بهرام بیضایی ۷۸ ساله شد؛ دور از وطن. دور از وطن بودن کسی که حالا خیلیها معتقدند مرد شماره یک تئاتر ایران است، برای دوستدارانش در چند سال اخیر تبدیل به یک حسرت شده است. حالا که نیست خیلیها درباره او حرف میزنند. از تئاتر و سینمایش میگویند و بر قله هنر نمایش ایران مینشانندش. بهرام بیضایی، تا همین چند سال پیش در ایران بود، اما به ندرت میتوانست کارهای خود را به صحنه یا جلوی دوربین ببرد. شاید به خاطر کارشکنی همان کسانی که حالا او را فراری نامیدهاند.
به گزارش هفت هنر، به نقل از ایلنا، بهرام بیضایی نهایتا پس از سالها تحمل ناملایمات، از ایران رفت و در تمام این سالها کارهایش را دیگران در ینگه دنیا میبینند. همین هم باعث شده تا در ایران به این فکر بیفتند که چه گوهری را از دست دادهاند؛ برایش و به نامش جشنوارههای مختلف برپا کنند و از نبودش بگویند و مجوز ساخت فیلمهایش را آماده کنند. آیا این کارها کمکی به بازگشت بهرام بیضایی به ایران میکند؟ برای کسی که تا زمان حضورش در ایران، شرایط کار برایش فراهم نشد.
برای زادروز ۷۸ سالگی بهرام بیضایی با پرویز جاهد، نویسنده و منتقد سینما و فیلمساز و نیز محمد رحمانیان، کارگردان و نویسنده تئاتر و از شاگردان بهرام بیضایی گفتگو کرده و همراه با عکس، فیلم و صوت، مروری بر چند دهه فعالیت این هنرمند و پژوهشگر داشتهایم.
آشنایی با بیضایی، به سود جامعه تئاتری ایران است
محمد رحمانیان، از شاگردان وفادار بهرام بیضایی است که تاکنون در غیابش بارها آثار او را اجرا یا خوانش کرده است. او در گفتوگو با ایلنا، در پاسخ به این سوال که برگزاری جشنوارههایی به نام بیضایی چقدر اثرگذار است، میگوید: معتقدم هرجایی کاری از بیضایی خوانده یا اجرا شود، درکل نه به نفع آقای بیضایی که به نفع جامعه تئاتری ماست. به خصوص نسل جوان هرچه بیشتر با آثار بهرام بیضایی آشنا شوند اتفاق بهتری است و میفهمیم که این جامعه دارد رشد پیدا میکند و پویاتر میشود. برخی از دانشجویان جوان ممکن است آثار بهرام بیضایی را نخوانده باشند و یک تلنگری مثل جشنواره بتواند (البته جشنواره کارشناسی شده با اهداف مشخص) این امکان را برای نسل جوان تئاتری فراهم کند که با پیشینه درخشان خودشان در ادبیات نمایشی مثل بهرام بیضایی، غلامحسین ساعدی، اکبر رادی، اسماعلی خلج، مهین تجدد و دیگران آشنا شود. پس از این نظر اتفاق خوبی است.
رحمانیان ادامه میدهد: اما خود آقای بیضایی به این نیازی ندارد که جشنوارهای به نامش برگزار کنیم، یادمان یا بزرگداشتی برایش بگذاریم. چون دارد همچنان مینویسد تحقیق میکند تدریس میکند و همه کارهایی را که در ایران جلویش را گرفتند در خارج از کشور دارد انجام میدهد و آنقدر نتیجهاش خوب بوده که دوستانمان را نگران کرده است. من رپرسیون نمایش «طربنامه» را دیدم و بسیار نمایش خوبی است. نمایشی که کیهان رویش انگشت گذاشته درباره اتفاقی است که در سال ۱۲۷۴ هجری قمری میگذرد؛ مربوط به چیزی حدود ۱۰۰ سال پیش است. همه را زیر تیغ گرفته است. وقتی این نمایشنامه در صد و چند سال قبل میگذرد؛ معلوم نیست نویسنده کیهان و نه هیچ کس دیگری نه اثر را خوانده و نه از آن اطلاعی دارد.
این نویسنده و کارگردان تئاتر ادامه میدهد: بنابراین آقای بیضایی به این بزرگداشتها و جشنوارهها نیازی ندارد چون مثل یک محقق و آموزگار و پژوهشگر و تئاتری کارش را انجام میدهد و خیلی هم از این کار راضی است. اما ما اگر میخواهیم این کار را در ایران و به خاطر تئاتر خودمان انجام دهیم، باید شرایطی را درنظر بگیریم. ما باید خود را ملزم به برخی از مسائل اجرائی و شان آثار آقای بیضایی را با اجرا و جشنواره بد پایین نیاوریم.
رحمانیان تصریح میکند: اگر در شرایط عالی و آرمانی این اتفاق بیفتد به نظرم خیلی خوب است اما اگر همینطور دورهم عدهای را به اسم بیضایی جمع کنیم و نمایشنامههایش را بد و غلط بخوانیم و درک نادرستی از آثارش ارائه دهیم نشستهایی که برگزار میشود بیفایده باشد؛ مفید نیست.
رحمانیان در انتهای صحبتش با تاکید بر اینکه «وقتی بیضایی در این مملکت زیر سوال برود همه تئاتر کشور زیر سوال رفته است» گفت: وقتی جلوی کار ساعدی، بیضایی، رادی و دیگران را، هرکدام به نوعی، میگیرند، پس چه کسی باید در این کشور کار کند؟ چهکسی باید به مردم بیاموزد و روشنگری کند؟