نویسنده‌ای که شکست خورد و پیروز شد

«ادوارد آلبی» از نام‌های استثنایی در دنیای نمایشنامه‌نویسی است. او فردی است که از تمول خانواده‌ای که او را به فرزندخواندگی پذیرفته فرار می‌کند و پس از شکست خوردن در دنیای شعر و رمان‌نویسی، با نمایشنامه‌های ماندگارش جامعه آمریکایی را پای میز محاکمه می‌کشاند.

به گزارش هفت هنر، کارهای «آلبی» نمونه استادانه تئاتر ابزورد آمریکایی‌ است. او را همپای نمایشنامه‌نویسان برجسته اروپایی همچون «سموئل بکت»،‌ «اوژن یونسکو» و «ژان ژنه» می‌دانند. در پی درگذشت این نمایشنامه‌نویس مطرح که کمتر از دو هفته پیش در ۸۸ سالگی درگذشت، نگاهی داریم به بخش‌هایی از یک مصاحبه که اخیرا «تلگراف» از او منتشر کرده است.

«ادوارد» اندکی پس از تولد، توسط «رید آلبی» و همسر فعالش به فرزندخواندگی پذیرفته شد. «رید آلبی» وارث میلیونر یک خانواده متمول در نیویورک بود و کودکی پرموهبت چیزی بود که پسرخوانده نمایشنامه‌نویس او همیشه سعی داشت از آن فرار کند.

«آلبی» درباره آن دوران می‌گوید: من زندگی شادی داشتم. هرگز احساس نمی‌کردم به آن محیط تعلق دارم، بنابراین از آن ضربه‌ نمی‌خوردم. با خودم فکر می‌کردم این مردم که هستند و چه ربطی به من دارند؟ شاید من برخلاف این جریان رشد پیدا کردم. بزرگ‌ شدن میان این مردم من را به یک راست‌گرای متعصب بدل نکرد. بی‌طرف بودنم به من اجازه داد از تعصب راستی‌ها متنفر باشم.

نویسنده «چه کسی از ویرجینیا وولف می‌ترسد؟» تمام عمر یک ضدجمهوریخواه باقی ماند. او درباره سیاست می‌گوید: ما در این کشور از لحاظ اخلاقی، سیاسی و فکری در یک معضل خیلی بد گرفتار شده‌ایم و من شدیدا از این بابت نگرانم.

به گفته خودش، بعضی از خشم‌های سیاسی او این‌گونه به کارهایش راه پیدا کرد.

«آلبی» سال‌های نوجوانی را به پایان می‌رساند که پس از اخراج از چند مدرسه گران، خانه پدری را ترک کرد و کارهای هنری‌اش را در گرینویچ نیویورک شروع کرد. او در این‌باره گفته است: متاسفانه یک نوع تعادل ظریف در آن طبقه و بافت سیاسی و اجتماعی که من در آن بزرگ شدم، وجود داشت و من به محض این که توانستم آن‌جا را ترک کردم.

او ادامه می‌دهد: اما مساله، شخصیت کلی آن افراد است؛ مردم به خودشان دروغ می‌گویند، درباره این که چه کسی هستند و خودشان را چطور می‌بینند، بله درباره همه چیز. این ناتوانی ما در بی‌طرف بودن نسبت به خودمان است.

این نویسنده مطرح در پاسخ به این سوال که آیا آدم می‌تواند از دیدگاه عیب‌جویی خالص چیزی بنویسد، می‌گوید: من اسمش را عیب‌جویی نمی‌گذارم. آن را بی‌طرفی می‌دانم. من با یک تز کارم را شروع نمی‌کنم، تا آن را از طریق شخصیت‌ها بسط دهم. نه، من می‌نویسم تا بفهمم چرا دارم این‌ها را می‌نویسم؛ برای شفاف‌سازی تصمیماتی که قبلا گرفته‌ام.

«آلبی» سپس درباره تاثیری که «تورنتون وایلدر» نمایشنامه‌نویس بزرگ در جوانی روی او گذاشته، گفت: «تورنتون وایلدر» یکی از بهترین نمایشنامه‌نویسان آمریکایی بود. در جوانی یکی از شعرهایم را به او نشان دادم و او به من گفت: نمایشنامه بنویس. فکر نمی‌کنم او دراماتیست ناپخته‌ درون من را در شعرهایم دید، بلکه تصور می‌کنم سعی داشت شعر را از شر من خلاص کند.

