جمشید مشایخی میگوید: همسر تختی وی را تحقیر میکرده و تختی قطعاً خودکشی کرده است.
به گزارش تیتر هنر، هفتمین قسمت از برنامه تلویزیونی «اختیاریه» شب گذشته 14 اسفندماه با حضور جمشید مشایخی روی آنتن شبکه 5 سیما رفت.
این بازیگر درخصوص علاقه به تئاتر و سینما گفت: من از کودکی به تئاتر علاقمند بودم و به لالهزار میرفتم و بهترین تئاترها را دنبال میکردم. وقتی به تهران آمدم و دبیرستان نظام رفتم، ارتباطم با تئاتر قطع شد و گرفتار آنجا شدم. برای همین از دانشکده افسری فرار کردم تا عشق به تئاتر را از دست ندهم.
وی درخصوص عشق به همسرش گفت: من در زندگی بهجز تئاتر، عشق دیگری نیز داشتم و آن عشق به همسرم بود. داستانی عاشقیام به سال 1336 بازمیگردد. همسرم از خویشاوندان ما بود و وقتی به عیادت مادرش که در بستر بیماری بود رفتم، با او صحبت کردم و دلبسته و خرابش شدم. آنقدر عاشق شدم که همواره وحشت این را داشتم که نکند به او نرسم و از این غصه گریه میکردم.
مشایخی در رابطه با اظهارنظر تند و تیزش در جشن منتقدان سینمایی درباره مرحوم عزت الله انتظامی که موجب سروصدای زیادی شد، گفت: من هیچگاه رقابتی با آقای انتظامی نداشتم. ایشان ۱۰ سال از من بزرگتر بود و با ایشان مسئلهای نداشتم.
وی همچنین افزود: من همدوره و همسن علی نصیریان هستم و اولین اجرای بازیگریام را با او شروع کردم و بسیار برایش احترام قائلام. زندگی و سینما همیشه یک چیزی به من یاد داده است و آن اینکه یاد گرفتم هیچ باشم.
این بازیگر سینما و تلویزیون با بیان خاطرهای از جهان پهلوان تختی و بزرگ مردی او، گفت: من شیفتهی جهانپهلوان تختی بودم و یکبار که بزرگمنشی و پهلوانی او را در برخورد با خودم دیدم، گفتم ای خدا، اگر من روزی در کارم موفق شدم، یک هزارم این مرد آدم شوم؛ خاکی شوم!.
مشایخی درخصوص شایعه خودکشی تختی گفت: در ابتدا جهان پهلوان تختی با زنی ازدواج کرد که از طبقه خودش نبود و همیشه او را در مجالس مختلف مسخره میکرد! لذا تختی اگر با او زندگی میکرد تختی نبود؛ اگر طلاق میداد هم تختی نبود؛ تنها اگر خودش را میکشت تختی بود.
او با بیان خاطرهای از علی حاتمی گفت: روزی علی حاتمی که میخواست داستان جهان پهلوان تختی را بسازد، گفتم تو نمیتوانی بسازی. چون اکثریتی او را قبول نمیکنند. گفت 48 ساعت به من وقت بده. بعد برگشت گفت تختی با دوبنده سیاه، با تختی با دوبنده سفید کشتی میگیرند. سیاه سفید را ضربه فنی میکند. بغلش کردم و ماچش کردم و گفتم این درسته. با صراحت معتقدم او خودکشی کرده است.
این بازیگر پیشکسوت در واکنش به شایعات فراوانی که درباره فوتش پخش میشود، گفت: مرگ و زندگی دست خداست. اگر کسی گفت جمشید مشایخی از دنیا رفت، توهینی نکرده است و من از این افراد گلهای ندارم. اما اگر از من متنفرند میتوانند راحت بگویند تو را دوست نداریم؛ ولی انتشار شایعه مرگ موجب رنجش خویشان و اطرافیانم میشود و خواهش میکنم این کار را نکنند.
مشایخی درخصوص ورود هنرمندان به عرصه سیاست و اظهارنظر جنجالیاش درباره حسن روحانی گفت: ورود به سیاست را به صلاح هنرمندان نمیدانم. ما اهل دلیم و با سیاست کاری نداریم. لذا به همین دلیل حرفی میزنیم که برایمان گرفتاری ایجاد میشود و اگر اهل سیاست بودم چنین حرفی نمیزدم. مطمئنم اگر به عقب برگردم چنین کاری نمیکنم.
وی همچنین در واکنش به فاشیست خواندن شاهنامه فردوسی توسط یکی از کارگردانان سینما بیان داشت: یعنی چه؟ من فکر میکنم ایشان خواب دید. فردوسی افتخار ماست. یک مرد وطن پرست و باشرف. چطور میشود چنین حرفی را زد؟ ابدا چنین اهانتهایی را نمیتوان به این افراد کرد. اینان از جایگاه ویژهای برخوردارند.
این بازیگر در انتهای برنامه با بیان آنکه هیچ دلخوریای از کسی ندارم، گفت: دلخوری و کینهها را نباید به دل گرفت. خیلی زشت است. ما خاک پای همه ملت ایران هستیم.
مشایخی درباره عیادت هنرمندان از وی در بیمارستان و حواشی که رخ داد، گفت: من اصلا به این مسائل کاری نداشتم بلکه حالم بسیار بد بود و اصلا امیدی به زنده بودن نداشتم.
وی با اشاره به نسل جدید بازیگران و هنرمندان سینما گفت: بهرام توکلی فیلم خوبی به نام تختی ساخته است وقتی یک کارگردانی بلد است کار کند همه خوششان میآید مهمترین مسئله در هنر و بازیگری اخلاق است.
*
پس از این صحبتها پرویز پرستویی از مجری گفت و گوی جمشید مشایخی به دلیل مباحث مطرح شده درباره فوت غلامرضا تختی انتقاد کرد.
پرستویی درباره این مجری نوشت: مجری آن برنامه ،این بازیگر پیشکسوت را سوال پیچ کرده بود.مدام سعی بر این داشت که بگوید ،دراین برنامه رک حرف بزنید.استاد مشایخی به حجب و حیاء همیشگی ،انگار که در رینگ گیر کرده باشد ،می خواست خودش را خلاص کند،سعی بر این داشت جواب مجری را بدهد.حالا اینکه استاد چرا باید در چنین برنامه ای شرکت کند ،به خودشان مربوط است.ولی آیا مجری حق دارد هر سوالی را از استاد بکند؟
بازیگر «آژانس شیشهای» ادامه داد: بلاخره بحث جهان پهلوان تختی پیش کشیده شد.ولی ای کاش استاد به این سوال ها جواب نمیداد.الان طرف سخنم با آن مجری مثلا رک مثلا باهوش و مثلا پیروز میدان یا بهتر بگم ،بازجوست.چرا مثل خاله زنک ها و فضول ها،اصرار بر کشف این مسئله پنجاه سال مسکوت مانده دارید؟تا کی میخواهیم به زندگی شخصی خصوصی مردم بخصوص نامدارهای ملی مان سرک بکشیم؟واقعا این برنامه ها چیه که از رسانه ملی پخش میشه؟جهان پهلوان همیشه جهان پهلوان بوده و خواهد بود.هیچ قدرتی نمی تواند آقا تختی را خراب کند.اگر چه نخبه کشی رسم شده.