نمایش «ماشینیست» که این روزها در تالار مولوی روی صحنه رفته است روزگار ما را به تلخی و سیاهی می‌بیند؛ روزگاری که در آن ماشین‌ها انسان‌ها را به بردگی گرفته‌اند. «مهدی مشهدی کاظمی» در اولین تجربه کارگردانی‌اش در نمایش، به تباهی زندگی انسان در برده شدن توسط ماشین‌ها پرداخته است. او نظام اقتصادی مارکس و سرمایه‌داری را زیر سئوال می‌برد و روند رو به رشد و سریع تکنولوژی و تبلیغات روزافزون را خطرناک می‌داند. دیدن این نمایش با طراحی و اجرای خوب حرکات بدن بازیگران توانسته توجه برخی اساتید و منتقدان را به خود جلب کند.

نمایشی با طعم چپ نو/ سرمایه‌داری، مارکس، تبلیغات و گوشی‌های هوشمند ما را اسیر کرده‌اند

نمایش «ماشینیست» که این روزها در تالار مولوی روی صحنه رفته است روزگار ما را به تلخی و سیاهی می‌بیند؛ روزگاری که در آن ماشین‌ها انسان‌ها را به بردگی گرفته‌اند. «مهدی مشهدی کاظمی» در اولین تجربه کارگردانی‌اش در نمایش، به تباهی زندگی انسان در برده شدن توسط ماشین‌ها پرداخته است. او نظام اقتصادی مارکس و سرمایه‌داری را زیر سئوال می‌برد و روند رو به رشد و سریع تکنولوژی و تبلیغات روزافزون را خطرناک می‌داند. دیدن این نمایش با طراحی و اجرای خوب حرکات بدن بازیگران توانسته توجه برخی اساتید و منتقدان را به خود جلب کند.

به گزارش هفت هنر، مهدی مشهدی کاظمی، نویسنده، کارگردان و بازیگر نقش اول نمایش ماشینیست گفت: «ماشینیست» ماجرای به بردگی گرفته شدن انسان به دست ماشین است. موضوعی که انسان گرفتار آن شده و من دغدغه طرح آن را داشته‌ام.

مشهدی کاظمی که در این نمایش حرکات بدنی بدیع و جالبی ارائه داده، درباره این سبک از اجرا توضیح داد: معمولا وقتی نمایشی را می‌بینیم یا کلام محور است یا بدن محور. کاری را ندیده بودم که این دو باهم در یک راستا حرکت کنند و به اندازه هم تاثیرگذار باشند. من سعی‌ام بر این بود که در فرم هم به اندازه متن خلاقیت در کار باشد.

او که این روزها نخستین نمایش‌اش در تالار مولوی به روی صحنه رفته است، در ادامه توضیح داد: می‌خواستم بازیگرانم صرفا کلام یا بدن‌محور نباشند. دوست داشتم این دو را باهم تلفیق کنم ببینم می‌شود نمایشنامه را داشته باشیم و در کنارش رفتارهای فیزیکی و با حفظ صحنه هم وجود داشته باشد. آیا می‌شود تماشاگر درک بهتری داشته باشد و به خواسته ذهنم برسم.

من اسیر ماشین بودم و رها شده‌ام

مهدی مشهدی کاظمی با اشاره به خواسته ذهنش که همان ایده نمایش «ماشینیست» است، گفت: در اولین کارم سراغ تجربه شخصی‌ام رفتم؛ برای تامین مالی زندگی، من به مدت سه سال، شبانه روز با یک ماشین زندگی کردم.

طراح، نویسنده و کارگردان «ماشینیست» ادامه داد: وقتی آن ماشین صنعتی را خریدم،‌ چون کارگری برای کار با آن نداشتم، مجبور بودم خودم پایش بنشینم و بنابراین شبانه‌روزم درگیر این ماشین شدم. در آن سه سال خیلی اذیت شدم؛ هم خیلی تنها شدم و هم اینکه به روزمرگی کامل رسیدم.

وی در ادامه افزود: همه هدفم این بود که این ماشین کار نکند، اما دیدم که اتفاق خاصی قرار نیست بیفتد؛ هر روزم شبیه دیروزم شده بود. اوضاع قرار نبود بهتر شود. این بود که در یک جایی دیگر بریدم و سعی کردم کار با آن ماشین را در زندگی‌ام کمرنگ کنم و زندگی خودم را هم داشته باشم. دوست داشتم در اولین کاری که کارگردانی می‌کنم این را نشان دهم.

مشهدی کاظمی درباره دلایل اصلی طرح موضوع بردگی انسان توسط ماشین در اجرایش گفت: دوست داشتم تجربه خودم را به دیگران هم نشان دهم. هدف دیگرم این بود تا بستری که موجب این اتفاق می‌شود را مطرح کنم؛ بستری اقتصادی که جوری پیش می‌رود تا تو مجبور می‌شوی اینطور کار کنی و به نیازهایت برسی. دلیل دیگرم هم نقد بُت‌وارگی کالایی بود؛ به نظر من تبلیغات کاری می‌کند که مردم نیازهایشان را فراموش کنند و کالاهای به خصوصی را بخرند. این، خصوصیت جامعه سرمایه‌داری است.

«ماشینیست» متاثر از مسخ کافکا است

کارگردان نمایش ماشینیست در پاسخ به این سئوال که تا چه اندازه برای اجرای این نمایش تحت تاثیر فیلم‌های هالیوودی یا نمونه‌های مشابه بوده است، گفت: «تحت تاثیر سینمای هالیوود نبودم. شاید دو فیلم را بتوانم نام ببرم که روی من برای خلق این اثر تاثیرگذار بوده است؛ یکی «باشگاه مشت‌زنی» و دیگری «همزاد». این فیلم‌ها تاثیر ذهنی روی من گذاشتند، اما نه اینکه بخواهم به سمت‌شان بروم.

