استاد وحشت، آلفرد هیچکاک سال ١٩۵٠ ریموند چندلر را برای نگارش فیلمنامه پروژه بعدیاش «بیگانگان در قطار» استخدام میکند. ریموند چندلر که سالها قبل و طی دوره رکود اقتصادی شغلش را از دست داد و به نوشتن ادبیات پلیسی روی آورد حالا یکی از پایهگذاران مکتب ادبیات پلیسینویسی هارد بویل (Hard-boiled) به شمار میرود. بنابراین همکاری این دو شاهکاری را مهمان سینماها میکرد. چندلر کارنامه سینمایی خوبی هم داشت و با بیلی وایلدر فیلمنامه «غرامت مضاعف» را نوشتند که این فیلم نامزد جایزه اسکار بهترین فیلمنامه شد.
اما «بیگانگان در قطار» هرگز به ثمر نرسید؛ یا حداقل با فیلمنامه چندلر. چرا که فیلمساز اسطورهای ژانر وحشت و نویسنده ادبیات پلیسی به هیچوجه با هم دیگر کنار نیامدند؛ چندلر همکاری سختگیر بود و همین ویژگی باعث میشد رفتار هیچکاک او را بیتاب کند. هیچکاک از جلسههای طولانی و صحبتهای درهم و برهم و گهگاه بیهدف که حتی اغلب تا ساعتها حرفی از فیلم و پروژه نمیشد، لذت میبرد اما چندلر دلمشغولی کار را داشت و میخواست زودتر حرفها زده شود تا نوشتن فیلمنامه را شروع کند. او این جلسهها را «وراجیهای افتضاحی که هرچند بخش دردناک کار به شمار میروند اما از آنها راه گریزی نیست» میدانست. روابط شخصی این دو آنقدر تیره و تار شد که بالاخره چندلر آشکارا به هیچکاک حمله میکرد؛ یک بار وقتی چندلر میدید که هیچکاک سعی در پیاده شدن از لیموزینش دارد، با صدایی که اطرفیانش بشنوند گفت: «ببین این حرومزاده چاق چطوری داره از ماشینش پیاده میشه!» فقط کافی بود این جمله به گوش هیچکاک برسد تا این پروژه، آخرین همکاری آنها باشد. چندلر نخستین پیشنویس را تکمیل کرد و بعد دومین پیشنویس را. و در این مدت هیچکاک هیچ حرفی درباره فیلمنامه با او نزد. اما بالاخره کارگردان با چندلر تماس گرفت، فقط برای اینکه خبر بدهد او را از این پروژه کنار گذاشته است!
شاید تجربه فیلمنامهنویسی «بیگانگان در قطار» آخرین حضور چندلر در هالیوود را رقم زده باشد اما او آخرین حرفهایش را درباره این پروژه نزده بود. بنابراین دست به قلم شد و نامهای برای هیچکاک نوشت: «میتوانم بفهمم تصمیمت در مورد مسائلی که برایت مهم بود، تغییر میکند چرا که برخی از این تغییرها ممکن است نتیجه اعمال نفوذ فرد دیگری روی تو باشد. چیزی که نمیتوانم بفهمم این است که اجازه دادی فیلمنامهای که بالاخره جانی گرفته بود و روح داشت به انبوهی از کلیشههای بیاساس با یک عده شخصیت بیچهره تبدیل شود و دیالوگهایش از آن دست باشد که هر نویسندهای یاد گرفته از آنها اجتناب کند_ دیالوگهایی که هر چیزی را دو بار میگویند و چیزی برای اکت بازیگر و حرکت دوربین باقی نمیگذارند.»
اما چندلر و هیچکاک فقط در یک مورد با یکدیگر همعقیده بودند، گرچه این موضوع خیلی دیر پیش آمد و تقریبا موعد اکران فیلم نزدیک بود؛ این دو به این نتیجه رسیده بودند از آنجایی که هیچ ردپایی از چندلر در نسخه نهایی فیلمنامه باقی نمانده بنابراین اسم او نباید در تیتراژ فیلم نوشته شود. چندلر در این نامه درباره آوردن اسمش در تیتراژ مینویسد: «صرفنظر از اینکه اسم من در تیتراژ بیاید یا نیاید، نگران نیستم کسی فکر کند این چیزها را من نوشتهام. آنها خیلی خوب میدانند من این فیلمنامه را ننوشتم. این موضوع که فیلمنامهای بهتر تولید کرده باشید نباید برای من کمترین اهمیتی داشته باشد، باور کن. نباید اهمیت داشته باشد. اگر میخواستی داستانت مثل شیری باشد که خامهاش را گرفتهاند، برای چی سراغ من آمدی؟ چه پول هدردادنی! چه وقت هدر دادنی! جواب من این نیست که خوب دستمزد گرفتهام. به هیچکس نمیتوان برای هدر دادن وقت، پول کافی داد.»
اما کمپانی برادران وارنر که ریموند چندلر را اعتباری برای محصولش میدانست با پافشاری اسم او را در تیتراژ و به عنوان یکی از فیلمنامهنویسان آورد.