مدیرکل هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: تئاتر برای نظام فرصت است نه تهدید

مهدی شفیعی سکان هدایت اداره کل هنرهای نمایشی را در شرایطی به دست گرفت که نارضایتی هنرمندان در بالاترین سطح قرار داشت. دو سال از عمر دولت یازدهم می‌گذشت و حداقل انتظارها هم برآورده نشده بود. شاید اگر معاون امور هنری مثل موزه موسیقی و حراجی‌های تجسمی با برنامه دقیق وارد کارزار می‌شد، خانواده هنرهای نمایشی نیز اندکی زودتر روی آرامش به خود می‌دید. اما چنین نشد تا اعتراض رسانه‌ها و هنرمندان سرانجام به وزیر رسید، مدیرکل سابق استعفا داد و شفیعی بر مسند نشست. میراث‌دار یک آنارشی مدیریتی در تئاتر که باید اوضاع را بسامان می‌کرد. از یک سو بی‌توجهی معنادار مسوولان در تمام سطوح به زیرساخت‌ها و بحث اعتبارات به مدت سه دهه، از سوی دیگر دشمنی‌ها با هنر و هنرمند و سنگ‌اندازی‌های مستمر که باید مدیریت می‌شد. اگر نوک پیکان انتقادها و منتقدسازی‌های جناح مخالف هم که به سوی وزارت ارشاد نشانه رفته باشد کار نه تنها برای شخص وزیر – چنان که افتاد مشکل‌ها- بلکه برای مدیران میانی نیز بسیار دشوار خواهد شد. معادلات بهم می‌ریزد و امکان برنامه‌ریزی از بین می‌رود. با او درباره این موضوع، گسترش افسارگسیخته میل به سرمایه‌داری در تئاتر، رواج گیشه‌محوری، افزایش تماشاخانه‌های خصوصی و تحمیل تمام هزینه‌ها به گروه‌های نمایشی، وضعیت تئاتر استان‌ها و صدالبته مسائل مرتبط با بازسازی نیمه‌کاره مجموعه تئاترشهر و نکات گنگ پیرامون آن با مدیرکل هنرهای نمایشی به گفت‌وگو نشسته‌ایم که مشروح آن در ادامه می‌آید.

سکان مدیریت هنرهای نمایشی را در شرایطی به دست گرفتید که با وجود گذشت دوسال از عمر دولت جدید وضعیت قرمز قبل همچنان وجود داشت. وضعیت پیش از حضور شما چطور قابل تشریح است؟
کارهای نیمه تمامی در بخش‌های متعدد وجود داشت. فاصله جامعه هنری با دولت در سال‌های قبل افزایش یافته بود و هنرمندانی بودند که مدت‌ها فعالیت جدید نکرده بودند. بنابراین به اعتمادسازی و کاهش فاصله ایجاد شده نیاز داشتیم. از طرفی افزایش ورودی دانشگاه‌ها به افزایش کمی اجراها منجر شده است که اگر می‌خواستیم با امکانات دو دهه قبل به استقبال گروه‌ها برویم عملا امکان‌پذیر نبود. طبعا دانشگاه‌ها –دولت- و خانواده‌ها در این زمینه هزینه کرده‌اند که نتیجه در قالب آثار هنری به جامعه عرضه شود و ما باید بستر ارایه را فراهم کنیم. به ویژه در شرایطی که طی دهه‌های اخیر تغییر چندانی در زمینه زیرساخت‌ها رخ نداده و همین عامل، چالش‌ها را افزایش می‌دهد. انرژی بیشتر را بر تعامل و دعوت از هنرمندانی گذاشتیم که سال‌ها اجرای صحنه‌ای نداشتند. همزمان هم باید فکری برای افزایش فضاهای نمایشی می‌کردیم که با تقویت تئاترشهر استان‌ها، به سامان کردن پروژه‌های وزارت ارشاد و همراهی با علاقه‌مندان به سرمایه‌گذاری در راه‌اندازی سالن‌های خصوصی میسر شد. همچنین در استان‌ها با مشارکت‌ استانداری‌ها و شهرداری‌ها کمک به ایجاد پلاتوهای تخصصی مورد نیاز گروه‌های تئاتری در دستور کار قرار گرفت که در مواردی به سرعت نتیجه داد.
