نجات سینمای ایران در چهار سال دولت روحانی

سینمای ایران بعد از دولت احمدی نژاد به ورطه‌ی ورشکستگی می‌افتد اما بررسی آمار‌های فروش گیشه در این چهار سال حاکی از اتفاق منحصر به فردی در سینما است. سینمای ورشکسته‌ی سال 92 به سینمای شکوفای سال 95 تبدیل می‌شود.

به گزارش هفت هنر،  ایلنا نوشت: موفقیت فیلم‌های اکران شده در سالجاری پدپده‌ای درخور توجه است. جا‌به‌‌جا شدن رکورد فروش گیشه در تاریخ سینمای ایران توسط فرهادی، قرار گرفتن پنج فیلم در لیست ده میلیاردی‌ها، قرار گرفتن بیش از 25 فیلم در لیست بالای یک میلیارد و بیش از 130 میلیارد تومان مجموع فروش 56 فیلم اکران شده در 9 ماه گذشته، آماری چشم‌گیر، قابل توجه و البته متضمن بررسی است.

این سینما همان سینمایی‌ست که در سال 92 تقریبا ورشکسته بود و صاحب‌نظران را نگران قهر مخاطبان با سینما کرده بود. چه چیزی باعث شد ظرف سه سال و نه ماه سینما به رونقی این‌چنین دست یابد؟ آیا سیاست‌های دولتی در این امر دخیل بوده یا فیلمسازان توانسته‌اند فیلم‌های بهتری بسازند؟ علت قرار گرفتن سینما در سبد خانوار‌های ایرانی چیست؟ باوجود فروش خوب سینماها چرا وضعیت اقتصادی دست‌اندرکاران سینمایی روز به روز به وخامت می‌گذارد؟

برای بررسی این موضوع لازم است مسیر حرکت سینما در سه سال گذشته را دنبال کنیم.

سال 92: سینما درمعرض ورشکستگی

 تعداد مخاطبان سینما در این سال با حدود یک میلیون نفر کاهش به 9 میلیون نفر در کل کشور و در طول یکسال رسید. این تعداد نیمی از مخاطبان سال 88 است و این باعث شد زنگ‌های خطر برای سینما به صدا در‌آید. سطور زیر وضعیت سینما را در این سال روشن‌تر می‌کند.

در سال 92

  • جمعا 58 فیلم اکران شد.
  • 9 میلیون نفر به سینما‌ها رفتند.
  • در‌آمد سینما در یکسال و از مجموع فیلم‌ها 37 میلیارد و 400 میلیون تومان بود.
  • این مقدار به مدد افزایش قیمت بلیط پنج میلیارد نسبت به سال 91 افزایش داشته است.
  •   چهارده فیلم به فروش بالای یک میلیارد تومان دست یافتند.
  • هیچ فیلمی نتوانست بیش از ده میلیارد تومان بفروشد.
  • میانگین قیمت بلیت سینما به 5000 تومان افزایش یافت.
  • فیلم رسوایی با 1.323.600 نفر بیننده و فروش 5.5 میلیارد تومان صدر جدول فروش را به خود اختصاص داد. جایگاه دوم در اختیار “هیس دختر‌ها فریاد نمی‌زنند” با موضوع تجاوز بود. این فیلم 962.300 نفر بیننده داشت و توانست 4 میلیارد و 100 میلیون تومان بفروشد.
  • فیلم‌های رسوایی، “هیس دختر‌ها فریاد نمی‌زنند”، حوض نقاشی، گذشته، تهران 1500 پنج فیلم پرفروش سال را تشکیل می‌دهند.
  • در لیست فیلم‌های اکران شده در این سال اسامی نام آشنایی دیده می‌شود. اصغر فرهادی، رخشان بنی‌اعتماد، مهرجویی، پیمان معادی در این سال فیلم روی پرده‌ی نقره‌ای بردند.
  • گونه‌هایی که اکران شد از تنوع خوبی برخوردار است. کمدی‌های ده‌نمکی، فیلم‌های اجتماعی بنی‌اعتماد، فیلم‌های فرهادی و مهرجویی و حتی انیمیشن 1500 نیز در این لیست دیده می‌شود. اما به نظر می‌رسد درام‌های اجتماعی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است و این موضوع می‌تواند با شرایط سیاسی و اجتماعی این دوره ارتباط پیدا کند.

