به نظر میرسد جریانی در فضای فرهنگی کشور، با قدرت به دنبال گرفتن قدرت تفکر از تمام حوزههای هنری به ویژه سینما و موسیقی با مخاطبان بیشمارش است. «آشغالهای دوستداشتنی» نماد سینمای اجتماعی دغدغهمند است که با تماشایش دلیل شش سال به محاق رفتنش را متوجه نمیشوی.
دلیلش تنها همین است همان کوتولههای فرهنگی که مسعود صابری را به خورد ملت دادند به دنبال سلیقه سازی در سینما هم هستند. چنین سیستمی تفکر، تنوع و از همه مهمتر “نقد” را بر نمیتابد.
«آشغالهای دوستداشتنی» فیلمی ساده و جمع و جور است که نگاهی به تاریخ ملتهب معاصر کشورمان داشته و با زیرکی این نگاه را به زمان حال کشانده است. پیرزنی به نام منیر که تظاهرکنندگان سال 88 وارد خانهاش میشوند، نگران از برخوردهای آتی با او، به گفتوگو با قاب عکسهای خانوادهاش که هر کدام طبقه و تفکری را نمایندگی میکنند، رو میآورد.
در خانواده منیر افراد با گرایشهای فکری مختلف جمع شدهاند. یک پسرش که قشر مذهبی جامعه را نمایندگی میکند در جبهه شهید شده، برادرش به عنوان عضوی از چپهای گروه مجاهدین خلق اعدام شده، پسر دیگرش به عنوان فردی لیبرال در خارج از کشور تحصیل میکند و شوهرش نماینده قشر خاکستری جامعه هست و قالب فکری مشخصی ندارد.
منیر از ترس ریختن ماموران به خانهاش شروع به جمع کردن وسایل ممنوعه و منکراتی از خانهاش میکند و در جریان جمعآوری این وسایل بین این افراد بحثهای مختلفی درباره سیاست و اجتماع شکل میگیرد.
آنچه برای مخاطب امروزی در میان این بحثها جالب است، گذشت زمان و فاصله گرفتن از آن روزهاست. حرفهای چپگرایانه منصور (شهاب حسینی) جذابیتهایش را برای مردمان امروز از دست داده و از آن سمت جامعه امروز فرسنگها با آرمانهای امیر (صابر ابر) فاصله گرفته است.
برای مخاطب امروز که در کانتکس دهه شصت قرار ندارد آن بحث و جدلها که منجر به درگیر و کشته شدن افراد میشد، هیچ اهمیت و کششی ندارد و همین نشان میدهد با گذر زمان ارزش بسیاری از تزهای فکری از میان میرود.
محسن امیریوسفی به عنوان کارگردان فیلم به خوبی دامنه این بحثها را به زمان حال میکشاند و با وقایع سال 88 درمیآمیزد تا بگوید اگر آن جنس صحبتها رنگ باخته ولی جنس دیگری از مطالبات همچنان مطرح است.
فیلم از میانه به بعد کمی آن ریتم دلنواز و جذاب اولیه را از دست میدهد و داستان در کش و قوس بحثها گم میشود. همچنین کارکرد صحبت با قاب عکسها در اوایل فیلم جذاب است ولی رفته رفته وقتی بخش اعظم فیلمها را صحبت افراد داخل قاب با هم پر میکند، ریتم فیلم کمی خسته کننده میشود. تعلیق پنهان شدن یک اسلحه توسط منصور انقدر کشش ندارد که بخش زیادی از فیلم جهت پیدا شدن این اسلحه بگذرد.
البته آنطور که در رسانهها آمده بخشهایی از «آشغالهای دوستداشتنی» دچار ممیزی شده و بخشهایی دوباره فیلمبرداری شده، پس نمیدانیم کارگردان چقدر از فیلم اصلی فاصله گرفته و کدام صحنهها را حذف و اضافه کرده و همین داوری را برای بیننده سخت میکند. آنچه که از دل فیلم برمیآید، موضوعاتی نیست که قابل طرح در جامعه نباشد. دلیل توقیف چندین ساله این فیلم مشخص نشد ولی آنچه برای مخاطب مشخص شده این است که سلیقههای شخصی مدیران محافظهکار تا چه اندازه میتواند برای فرهنگ و هنر کشور آسیبزا باشد.
نویسنده: سیدوحید موسوی راد