یعنی افزایش کمی در استان‌ها کاملا اتفاق افتاده و قابل بیان است؟
بله؛ هم اتفاق افتاده و هم در شرف اتفاق است. از آن دست برنامه‌هایی است که اگر مدیران ما در استان به اثرگزاری‌اش پی ببرند کمک بسیار زیادی خواهد کرد. سیاست‌های ما در گذشته بیشتر حول ساخت و ساز پروژه‌های بزرگ فرهنگی – هنری عموما چندمنظوره بود. درحالی که سالن‌های کوچک کم‌هزینه کمک بیشتری می‌کند و خیلی زودتر هم ساخته می‌شود و به بهره‌برداری می‌رسد. این سیاست را اخیرا جدی‌تر پی گرفته‌ایم که جریان مستمر تئاتر در خارج از تهران را قوت می‌بخشد. در تهران هم جامعه هنری همیشه عنوان می‌کرد اگر شرایط برایش فراهم باشد این امکان را دارد که در زمینه سالن‌های خصوصی وارد عمل شود. خوشبختانه ظرفیت موسسات تک منظوره هنری امکان خوبی در اختیار متقاضیان قرار می‌داد که استفاده شده ولی با وضعیت مطلوب فاصله دارد. خوشبختانه الان که گفت‌وگو می‌کنیم «انجمن صنفی تماشاخانه‌های تهران» نیز شکل گرفته و اتاق فکری برای ادامه کار مطلوب‌تر و پیگیری مطالبات این صنف به وجود آورده است.
این‌طور که از صحبت‌ها برمی‌آید نشان‌دهنده نگاهی جامع است اما آیا بودجه متناسب با این نگاه نیز وجود دارد؟ به ویژه که بخش پررنگ وظایف اداره کل معطوف به حمایت مالی از گروه‌های نمایشی است.
یکی از مشکلات جدی ما همین است. مدیری که می‌خواهد با برنامه پیش برود باید از داشته‌هایش مطلع باشد ولی متاسفانه تکلیف بودجه حوزه تئاتر اصلا مشخص نیست. در برنامه ‌دوساله‌ای که ابتدای سال گذشته به معاونت محترم هنری ارایه شد، تمام موارد لازم برای حرکت و توسعه تئاتر ظرف این مدت مورد توجه قرار گرفت. آن‌هم با نگاه به شعارهای دو سال اخیر از سوی وزیر که به نام «تئاتر» اعلام شد. ولی وضعیت اعتبارات در این دو سال بسیار نامطلوب بود و من امید داشتم بخشی از مشکل در سال ٩۵ برطرف شود که حداقل به موارد دارای اولویت رسیدگی کنیم اما چنین نشد. با وجود کثرت و اتفاقات کمی که در این عرصه می‌افتد وضعیت اعتبارات اصلا خوب نیست.
 در حالی که بحث افزایش بودجه مطرح بود و به نظر می‌رسید حداقل اعتبارات روی کاغذ بیشتر شده است؟
بله روی کاغذ اتفاق‌های خوبی رخ داده ولی در زمینه تخصیص‌هایی که باید به حوزه تئاتر تزریق شود با مشکل مواجه هستیم.
مشکل از بیرون وزارتخانه است یا در داخل که بودجه تزریق نمی‌شود؟
هر دو صادق است. بخشی از منابع همچنان تخصیص پیدا نکرده، چون بودجه دولت به دلایلی که مطلع هستیم دو سه ماه دیر اختصاص پیدا کرد. به همین دلیل بودجه مورد نظر به ما هم اختصاص نیافت و اگر اتفاق بیفتد از تزریق متوازن مورد نظر دور شده‌ایم.
 بعضی مدیران باسابقه مثل علی منتظری معتقدند در مدیریت باید از شیوه متکی به نفت فاصله بگیریم. شما در این مسیر برنامه‌ریزی کرده‌اید یا خیر؟
ما از این شیوه فاصله گرفته‌ایم. ما وقتی به کشورهای مختلف سفر می‌کنیم و آمار جشنواره‌های داخلی را مطرح می‌کنیم باعث شگفتی می‌شود. مثل اینکه ما در سال پنج جشنواره بین‌المللی معتبر در گونه‌های تخصصی برگزار می‌کنیم یا اتفاق‌هایی که در سراسر کشور رخ می‌دهد و بخشی از آن در قالب جشنواره بین‌المللی فجر به نمایش گذاشته می‌شود. ولی وقتی با خودم فکر می‌کنم به این پرسش می‌رسم که با وجود این همه اتفاق چر ا سرزندگی مورد انتظار در هنر به‌طور خاص در هنرهای نمایشی را به وجود نمی‌آورد؟ اما الان به ضرس قاطع می‌گویم چون تمام اتفاق‌های مورد اشاره به نوعی متکی به دولت و بودجه نفت است، به تکالیف مدیران دولتی بدل شده که بالطبع در بخش برنامه‌ریزی محافظه‌کارانه به سمت برپایی جشنواره‌ها حرکت می‌کنند. حالا تصور کنید دولت کم‌کم نقش خود را کاهش دهد و برگزاری جشنواره‌ها به چهره‌های دانشگاهی این حوزه واگذار و هدفمندتر برگزار شوند. در این صورت هزینه و انرژی چقدر به اتفاق مطلوب‌تر منجر خواهد شد؟ به همین دلیل کاملا با نظر آقای منتظری موافقم. در شرایطی قرار گرفته‌ایم که دیگر امکان تولید آثار نمایشی به شیوه قدیم، یعنی حمایت تمام و کمال بدون توجه به مخاطب مقدور نیست. باید به سمتی حرکت کنیم که هویت گروه‌ها تثبیت شود و ما با شبکه‌ای از گروه‌های سراسر کشور مواجه باشیم و به صورت برنامه‌ریزی شده از آنها حمایت کنیم.