اکثر فیلم‌های اکران شده در سال 92 با شکست تجاری رو‌به‌رو شدند و عملا سینمای ایران در سراشیبی ورشکستگی قرار گرفت.

سال 93: شهر موش‌ها سینما را نجات داد

اختلاف بین فیلم اول سال 93 و فیلم اول سال 92 چشمگیر است. شهر موش‌های2 گروه کودک و نوجوان را نشان گرفت اما فیلم بر پایه‌ی نوستالژی محبوبی از دهه 60 خورشیدی ساخته شد بنابرین طیف مخاطبان فیلم افزایش یافت. معراجی‌های ده‌نمکی مشابه سال قبل و حدود5.5 میلیارد تومان فروش داشت و این موضوع می‌تواند نشانگر آن باشد که طیف مخاطبان این فیلم عده‌ی مشخصی هستند. نکته‌ی دیگر حضور رضا عطاران در دو فیلم پرفروش این لیست است. به نظر می‌رسد حضور این بازیگر در فیلم‌ها در کشاندن مخاطب به سینما‌ها موثر است.

در سال 93:

  • جمعا 56 فیلم اکران شد.
  • 13 میلیون نفر به سینما‌ها رفتند.
  • در‌آمد سینما در یکسال و از مجموع فیلم‌ها به مرز 60 میلیارد تومان رسید.
  • این مقدار 1.7 درصد نسبت به سال گذشته افزایش داشته است.
  • 18 فیلم به فروش بیشتر از یک میلیارد تومان دست یافت.
  • یک فیلم توانست بیش از ده میلیارد تومان بفروشد.
  • میانگین قیمت بلیت 5000 تومان ماند.
  • فیلم شهر موش‌ها با حدود 2 میلیون 400هزار نفر بیننده و فروش 12 میلیارد تومان، صدر جدول فروش را به خود اختصاص داد.
  • شهر موش‌ها 2، طبقه حساس، آتش بس2 ، معراجی‌ها، ردکارپت پنج فیلم پرفروش سال را تشکیل می‌دهند.
  • کمدی، نسبت به سال گذشته بیشتر مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است.

به جز شهر موش‌ها سایر فیلم‌ها وضعیت خوبی تجربه نمی‌کردند.

سال 94: چراغ سینما روشن می‌شود

سال 94 ناگهان سینما رونق پیدا کرد و شکوفا شد. دوره تاریک قهر مخاطبان با سینما گویی پایان یافت. 10 فیلم در این سال بالای دو میلیارد فروختند. 17 فیلم وارد لیست میلیاردی‌ها شدند و 25 عنوان بالای 500 میلیون فروختند.

در سال 94:

  • جمعا 57 فیلم اکران شد.
  • حدود 15 میلیون نفر به سینما‌ها رفتند.
  • در‌آمد سینما در یکسال و از مجموع فیلم‌ها به بیش از 70 میلیارد تومان رسید.
  • 17 فیلم به فروش بیشتر از یک میلیارد تومان دست یافت
  • 10 فیلم به فروش بالای دو میلیارد رسیدند.
  • یک فیلم بیش از ده میلیارد فروش داشت.
  • میانگین قیمت بلیت به 8000 تومان افزایش یافت.
  • فیلم محمد رسول‌الله با حدود 2 میلیون 400هزار نفر بیننده و فروش 14 میلیارد و500 میلیون تومان، صدر جدول فروش را به خود اختصاص داد.
  • محمد رسول‌الله، نهنگ عنبر، ایران برگر، در مدت معلوم و کوچه بی‌نام پنج فیلم پرفروش سال را تشکیل می‌دهند.
  • کمدی، بازهم مورد توجه مخاطبان بوده است.

نگاه به جدول فروش فیلم‌های اکران شده نشان می‌دهد آمار فروش فیلم‌ها دلگرم‌کننده‌تر بود. فیلم‌های بیشتری توانستند حداقل هزینه‌های تولید خود را جبران کنند. با این حال فیلم اول لیست به سختی توانست حتی یک پنجم هزینه تولید خود را جبران کند. نکته دیگر اینکه رونق سینما بدون ده‌نمکی نیز ادامه داشته است. این در حالی است که وی ادعا می‌کرد سینمای ایران تماشاگران خود را مدیون فیلم‌های اوست.

