بسیاری از نویسندهها از نقد کتابشان توسط دیگران فرار میکنند، اما «جین آستین» نه تنها از این نظرات استقبال میکرده بلکه آنها را مینوشته و نگهداری میکرده است.
به گزارش هفت هنر، «گاردین» نوشت: مجموعهای از نظرات دوستان، همکاران و اعضای خانواده «جین آستین» درباره کتاب «منسفیلد پارک» این رماننویس کلاسیک، به زودی از سوی کتابخانه بریتانیا در معرض دید عموم قرار میگیرد.
«منسفیلد پارک» سومین رمان «آستین» بوده و کتابخانه بریتانیا قصد دارد به مناسبت دویستمین سالروز درگذشت این نویسنده، یادداشتهای او را نمایش دهد. مجموعهای از نوشتههای این رماننویس که در دوران نوجوانی او به نگارش درآمده نیز برای اولینبار طی ۴۰ سال گذشته به نمایش درمیآید.
در یکی از این یادداشتها آمده است که مادر «جین» عقیده داشته این کتاب به اندازه «غرور و تعصب» خوب نبوده است. «کساندرا» خواهر این نویسنده هم بیشتر از شخصیت «فانی» و حماقت آقای «راشورث» خوشش آمده بود.
«آستین» در یکی دیگر از یادداشتهایش نوشته که خانمی به نام «آگوستا برامستون» “فکر میکند «غرور و تعصب» و «عقل و احساس» مزخرف بودهاند اما به نظر میرسد از «منسفیلد پارک» خوشش آمده است”.
براساس گفته «ساندرا توپن» مدیر بخش دستنوشتههای کتابخانه بریتانیا، «آستین» قصد چاپ کردن این نقدها را نداشته اما به دنبال نظرات بیشتری از سوی خوانندگان کتابهایش بوده است. از دید «توپن»، اگر «جین آستین» اعتماد به نفس کافی نداشت، دست به این کار نمیزد.
علاوه بر نقدهای گردآوریشده «آستین»، مجموعهای از یادداشتهای دوران نوجوانی او هم در این نمایشگاه عرضه میشود. یکی از این دفترها نسخه ساختگی از تاریخ انگلستان است که «کساندرا» نقاشیهای آن را کشیده است. او در این دفتر تصویر ملکه «مری» را به طور مشکوکی شبیه به چهره «جین» خواهر خود، کشیده است.
رمان «منسفیلد پارک» سال ۱۸۱۴ به چاپ رسید و گاهی به عنوان ضعیفترین کار این نویسنده انگلیسی از آن یاد میشود.
«جین آستین» نویسنده انگلیسی است که روز شانزدهم دسامبر سال ۱۷۷۵ به دنیا آمد. آثار او ادبیات غرب را بسیار مورد تأثیر قرار داده است. شناخت آستین از زندگی زنان و مهارتش در گوشه و کنایهها، او را به یکی از مشهورترین رماننویسان عصر خودش تبدیل کرد. او از سال ۱۸۱۱ تا ۱۸۱۶، با نگارش چهار رمان «عقل و احساس»، «غرور و تعصب»، «منسفیلد پارک» و «اما» اعتبار یک نویسنده شناختهشده را به دست آورد.
«آستین» که هیچگاه ازدواج نکرد، دو رمان دیگر به نامهای «کلیسای نورثانگر» و «ترغیب» نیز نوشت که هر دو در سال ۱۸۱۸ پس از مرگش به چاپ رسیدند. او کار نگارش اثری دیگر با عنوان «سندیشن» را نیز آغاز کرد، اما عمرش به اتمام آن کفاف نداد.