 برنامه‌ریزی در این حوزه چطور شکل گرفت؟
ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی متولی هنر در استان‌ها هستند. البته می‌دانید که در تهران و استان‌ها نهادهای دیگری هم هستند که برای تئاتر اعتبار دریافت می‌کنند. اما انجمن هنرهای نمایشی چندسالی بود از هدف اصلی خود فاصله داشتند و به بازوی اداری ادارات کل تبدیل شده بودند. به همین دلیل سال گذشته آیین‌نامه انجمن را تغییر دادیم و قرار گذاشتیم به شناسایی گروه‌های فعال، باسابقه و متخصص استان‌های سراسر کشور بپردازیم. از بین هیات‌مدیره گروه‌ها، انتخاباتی برگزار شد که هیات‌مدیره انجمن نیز از میان آنها یعنی هنرمندان انتخاب شدند تا امور در دست اهالی تئاتر باشد. اگر بتوانیم پلاتوهای تخصصی و سالن‌های نمایشی مناسب را در اختیار گروه‌ها قرار دهیم و چرخه تولید به شکل مطلوب تعریف شود، گام مهمی برداشته‌ایم. یعنی چرخه تولید در استان‌ها خود به خود شکل می‌گیرد؛ مانند آنچه در مشهد جریان دارد. البته حمایت دولت ادامه پیدا می‌کند ولی بخشی از اعتبارات هم باید در استان‌ها تعریف شود. به این معنی که فصل حمایت از تئاتر و هنر که با عنوان «فصل پنج» از آن یاد می‌شود باید میزان حمایت از تئاتر در استان‌ها را روشن کند تا در کنار کمک‌های ما، انجمن امکان برنامه‌ریزی داشته باشد.
مشکل اینجاست که همزمان با فاصله گرفتن از حمایت دولتی و همراهی گروه‌های نمایشی با خصوصی‌سازی، به نظر جریان تئاتر هرچه بیشتر به سوی گیشه سوق پیدا کرده و مادی‌گراتر شده است.
خیلی با این نظر موافق نیستم و معتقدم اگر با هم مصداق‌هایی را مرور کنیم، خواهیم دید مطلق به این سمت حرکت نکرده‌ایم. با این هم مخالفم که بگوییم حمایت‌های دولتی قطع شده؛ چون دولت همچنان به حمایت ادامه می‌دهد و آمار کمی نسبت به گذشته افزایش یافته است. چیزی حدود بیش از ۴٠٠ گروه نمایشی در یک سال و نیم گذشته حمایت دریافت کرده‌اند. البته شاید به لحاظ ارقام، مبالغ مثل گذشته نباشد ولی تعداد گروه‌های بیشتری از حمایت برخوردار می‌شوند. از طرفی حمایت‌ها دیگر به تالارهای نمایشی زیرنظر دولت خلاصه نمی‌شود و ممکن است از نمایشی در یک سالن خصوصی حمایت کنیم که همین اتفاق هم می‌افتد.
 ولی به‌طور کل به سمت گیشه‌محوری و مادی‌گرایی حرکت ‌کرده‌ایم.
به هرحال در دوران گذار قرار داریم و باید به سمت افزایش تماشاخانه‌ها حرکت کنیم چون امر ناگزیر و مطلوبی است. اگر قرار است به سمتی حرکت کنیم که تئاتر به دست متخصصان اداره شود باید به فکر شکل‌گیری کمپانی‌ها باشیم. اما اینها به معنی کنار کشیدن دولت نیست، بلکه در تمام جهان شاهد هستیم دولت و شهرداری‌ها همچنان از جریان تئاتر در کشورهای‌شان حمایت می‌کنند. ضرورت تغییر شکل حمایت‌ها به معنی منتفی شدن توجه دولت نیست. خیلی هم موافق نیستم که اگر دخالت دولت در تولید کمرنگ شود تئاتر از خاستگاه فرهنگی‌اش فاصله می‌گیرد.
