمینه نیست. کتاب حاضر همچون دیگر آثار آگامبن درباره زندگی است: زندگی‌ای که به انقیاد قانون درآمده است. آگامبن وضعیت استثنایی را ابزار این انقیاد می‌داند که به تعبیر او در حکم برزخ بین حقوق عمومی و واقعیت سیاسی، بین نظم حقوقی و زندگی، است. (ص٢٠) او در این کتاب پیش از هر چیز می‌کوشد با تبارشناسی وضعیت استثنایی نشان دهد وضعیت‌های استثنایی چندان هم استثنایی نیستند و طبق حکم مشهور بنیامین نتیجه می‌گیرد بدل به قاعده شده‌اند. همچنین نشان می‌دهد چگونه نظام حقوقی- سیاسی با موتوری به نام «وضعیت استثنایی» تبدیل به ماشین کشتار می‌شود.
تحلیل کتاب از یک ‌سو تاریخی است به این معنا که نشان می‌دهد چطور یک استثنا در تحولات تاریخی به یک شکل عادی حکمرانی تبدیل می‌شود. هدف وجه تاریخی شناخت تبعات وضعیت استثنایی در دموکراسی مدرن غربی است. از سوی دیگر، این تحلیل نظری- سیاسی است به این اعتبار که نحوه پیوند قانون و بی‌قانونی را در وضعیت استثنایی عیان می‌کند. از این‌رو، تعریف وضعیت استثنایی تا حدودی دشوار به نظر می‌رسد. نخست به خاطر «رابطه نزدیک آن با جنگ داخلی». (ص٢١) دوم به این دلیل که «وضعیت استثنایی نوع خاصی از قانون (نظیر قانون جنگ) نیست، بلکه چون در حکم تعلیق نظام حقوقی است، معرف آستانه قانون یا حد مفهوم قانون است». (ص٢۵) به همین جهت در نظر آگامبن طرح مسئله مرز یا حد بیش از پیش ضرورت می‌یابد. (ص٢٠) آگامبن تعریف وضعیت استثنایی را از تبارشناسی آن در تاریخ سیاسی اروپا به دست می‌آورد: از خاستگاه‌های کهن آن در حقوق روم تا مظاهر مدرنش در فرانسه انقلابی، آمریکای دوره جنگ داخلی، جمهوری وایمار، آلمان نازی و ایتالیای فاشیست. این تاریخ اثبات می‌کند وضعیت استثنایی دقیقا همان ابزاری است که حاکمان توتالیتر در اروپا با آن سر و کار آمدند. آگامبن با تشریح تاریخی-مفهومی وضعیت استثنایی نشان می‌دهد چگونه تبدیل آن «از تمهیدی موقتی و استثنایی به تکنیکی حکومتی، ساختار و معنای تمایز سنتی میان اشکال قانون اساسی را در معرض استحاله ریشه‌ای قرار می‌دهد. از این منظر، وضعیت استثنایی عملاً در آستانه تعیین‌ناپذیری میان دموکراسی و غیر دموکراسی جلوه‌گر می‌شود». (ص٢٢) به عبارت دیگر، وضعیت اضطراری سپری نیست که از دموکراسی دفاع کند بلکه برعکس، همواره به یاری دیکتاتوری و استبداد می‌آید. آگامبن در این خط سیر، ویژگی اصلی وضعیت استثنایی را «تعلیق (کامل یا نسبی) نظام حقوقی» (ص۵٧) می‌داند. اما این تعلیق چطور می‌تواند همچنان مشمول و منظور در قانون باشد؟ آگامبن در پاسخ به ابهام این تعریف، وضعیت استثنایی را نه بیرون از نظام حقوقی می‌داند و نه درون آن. به همین دلیل است که «مسئله تعریف آن دقیقاً به یک آستانه یا منطقه عدم تمایز بر می‌خورد، آنجا که درون و بیرون دافع و نقیض هم نیستند، بلکه با هم خلط می‌شوند و مرزهایشان مشوب می‌شود». (ص۵٧) تفسیری درخشان که در فهم وضعیت سیاسی معاصر بسیار کارساز است. با این حساب، آیا می‌توان این منطقه عدم تمایز را یک خلأ دانست؟ آگامبن می‌گوید: «وضعیت استثنایی نه واکنشی به خلأ هنجاری بلکه گشودن خلأیی است جعلی در نظم قانونی مستقر با هدف حراست از هنجار و قابلیت اعمالش در شرایط عادی. خلاء درون قانون نیست، بلکه به رابطه آن با واقعیت و نفس امکان اعمالش برمی‌گردد». (ص٧٠) به عبارت بهتر، وضعیت استثنایی خود یک خلأ است که به نظام قانونی شکل می‌دهد.
تعریف تاریخی- مفهومی آگامبن از وضعیت استثنایی تا زمانه حاضر نیز ادامه می‌یابد. او با کمک نظریه بنیامین درباره پیوند خشونت و قانون نظریه اشمیت را پایان ماجرا نمی‌داند و تأکید دارد چون امروز خود مفاهیم دولت و قانون مسئله‌اند، پس بازگشت به وضعیت قانون واقعی از دل وضعیت استثنایی محال است. (ص١۶۶) اما در عین حال وضعیت استثنایی را در نسبت با زندگی و قانون می‌خواند. آگامبن در میدان تنش زمانه ما از دو نیروی معارض می‌گوید: «نیرویی که وضع و تأسیس می‌کند و نیرویی که خلع می‌کند و ناکار می‌سازد. وضعیت استثنایی هم نقطه تنش حداکثری این دو نیرو است و هم آن چیزی است که امروزه تهدید می‌کند این دو نیرو از هم تمییزناپذیر و غیرقابل تشخیص شوند». به نظر آگامبن زیستن در وضعیت استثنایی به معنای تجربه همزمان هر دو امکان است و بنابراین تفکیک مدام این دو نیرو به‌منزله وقفه‌انداختن در کار ماشینی است که غرب را به سوی جنگ داخلی عالم‌گیر پیش می‌راند. (ص١۶٧) از این‌رو، تبیین بی‌ارتباطی قانون با زندگی و بر عکس «به معنی گشودن فضایی است مابین آنها برای کنش انسانی، کنشی که زمانی نام سیاست به خود داده بود». (همان) اگر پذیرفته باشیم که سیاست به محاق رفته، برای آگامبن دلیلش آغشته‌شدن به قانون است. در نظر آگامبن «یگانه کنش سیاسی آن عملی است که رشته پیوند خشونت و قانون را بگسلد». (همان) به عبارت بهتر امکانی را ناکار سازد که وضعیت استثنایی را به قانون گره می‌زند. به همین دلیل از قانون ناب می‌گوید، دقیقاً به همان معنایی که بنیامین از زبان و خشونت ناب حرف می‌زند. «کلامی که نه مقید و ملزم می‌کند، نه فرمان می‌دهد، نه منع می‌کند، بلکه فقط خودش را بیان می‌دارد قرین و متناظر است با کنش به‌مثابه وسیله محض که بدون هیچ‌گونه ارتباطی با یک هدف معین صرفاً خود را عیان می‌کند». (ص١۶٨) آگامبن برای احیای سیاست بین آن دو به دنبال کاربرد و پراکسیسی انسانی است که قدرت قانون و قدرت اسطوره کوشیده‌اند در وضعیت استثنایی منقادش کنند.

منبع شرق