سال 95: غوغای گیشه

اما آمار‌های فروش بدست آماده از همین نه ماه گذشته از سال 95 رشد عجیب و غریب سینما رفتن مردم را نشان می‌دهد. در‌آمد سینماها در این 9 ماه بیش از 130 میلیارد تومان بوده است. یعنی صنعت سینما طی سه سال حدود 90 میلیارد تومان رشد داشته است. رکود پر‌فروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران نیز امسال به فیلم اصغر فرهادی رسید.

در 9 ماه گذشته از سال 95:

  • تاکنون جمعا 50 فیلم اکران شده است
  • در‌آمد سینما در 9 ماه و از مجموع فیلم‌ها به حدود 130 میلیارد تومان رسید.
  • 25 فیلم به فروش بیشتر از یک میلیارد تومان دست یافتند.
  • 18 فیلم به فروش بالای دو میلیارد رسیدند.
  • 5 فیلم بیش از ده میلیارد فروش داشتند.
  • میانگین قیمت بلیت به 10000 تومان افزایش یافت.
  • فیلم فروشنده با فروش بیش از 15 میلیارد تومان، صدر جدول فروش و عنوان پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران را به خود اختصاص داد.
  • فروشنده، من سالوادور نیستم، 50 کیلو آلبالو، ابد و یک روز و بارکد پنج فیلم اول لیست را تشکیل می‌دهند و فروش مجموع آنها از فروش کل فیلم‌ها در طول سال 92 و 93 بیشتر بوده است. و حدودا با مجموع فروش فیلم‌ها در سال 94 برابر است.
  • این مقدار در نه ماه، سه برابر سال 92 و دو برابر سال 93 است.
  • فیلم‌های متنوعی نام خود را در لیست‌ پرفروش‌های قرار داده‌اند. کمدی، درام‌های اجتماعی، فیلم‌هایی با درونمایه‌های فلسفی و … اما آنچه مشخص است پرداختن به آسیب‌های اجتماعی چون اسیدپاشی و تجاوز مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است. البته کمدی هم جایگاه خود را حفظ کرده است.

این استقبال و این میزان فروش با توجه به افزایش قیمت بلیت‌ها کمی دور از انتظار است. به نظر نمی‌رسد اتفاق شگفت‌انگیزی در خود سینما افتاده باشد یا کیفیت آثار تغییری کرده باشند. به قول فرزاد موتمن “امسال هرچیزی بسازید و پخش کنید می‌فروشد” حتی اصغر فرهادی که با فروشنده توانست رکورد فروش تاریخ سینما را جابه‌جا کند  سال 92 فیلم “گذشته” را گرچه کوتاه اما بر پرده سینما‌ها داشت. در فیلم‌های دیگر نیز معجزه‌ی چشم‌گیری دیده نمی‌شود. از طرف دیگر به نظر نمی‌رسد این استقبال از سینما حاصل بهبود اوضاع اقتصادی مردم باشد. اغلب کارشناسان از سیاست‌های اقتصادی دولت انتقاد می‌کنند. این در حالی است که قیمت بلیت افزایش هم یافته است.

 اینجاست که این انفجار گیشه در این بازه زمانی کوتاه با توجه شرایط اقتصادی نابسامان طبقات متوسط و افزایش قیمت بلیت سینما‌ها در تناقض است. این تناقض را چطور می‌توان تفسیر کرد؟ آیا این فضا یک موج‌گذرا و موقت است یا جریانی ادامه‌دار و ممتد که در سال‌های آینده همچنان ادامه خواهد داشت؟

حمیدرضا شش جوانی علاوه بر پرسش‌های فوق جنبه‌های دیگر این موضوع را نیز بررسی می‌کند. شش جوانی مدرس و پژوهش‌گر اقتصاد فرهنگ و هنر در دانشگاه‌های کشور است و سال‌ها درباره‌ی جنبه‌های مختلف اقتصاد در کشوری همچون ایران پژوهش و مطالعه نموده است. یاداشت زیر به صورت اختصاصی برای ایلنا نگاشته شده است.

کنکاشی در اقتصاد سیاسی فرهنگ

به نظر می‌رسد چند عامل توأمان باعث رونقِ فعلی بازار سینما در کشور شده است. من ابتدا عامل مرکزی و پس از آن تعدادی عامل پیرامونی یا تشدید‌کننده (کاتالیزور) را تشریح خواهم کرد.

 اولین و مهم‌ترین نکته‌ای که به واقع زمینه و بستر این رونق را فراهم آورده نوعی پراکسیس اجتماعی است که طی آن مردم تلاش می‌کنند تا در مواجهه با قدرت مستقر عرصه‌ی عمومی‌شان را فراخ‌تر کنند.