او با بیان اینکه بیشترین تاثیر را از داستان بلند «مسخ» نوشته «فرانتس کافکا» گرفته است، گفت: گریگور سامسا در داستان مسخ تبدیل به سوسک می‌شود و برای خانواده کار می‌کند. انگار به مرور دیگر اصلا اهمیتی ندارد که تبدیل به سوسک شده است. بیشترین تاثیرم از این کتاب بود.

مشهدی کاظمی در پاسخ به این سئوال که چطور خود او در تجربه شخصی‌اش به بردگی ماشین درنیامده، گفت: چیزی که برای من اتفاق افتاد، این بوده که قضیه کار را کمرنگ کردم و توانستم نجات پیدا کنم اما برای کاراکترهای نمایش این رهایی را که در زندگی شخصی برای من اتفاق افتاد، ندیدم.

او در ادامه توضیح داد که نمایش او در ابتدا تا این اندازه تلخ نبوده و در دو شب اول اجرا، پایان نمایش متفاوت با پایان تلخی بوده که حالا شاهد آن هستیم؛ «پس از دو شب، پایان را تغییر دادم به این سمت که کاراکتر می‌میرد، چون از لحاظ دراماتیک کمی مشکل‌دار بود. تماشاگر در نمایش متوجه این پایان نمی‌شد و بنابراین تغییر دادم و با مرگ کاراکتر اصلی کار را پایان دادم.

تلویزیون با تبلیغ کالاها مردم را مصرف‌گرا کرده است

مشهدی کاظمی، شبکه‌های اجتماعی را یکی از مهم‌ترین معضلات مردم امروز در دام ماشینیست دانست و گفت: بخشی از حرفم، بت‌وارگی کالایی است. طرف در در پروفایلش اینستاگرامش نوشته «فلانی هستم، بهمن‌ماهی، آیفون…» یعنی آیفون بخشی از هویت آن شخص شده است. یعنی داشتن کالایی به نام آیفون یا سوار فلان ماشین نوعی هویت یافتن است.

او با اشاره به اینکه امروزه برندها برای مردم موقعیت اجتماعی می‌آفرینند، گفت: این موضوع در همه‌جا اتفاق افتاده و من نسبت به این مساله نقد دارم و این بخشی از حرفم بوده که خواستم بزنم. متاسفانه ما دچار یک نوع استحاله شدیم و به همین دلیل هم پایان نمایش من تلخ بوده است.

مشهدی کاظمی در پاسخ به این سئوال که چرا برای دیگران نیز مثل زندگی شخصی خودش تصوری برای رهایی از ماشین نمی‌بیند، گفت: در حالت کلی همه نمی‌توانند این رهایی را داشته باشند. شما اگر الان هم کارهایتان را بگذارید کنار و به اندازه‌ای که باید کار نکنید، زندگی‌تان نمی‌چرخد و این زندگی نچرخیدن دلیلش این نیست که گرسنه‌ بمانید. الآن مسئله گرسنگی نیست، الان بستر جوری شده که اگر فلان کالاهایی که ضروری است را در اختیار نداشته باشی زندگی‌تان نمی‌چرخد. مثلا باید گوشی‌تان هوشنمد باشد، اگر نباشد ممکن است آدم‌ها جور دیگری با شما برخورد کنند. ماشین است که می‌گوید باید چه کار کنی یا نه.

او تلویزیون را هم یکی از عناصر دنیای ماشینیست عنوان کرد که با تبلیغ دائمی کالا مردم را به سمت و سوی مصرفی شدن سوق می‌دهد.

راه‌حلی برای نجات ما نیست

مشهدی کاظمی، با زیر سئوال بردن دنیای سرمایه‌داری به اندیشه‌های مارکس نیز نقدهایی دارد: من با کارل مارکس هم خیلی موافق نیستم. به نظر من کشورهای کمونیستی خودشان بزرگترین کشورهای سرمایه‌داری هستند، چون انسان را فقط پیچ و مهره‌هایی از یک ماشین کل می‌بینند و هر فرد به عنوان بخشی از این سیستم بزرگ شناخته می‌شود. این نقد در کشورهای کمونیستی بیشتر جواب می‌دهد.

مشهدی کاظمی در انتهای بحث، همچنان تلخی حاکم بر دنیای نمایش‌اش را سرنوشتی واقعی برای همه دانست و گفت: در چشم‌اندازی که مقابل من هست، هیچ راه‌حلی برای این قضیه وجود ندارد. چون نیروی قوی‌تری دارد ما را به این سمت می‌برد و کاری هم نمی‌شود کرد.

نمایش «ماشینیست» که این روزها در تالار مولوی روی صحنه رفته است روزگار ما را به تلخی و سیاهی می‌بیند؛ روزگاری که در آن ماشین‌ها انسان‌ها را به بردگی گرفته‌اند. «مهدی مشهدی کاظمی» در اولین تجربه کارگردانی‌اش در نمایش، به تباهی زندگی انسان در برده شدن توسط ماشین‌ها پرداخته است. او نظام اقتصادی مارکس و سرمایه‌داری را زیر سئوال می‌برد و روند رو به رشد و سریع تکنولوژی و تبلیغات روزافزون را خطرناک می‌داند. دیدن این نمایش با طراحی و اجرای خوب حرکات بدن بازیگران توانسته توجه برخی اساتید و منتقدان را به خود جلب کند.