البته منظور دخالت مادی دولت است، چون کاهش دخالت در بحث ممیزی نمایش‌ها احتمالا نتایج خوبی به همراه دارد.
افرادی که تئاتر را به عنوان حرفه انتخاب کرده‌اند فی‌‌نفسه فرهنگی هستند و با ایده و هدف وارد حوزه شده‌اند، به همین دلیل مشکلات اقتصادی آنها را از هدف اصلی دور نمی‌کند. طبیعی است وقتی شما هر شب با ١٢٠ اجرا مواجه هستید در این بین آثاری هم وجود داشته باشد که با ایده‌آل‌ها همخوان نباشد. این به معنی خالی بودن دست تئاتر از آثار با کیفیت در زمینه محتوا و تکنیک نیست. ما باید سازوکارهایی ایجاد کنیم که جذابیت‌ سرمایه‌گذاری برای ورود بخش خصوصی و حتی بنگاه‌های صنعتی ایجاد کند.
 نگفتید که آیا به این سمت حرکت کرده‌ایم یا خیر؟
بله؛ ولی هنرمندان و گروه‌های نمایشی هم باید سازوکار جدید را بپذیرند. چون الان توانایی صرف هنری برای تولید نمایش کفایت نمی‌کند. باید  نگاه تخصصی داشته باشیم. دانشگاه‌های ما هم در این زمینه کاستی دارند چون صرفا کارشناس مطالعات تئاتر یا بازیگر و کارگردان تربیت می‌کنند. درحالی که انتظار می‌رود با درک صحیح از شرایط روز و آموزش نیروهای متخصص در حوزه تولید، تبلیغات و مقولات فنی به تقویت این جریان یاری برسانند. از همین فرصت استفاده می‌کنم به جریانی می‌پردازم که می‌بینم این اواخر منتقد عملکرد تماشاخانه‌های خصوصی است.  نقد می‌شود که این سالن‌ها برای سه اجرا در روز برنامه‌ریزی می‌کنند، درحالی که همین دوستان قبلا می‌گفتند چرا سالن‌های دولتی در روز فقط یک اجرا دارند. آموزش و پرورش دو، سه دهه قبل با همین مشکل مواجه بود و مدارس سه شیفت پذیرای دانش‌آموزان بودند که انتقادهای زیادی به همراه داشت. گرچه به دلیل کمبودها راه دیگری وجود نداشت ولی این موجب نشد اصل آموزش منتفی شود. بنابراین حالا که ظرفیت تولید افزایش پیدا کرده منتقدان دلسوز باید از نهادهای خصوصی و دولتی درخواست افزایش تماشاخانه‌ها را داشته باشند. امسال به نام سال اقتصاد مقاومتی نام گرفته و یکی از بندهای اقتصاد مقاومتی بهبود شرایط کسب و کار است. شما ببینید با راه‌اندازی یک تماشاخانه خصوصی برای چند نفر شغل ایجاد می‌شود؟
به هرحال در این حوزه هم از دولت انتظار می‌رود به واسطه تجربه‌ای که در اختیار دارد به مدیران کم تجربه تماشاخانه‌های خصوصی کمک کند.
بالاخره اتفاق نوپایی رخ داده و همه ما باید به سمتی حرکت کنیم که این جریان در مسیر صحیح گام بردارد. یک راه این بود که مسائل تماشاخانه‌های خصوصی از طریق صنف پیگیری شود و خوشبختانه در یک سال گذشته پیگیری‌هایی صورت گرفته و تاسیس انجمن تماشاخانه‌های خصوصی به نتیجه رسیده است. من خیلی به این اتفاق امیدوارم چون اگر با دو سال قبل و زمان راه‌اندازی نخستین تماشاخانه‌های خصوصی مقایسه کنیم امروز با استقبال بسیار زیادی مواجه هستند. فقط باید اجازه بدهیم زمان بگذرد و جریانی که تازه متولد شده راه خودش را پیدا کند.