در اساس می‌توان چنین گفت که حضور مردم در سینماها نوعی عکس‌العمل در مقابل این است که امکانِ کنشِ آشکار در حوزه‌ی سیاست از آن‌ها سلب شده است و سینما (درهم‌آمیزی سرگرمی و کنش) این فرصت را برای‌شان فراهم می‌آورد تا از طریق انتخاب فیلم‌ها و حمایت از آن‌ها راهی به اثرگذاری در حوزه‌ی عمومی پیدا کنند. این درهم‌آمیزی کلیدی است که می‌توان با توسل به آن وضعیت امروز و فردای سینمای ایران را تحلیل کرد.

یک‌و نیم برابر شدن سینماروها در کم‌تر از سه سال را می‌توان با کمک نظریه‌ی «پیش‌رویِ آرام» آصف بیات، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه لایدن هلند توضیح داد. او در دو کتاب «سیاست‌های خیابانی» و «زندگی هم‌چون سیاست»، تلاش کرده است تا سهم مردم عادی را در قدرت نشان دهد و مقاومت روزانه‌ی مردم را در جهت بهبود شرایط زندگی‌شان برجسته کند. از نظر بیات مردم یا به عبارت دیگر گروه‌های فاقد قدرت رسمی، برای رسیدن به اهداف‌شان پیش‌روی آرام، را به عنوان راهبردی کانونی پذیرفته‌اند. پیش‌روی آرام در واقع همان کنش‌گری در فضای عمومی است.

در خصوص سینما هم وضع به همین ترتیب است، سینما بخشی از عرصه‌ی عمومی است که در آن سینماگران و سینمارو‌ها سعی دارند با حرکت بر روی مرزهای تحمل‌پذیرِ رسمی این محدوده را گسترش دهند. در اساس سینما محل مواجهه‌ِی نهادهای ایدئولوژیک و مردم شده است. البته به هیچ روی سخن از یک حرکت برنامه‌ریزی شده نیست بلکه مردم شبکه‌ای انفعالی، ایجاد کرده‌اند که در آن افراد به گونه‌ای جدا از هم، اما با منافع مشترک؛ عملی مشابه (سینما رفتن) انجام می‌دهند. این افراد هیچ‌ ارتباط مستقیمی با هم ندارند و هم‌دیگر را نمی‌شناسند، صرفاً می‌دانند که در یک فضای مشترک حضور می‌یابند. شبکه‌های مجازی و رفتار مبتنی بر آن‌ها یعنی «هم‌سلیقه‌یابی» به ساختن این فضای مشترک کمک می‌کنند و در اساس پشتوانه‌ی تبلیغاتی این پراکسیس اجتماعی هستند. نقش شبکه‌های مجازی را به خوبی در مورد فیلم‌های فروشنده و اخیراً سیانور دیدیم.

اما ممکن است این پرسش به ذهن‌مان بیاید که چرا این پیش‌روی آرام در سال‌های پیش نمودی نداشت؟ پاسخ – باز هم در قالب نظریه‌ی آقای بیات- این است که باید فرصت‌هایی اجتماعی به نفع این گروه‌های فاقد امتیاز پیش آمده باشد، تا زمینه‌ی عمل مهیا شود. فرصت‌هایی هم‌چون فهمِ نشانه‌هایی از بحران مشروعیت و یا شکاف بین گروه‌های حاکم، ودستیابی به منابع جدید (فضای مجازی). تنیدگی این موارد، ساختاری از فرصت‌ها را به دست می‌دهند که خود برانگیزاننده‌ی عمل اجتماعی است. البته این فرصت‌ها تنها منحصر به اوضاع داخلی نیست، فراموش نکنیم که اقتصاد جهانی هم در دهه‌های گذشته چرخشی فرهنگی را تجربه‌ کرده است و از اقتصاد صنعتی به اقتصاد فرهنگ بنیان تغییر یافته است. این تغییرات با تأخیر یکی دو دهه به ایران هم رسیده و در فضای پسابرجام در رونق صنایع فرهنگ ما صاحب نقش شده است.