نویسنده فقید «داستان باغ‌وحش» سپس کمی درباره سبک نوشتاری خود و به‌روز بودن نمایشنامه‌هایش صحبت کرد:‌ زمانی که من آن کارها مثل «چه کسی از ویرجینیا وولف می‌ترسد؟» را می‌نوشتم، تمام آن‌ها در نوع خود مثل نمایشنامه‌های قبلی‌ام جذاب بودند. تنها چیزی که آدم باید نگرانش باشد این است که آیا من هنوز هوشمندانه می‌نویسم؟ و آثارم جذاب و مرتبط با شرایط حال هستند؟ نمی‌توانی نگران مطابق با مد بودن کارهایت باشی، چون در آن صورت دیگر مثل خودت نمی‌نویسی. تو نباید موقع نوشتن به یک کارمند تبدیل شوی.

«ادوارد آلبی» از آن نویسندگانی بود که برای اجرای کارهایش سختگیرانه عمل می‌کرد و اصرار داشت آن‌چه او می‌گوید، روی صحنه‌ نمایش داده شود. می‌گوید: من آن‌چه را دیده و شنیده‌ام می‌نویسم و همین را از آن‌ها می‌خواهم. وظیفه بازیگران و کارگردان، رساندن منظور نمایشنامه است و نه تمایلات خودشان.

یکی از مشهورترین افرادی که در اقتباس کارهای «آلبی» هنرنمایی کرد، «الیزابت تیلور» بود که در فیلم سینمایی «چه کسی از ویرجینیا وولف می‌ترسد؟» نقش مقابل «ریچارد برتون» را ایفا کرد. این فیلم اثری بود که «تیلور» به آن افتخار می کرد.«الیزابت تیلور» در «چه کسی از ویرجینیا وولف می‌ترسد؟»

«آلبی» هم وقتی نام این بازیگر را می‌شنود، سرذوق می‌آید و می‌گوید:‌ او ۲۰ سال جوان‌تر از نقش خود بود، اما کارش خیلی عالی بود. خودش را به اندازه نقش بالا کشید و فکر می‌کنم «چه کسی از ویرجینیا وولف می‌ترسد؟» بهترین فیلم او بود. من به او افتخار می‌کردم.

«آلبی» در پایان سخنانش از نظرات مختلف منتقدان و افراد آکادمیک درباره خودش و کارهایش می‌گوید: تا حالا سعی کرده‌اید نوشته‌های آن‌ها را بخوانید؟ هر کسی تعصبات انتقادی منحصربه‌فرد خودش را در مقاله‌اش می‌آورد. من ۱۵ مقاله در مورد خودم خواندم و با ۱۵ فرد متفاوت آشنا شدم.

*****

«ادوارد آلبی» آخرین بازمانده نسل نمایشنامه‌نویسان بزرگ قرن بیستم بود که نامش در کنار «یوجین اونیل»، «آرتور میلر» و «تنسی ویلیامز» ذکر می‌شد.

از مهم‌ترین و شناخته‌شده‌ترین آثار «آلبی» که در طول دوران فعالیتش برنده سه جایزه پولیتزر شد، می‌توان به «چه کسی از ویرجینیا وولف می‌ترسد؟»، «رویای آمریکایی» و «داستان باغ وحش» اشاره کرد.

نمایشنامه «چه کسی از ویرجینیا وولف می‌ترسد؟» در سال ۱۹۶۲ نوشته شد و غوغایی در تئاتر جهان به راه انداخت و او را به شهرت جهانی رساند. این اثر پس از کسب موفقیت در صحنه تئاتر، توسط کارگردانان سینمایی به صورت فیلم هم ساخته شد.

«آلبی» رابطه‌ای دوستانه با «تورنتون وایلدر»، از نمایشنامه‌نویسان مشهور آن دوران داشت که باعث تشویقش به نوشتن نمایشنامه معروف «داستان باغ‌وحش» شد. او این نمایشنامه را به عنوان هدیه تولد ۳۰ سالگی به «وایلدر» تقدیم کرد. این نمایشنامه‌نویس برجسته‌ آمریکایی که بیشتر برای نگارش در سبک ابزورد شهرت داشت، با آثارش جامعه آمریکا را به نقد کشید