 اینجا یاد صحبت آقای پاکدل می‌افتم که در گفت‌وگویی اشاره کرد مدیران دولتی پز چیزی را می‌دهند که مطلقا نقشی در شکل‌گیری‌اش نداشته‌اند. وقتی می‌گویید «باید منتظر بمانیم راه خودش را پیدا کند» بیشتر پرسش پیش می‌آید که نقش دولت در این میان چیست؟
دغدغه ما از بعضی منتقدان هم بیشتر است اما با وجود دیوار همیشه کوتاه دولت بعضی مسائل را رسانه‌ای نمی‌کنیم. واقعا تصور می‌کنید اگر دولت مبنا را بر حمایت و همراهی با این جریان نگذارد، کارها پیش می‌رود؟ در گفت‌وگوها قرار بر این شد اکثر تماشاخانه‌های خصوصی شورای هنری تعیین کنند آثار باکیفیت برای اجرا انتخاب شوند. دوم، به لحاظ مالی دولت باید نقش خود را روشن کند. برهمین اساس شرایطی فراهم شده که وام‌هایی با بهره اندک در اختیار سالن‌ها قرار بگیرد. این‌طور نیست که کاری نشده باشد. دلیل دغدغه و توجه ما هم این است که اگر تجربه راه‌اندازی یک تماشاخانه خصوصی با شکست مواجه شود، بر دیگر علاقه‌مندان سرمایه‌گذاری در این حوزه تاثیر منفی می‌گذارد. معتقدم اگر به اندازه سه یا چهارسال از این جریان مراقبت کنیم راه خودش را پیدا می‌کند و تاکید دارم آینده تئاتر ما به این سمت حرکت می‌کند. می‌دانم منتقدان فعال شدن تماشاخانه‌های خصوصی چقدر زیاد هستند، ولی همه‌چیز را پذیرفته‌ام و پاسخگو هم خواهم بود.
 شما از نسل مدیرانی هستید که تجربه سه دهه بعد از انقلاب را پشت سر دارند. به‌هرحال مدیریت در دوران دفاع مقدس، سازندگی و اصلاحات شرایط خاصی داشته ولی در تمام این دوران یک مساله ثابت بوده و آن فشارهای خارج از مجموعه بوده که اجازه برنامه‌ریزی را سلب می‌کند. باتوجه به افزایش اجراها در دو سال گذشته از نزدیک شاهد چنین چیزی بودید؟
قطعا شرایطی به وجود آمده که سازوکارهای گذشته دیگر پاسخگو نیست. از سویی باید قوانین را اصلاح کنیم و از طرف دیگر مدام درباره این مسائل به گفت‌وگو بپردازیم که به یک نتیجه واحد برسیم. در زمینه ارزشیابی و نظارت، آخرین مصوبه مربوط به سال ٧٩ می‌شود که وظیفه نظارت در تماشاخانه‌ها را برعهده یک شورای پنج‌نفره قرار می‌دهد ولی با توجه به شرایط جدید باید بازنگری صورت می‌گرفت. در آیین‌نامه جدید پیشنهاد شده نظارت بر تطابق اجرا و پروانه‌ صادرشده برعهده درخواست‌کننده مجوز یا همان مدیر سالن باشد. این باعث می‌شود درخواست‌کنندگان مجوز در این امر مشارکت کنند. صادرکننده مجوز پاسخگوی نهادهای معترض خواهد بود ولی درخواست‌کننده نیز مساله را جدی‌تر دنبال می‌کند. البته فعلا پیش‌نویس نوشته شده و باید به تایید شورای عالی انقلاب فرهنگی برسد، سپس مبنای کار قرار بگیرد.
 ولی ممیزی‌ همچنان سلیقه‌ای پیش می‌رود و اظهارنظرهای شخصی، هنرمندان را دچار چالش می‌کند. آیا فشارهای بیرونی حساسیت را افزایش داده است؟ مثل اتفاقی که برای اجرای وحید رهبانی رخ داد.
خوشبختانه شما به خوبی با جزییات جریان آشنا هستید. ما در مرحله‌ای با خوانش متن مواجه هستیم ولی از جایی به بعد خوانش کارگردان از متن به میان می‌آید. از اینجا تعابیر متفاوت به میان می‌آید. اتفاقا نگاه سلیقه‌ای نیست، در بازبینی‌ها گاهی به آثاری برمی‌خوریم که به‌واسطه یک آکسان‌گذاری ساده یا میزانسن خاص فضای متفاوتی به وجود می‌آورند. در مورد اجرای وحید رهبانی که مثال زدید کار فقط یک روز متوقف شد و دلیلش هم گزارش رسیده از طریق بازبینی‌های رندمی بود. نیاز به اندکی اصلاحات بود که انجام شد و کار ادامه پیدا کرد.