به هر روی از نظر من این موضوع یعنی کنش فرهنگی به جای کنش سیاسی و همراهی آن باصنعت سرگرمی عامل اصلی رونق بازار سینماست. اما عوامل تشدیدکننده:

  • اولین نکته­‌ای که باید به آن اشاره کرد، ایجاد انتظار است، در سال‌های دولت نهم و دهم تقریباً اکران‌هایی که زمینه‌ساز رقابت بین گروهی (اهالی سینما) باشد یا مطابق سلیقه‌ی مردم در جریان پیش‌روی آرام ساخته شده باشد، وجود نداشت. همین انتظار طولانی باعث شد تا اولین نشانه‌های آن در دولت جدید با استقبال زیادی مواجه شود.
  • نکته‌ی دیگر تقارن بهره‌برداری از پردیس‌های سینمایی جدید در مراکز خریدی است که محل رفت‌وآمد بسیاری از افراد طبقه‌ی متوسط جامعه است. این پردیس‌ها هم زمان با گشایش فضای فرهنگی و انتظار طولانی و نیز بعضاً مدیریت کارآمد رویدادهای سینمایی توانست مخاطبانِ تازه‌ای را به سینماروهای کشور اضافه کند. فیلم‌های اکران شده هم همانطوری که پیش‌تر گفته شد در مرزهای تحمل‌پذیری به گونه‌ای ساخته شده بودند که کم‌تر نشانه‌ای از نظام ارزشی قدرت در آن باشد. حضورِ سینمای تجربه را می‌توان هم‌گرا با همین تغییر دانست.
  • مورد دیگر اما به استفاده‌ از تبلیغات ماهواره‌ای برمی‌گردد، از یک طرف برخی از شبکه‌های توزیع فیلم بیرون از کشور با ایجاد امکان تبلیغات در شبکه‌های ماهواره‌ای و از طرف دیگر اشتیاق آن شبکه‌ها برای همراهیِ این فضا؛ باعث شدند تا افراد بیش‌تری جذب سینما شوند.

اما آیا این رونق ماندگار خواهد بود؟ پاسخ من این است که بله. اما رونق با همین شیب و شدت ادامه نمی‌یابد. از یک طرف به تجربه ثابت شده است که دستاوردهایی که مردم و گروه‌های فاقد امتیاز در نتیجه پیشروی آرام به کف می‌آورند، ماندگارترند. از طرف دیگر  براساس نظر «گری بکر» سینما به عنوان کالایی فرهنگی برای مصرف کننده‌ی خود نوعی اعتیاد عقلانی به همراه می‌آورد. یعنی برعکس کالاهای معمولی که هرچه بیش‌تر مصرف کنی احتمال مصرف آینده‌ی آن کاهش می‌یابد، با مصرف طولانی‌تر میزان مصرف هم بالاتر خواهد رفت ازین رو باتوجه به شرایط موجود در کشور ما بعید است سینماروهای ما عادت به سینما رفتن را ترک کنند. این نکاتی است که سرمایه‌گذاران هم با شّم تجاری‌شان درمی‌یابند و به همین خاطر هم سرمایه‌گذاری در تولید افزایش می‌یابد هم در توزیع و نمایش این افزایش سرمایه خود منجر به دوره‌ی دیگری از رونق را به همراه خواهد داشت.

اما نکته‌ی آخر این که تحقیقات بسیاری در اقتصاد فرهنگ و هنر انجام شده‌است که طی آن هم‌آیندی تعطیلات و هنر یا درهم آمیزی سرگرمی و کنش منجر به شکوفایی اقتصادی پایدار شده‌است، جشنواره‌های موسیقی در شهرهای آستن و منچستر. هفته‌ی مد در لندن، جشنواره‌ی “نیپون باشی” در اوزاکای ژاپن و یا رویدادهای  فرهنگی و هنری دیگر در شهرهای تورنتوی کانادا، هدرسفیلد انگلیس، وولونگون استرالیا… .

برای همگام شدن با اقتصاد جهانی و بهره‌برداری بیش‌تر از امکاناتِ پردامنه‌ی اقتصاد فرهنگ و هنر در کشور، لازم است توجه داشته باشیم که گرچه عرصه‌ی عمومی متعلق به حاکمیت است اما در بلندمدت با افزایش نقش مالیات‌دهندگان در اقتصاد، قدرت آن‌ها هم برای تعیین حدود عرصه‌ی عمومی افزون می‌شود، باتوجه به نشانه‌های موجود در بخش فرهنگ در خصوص پیش‌روی آرام، حاکمیت باید بتواند آرام آرام فضا را برای استفاده ازین فضا در جهت افزایش منافع ملی آماده کند.