یعنی به دلیل نگرانی از حاشیه‌سازی ‌جریان‌های مغرض نبود؟
طبیعتا نمی‌شود انکار کرد، چون این اتفاق‌ها بعضا وجود دارد ولی بدون هرگونه غلو عرض می‌کنم در مدت حضورم به عنوان مدیرکل، شاهد فشارهای بیرونی برای توقف اجرا نبودم. اگر در اجرای یک گروه توقفی هم اتفاق افتاده مقصود برخورد با هنرمند نبوده بلکه نگاه حمایتی وجود داشته است.
 ولی به نظرم خیلی دست به عصا پیش می‌روید که احتمالا عوامل بیرونی بی‌تاثیر نیست. مثل اظهارنظر چهره‌هایی در قم درباره تئاتر خیابانی. از طرفی اجراهای سفارشی و مناسبتی هم پررنگ‌تر به نظر می‌رسد.
مبنای کار ما قانون است. خطوط قرمز به روشنی توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی تبیین شده و تاکید من هم به پرهیز از دخالت نظر و سلیقه‌ بوده اما شما با انسان‌ها و کثرت مواجه هستید. بنابراین امکان دارد در مواردی هم طبق گفته شما اتفاق افتاده باشد. به هیچ‌وجه نظری مبنی بر ایجاد محدودیت برای گروه‌ها نداشته‌ایم و تا به حال هم بحث توقف مطلق یک نمایش مطرح نشده است. اعتقاد داریم تمام گروه‌های نمایشی و هنرمندان به خوبی متوجه شرایط جامعه هستند و اگر اساس بر تعامل باشد هیچ حساسیت و مشکلی به وجود نمی‌آید.
 در استان‌ها چطور؟
مبنای شورای ارزشیابی و نظارت استان‌ها بر کارشناسی است. تاکید شده دو نفر کارشناس تئاتر یا دو نفر کارشناس تئاتر به همراه افراد آشنا به مسائل دینی، سیاسی و اجتماعی در شورا حضور داشته باشند. هر شهرستان کوچکی هم که نمایشی در آن روی صحنه می‌رود کارشناسان خودش را دارد و نسخه‌ای از بالا برای کسی پیچیده نمی‌شود.
چون اخیرا در قم علاوه بر موسیقی، از برپایی تئاتر خیابانی هم انتقاد شد. در حالی که قطعا وقتی اتفاقی پیش روی مسوولان و در خیابان رخ می‌دهد بهتر قابل نظارت است.
من هم از طریق رسانه‌ها از ماجرا مطلع شدم ولی تئاتر خیابانی در ماه‌های گذشته درباره دفاع مقدس، شهدای مدافع حرم و شهدای غواص با حساسیت زیاد و دغدغه کار کرده و آثار ارزشمندی به صحنه رفته است. معتقدم اگر اطلاعات درست در اختیار مسوولان گذاشته شود با نگاه مثبت‌تری به ماجرا نگاه می‌کنند. اتفاقا یکی از ضرورت‌های فعلی جامعه ما تقویت تئاتر خیابانی است و در این تردید نداریم. اگر موضوع با متر و معیار تاثیرگذاری و تعهد هم دنبال شود، تئاتر خیابانی بسیار موفق عمل کرده و می‌تواند در مباحث اجتماعی تاثیر بسیار زیادی بگذارد. اگر قصد گسترش بعضی مفاهیم در متن جامعه مطرح باشد به خوبی می‌توان از ظرفیت تئاتر خیابانی بهره گرفت.
 تعامل وزیر با شما و تئاتر چگونه بود؟
نگاه فرهنگی در سوابق وزیر و منش ایشان وجود داشت. هر زمان هم که درخواست برگزاری جلسه و گفت‌وگو پیرامون یک موضوع خاص را داشتیم به سرعت موافقت کردند و خیلی هم دقیق وارد جزییات شدند. هرجا هم نیاز بوده ایشان شخصا به مساله‌ای ورود کنند تا حل و فصل شود، دریغ نکردند. دایره فعالیت‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به حدی زیاد است که یک دوره چهارساله برای برطرف کردن مسائل کوتاه است. کمبودهای اعتباری در بخش فرهنگ بسیار برجسته بوده و عملا درصدی که از محل بودجه فرهنگی به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می‌رسد کمتر از ١۵ – ١۶ درصد می‌شود. همین رقم هم هنگام تخصیص‌ها کاهش می‌یابد. اینکه دو سال متوالی با عنوان «تئاتر» نامگذاری شد هم به خوبی توجه ایشان را نشان می‌دهد.
 یکی از نمایندگان مجلس هم گفته بود بهتر است وزارت ارشاد منحل شود. چون ١۶درصد بودجه را دریافت می‌کند ولی باید پاسخگوی تمام اتفاق‌های فرهنگی کشور باشد. گرچه کارکرد سیاسی این گفته پررنگ‌تر به نظر می‌رسد اما نظر شما چیست؟
من اعتقاد دارم تئاتر هنری جمعی است که اتفاقا ظرفیت دارد در کوتاه‌ترین زمان نسبت به اتفاق‌های اجتماعی واکنش نشان دهد. نظام جمهوری اسلامی ایران هم خیلی خوب به این ظرفیت توجه داشته و در قوانین خود از آن با عنوان مقوم فرهنگ یاد کرده است. بنابراین به ظرفیتی که نظام ایجاد کرده باید به دید یک فرصت نگاه کنیم و بهره‌برداری اجتماعی داشته باشیم، اگر غیر از این اتفاق بیفتد اتلاف سرمایه رخ داده است.
 بله این نگاه باید نزد سیاستگذاران و دولتمردان پررنگ‌تر باشد.
همین نگاه باید در زمینه زیرساخت‌ها وجود داشته باشد، چون شاهد هستیم اعتبار سنواتی به یک پروژه اختصاص داده می‌شود که ساخت آن ١٢ سال طول کشیده، ٣٠ میلیارد هزینه صرف شده و کار به جایی رسیده که پروژه در خودش مستهلک می‌شود. درحالی که می‌توانیم اعتبارها را صرف ساخت پلاتوهای کم هزینه زودبازده کنیم که سقف اعتبار مورد نیاز برای ساخت آنها به ۵٠٠ میلیون تومان هم نمی‌رسد و ظرف شش ماه ساخته می‌شود. براساس مذاکره‌هایی که داشتیم، مصوب شد در هشت استان وارد کار شویم، بلکه در همین مرحله اقدامی صورت بگیرد و دو سه پلاتو به این پروژه‌های بزرگ چند میلیاردی اضافه شود.
 مسوولیت مدیران سالن‌های خصوصی در این شرایط چیست؟
به عنوان یک موسسه و کمپانی تئاتر باید با برنامه به سراغ یک اجرا بروند و برنامه داشته باشند. بعضی کشورها موسسه‌هایی دارند که اجراهای طول سال را بررسی می‌کند و به دیگر نقاط کشور یا کشورهای دیگر پیشنهاد می‌دهد. الان اصلا منطقی نیست برای ٣٠ شب اجرا زمان و هزینه کنیم. ایده آل من این است که ما موسسه‌های تخصصی برای معرفی نمایش‌های یک سال به سالن‌های نمایشی داشته باشیم. یا به عنوان نمونه موسسه‌هایی که در تبادلات بین‌المللی به صورت تخصصی وارد عمل شود و کار، دیگر دست یک دلال نباشد. دولت هم قطعا از چنین رویکردی استقبال و حمایت می‌کند. سایت‌هایی داشته باشیم که تولیدات داخلی را به چند زبان اطلاع‌رسانی کند و بازاری به وجود بیاورد.
ولی صحبت شما ناظر بر بلندمدت است در حالی که حاشیه‌های متعدد اجازه برنامه‌ریزی بلندمدت نمی‌دهد.
اتفاقا امکان‌پذیر است و موسسه‌های تک منظوره ظرفیت بسیار مناسبی در این زمینه فراهم می‌آورد. باید به این سمت حرکت کنیم چون در تهیه‌کنندگی یا حرفه‌ای مثل مدیریت تولید به این سمت حرکت کرده است ولی چرا گسترش پیدا نمی‌کند چون دانشگاه و جامعه تئاتری به ماجرا نگاه تخصصی ندارند.
 از بازسازی تئاترشهر راضی هستید؟
به‌طور کل اختصاص اعتبار برای بازسازی مجموعه تئاترشهر اتفاق بسیار خوبی بود.
فکر می‌کنم شما برای دومین بار شاهد بازسازی مجموعه بودید.
بله، بازسازی سالن قشقایی از مقطعی به بعد جدی‌تر پیش رفت و معتقدم نتیجه خوبی داشت. سالن سایه‌ هم با نصب صندلی‌ها وضعیت مطلوبی دارد. زیرزمین مجموعه و سالن چهارسو ضرورت بازسازی دارد که بخشی انجام شده و باقیمانده در اولویت قرار دارد. ماشینری سالن اصلی هم پیش از همه این مسائل اهمیت دارد، نه اینکه ماشینری موجود به کلی کنار گذاشته شود چون از نظر اعتباری توان چنین کاری اصلا وجود ندارد.
 رقم دقیق بودجه غیر عمرانی اختصاص یافته چقدر بود؟
رقمی که در سال جاری به حوزه ما اختصاص یافته چیزی حدود ۴ میلیارد و ٢٠٠ میلیون تومان بوده است.
وقتی قرار است رقم هنگفتی برای بازسازی چنین مجموعه‌ای اختصاص یابد همواره این نگرانی وجود دارد که شاهد فاکتورسازی باشیم. به عنوان نمونه عنوان می‌شود قرار است صندلی از استرالیا خریداری شود، بعد می‌بینیم کیفیتی مشابه صندلی‌های تماشاخانه ایرانشهر دارد که سال‌ها قبل کار شده و اطلاعات هم به زبان چینی است.
مباحث عمرانی و مرمت در حوزه معاونت مدیریت توسعه و منابع انسانی وزارتخانه است و ما بهره‌بردار هستیم. در جزییات موضوع و میزان اعتباری که هزینه شده، قرار نداریم به همین دلیل اطلاعات من دقیق نیست. ولی به‌طور مشخص در مورد صندلی‌ها از قبل تصمیم‌گیری شده بود و ما تاکید داشتیم ظرفیت سالن سایه از قبل کمتر نشود. اینکه امکان داشت مواردی مثل صندلی‌ها در داخل ساخته شود من هم موافقم چون ظرفیت داخلی را افزایش می‌دهد.
 باتوجه به تخصص شما در مورد مسائل عمرانی سالن‌های نمایشی آیا این بازسازی نیمه کاره به ١٢ میلیارد تومان اعتبار نیاز داشت؟
آخرین مکاتبه‌ای که انجام شد به من رقمی حدود ٧ میلیارد تا اینجای کار اعلام شد.
 ٧ میلیارد رقم ساخت یک بنای تئاترشهر جدید نیست؟ درحالی که با این رقم فقط دو سالن سایه، قشقایی بازسازی و دو پلاتوی تمرین ایجاد شد.
درباره مباحثی از این دست باید تمام مستندات وجود داشته باشد و بعد قضاوت کنیم. موارد فنی بسیار زیادی در موضوع دخالت دارد. بنابراین چون این مستندات در دست ما نیست اجازه بدهید من هم قضاوت نکنم.
 پرسش‌ پایانی درباره پاسخگو نبودن مدیرانی است که شما انتخاب کرده‌اید. مثل دبیر جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر که از سال گذشته تا امروز پاسخگوی سوال‌های خبرنگاران مربوط به دوره قبل نبود.
بدون تکلف عرض می‌کنم که اعتقاد قلبی دارم جریان رسانه در تئاتر بسیار شریف، همراه و دلسوز است و بخشی از بدنه موثر خانواده تئاتری هستند. من در این زمینه تردید ندارم. سعید اسدی هم به عنوان دبیر جشنواره تئاتر فجر از بدنه دانشگاهی انتخاب شده و همواره رابطه خوبی با رسانه‌ها داشته است. ما هم تاکید داریم اهالی رسانه توان زیادی در پیشبرد اهداف خانواده تئاتر ایفا می‌کنند و آقای اسدی هم به این امر اعتقاد دارد.
 مدیر بخش بین‌الملل اداره کل چطور؟  یا مدیر سابق مجموعه تئاترشهر فقط با رسانه‌هایی گفت‌وگو می‌کرد که چندان اهل چالش نبودند. به نظر پروتکل منع گفت‌وگو مطرح است؟
این‌طور نیست و ما به‌طور جدی به ظرفیت‌های رسانه باور داریم. موضوع پنهانی وجود ندارد وامکان گفت‌وگو با مدیران فراهم است، علاوه بر اینکه تمامی مدیران مجموعه ایده اطلاع‌رسانی پس از قوام اولیه امور را در دستور کار قرار داده‌اند. در زمینه بین‌الملل هم بخش بین‌الملل با جدیت پیگیر دعوت از گروه‌ها و نمایش‌هایی است که برای هنرمندان کشور پیشنهاد داشته باشد. این حوزه پیچیدگی‌هایی همچون تفاوت‌های فرهنگی اجرای نمایش‌ها، مقولات فنی و گمرکی و… هم دارد که در مورد انجام برخی فعالیت‌ها نمی‌توان اطلاع‌رسانی قطعی تا زمان مقرر انجام داد. البته جا دارد اشاره کنم که شاهد برگزاری نشست مدیران تئاتر غرب آسیا در تهران بودیم که با همکاری سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی میسر شد. هدف هم این بود که با توجه به ظرفیت بی‌بدیل تئاتر ایران در منطقه نقش کانونی خود را تقویت کنیم و با توجه به شرایط منطقه تبادلات فرهنگی را در دستور کار قرار دهیم.

منبع اعتماد