فصل دوم سریال «شهرزاد» دور از تمام انتظارات پایان یافت. «شهرزاد» بر خلاف فصل اول، بد شروع شد، بد ادامه یافت و بد تمام شد. برای سازندگان و مخاطبان پر و پا قرص سریال، این شکستی تمام عیار بود. شاید اگر فصل اول را ندیده بودیم اصلا در مخیلهمان نمیگنجید نغمه ثمینی و حسن فتحی پشت فصل دوم «شهرزاد» باشند.
برای نقد بهتر فصل دوم، باید گذری کوتاه به فصل اول سریال بزنیم. ماجرای «شهرزاد» از جایی پیچیده شد که به دلیل استقبال مخاطبان، سازندگان تصمیم گرفتند داستان را از محوری که از پیش طراحی کرده بودند، خارج کنند تا هم تعداد قسمتهای ساخته شده بیشتر شود و هم دستشان برای ساخت قسمت بعدی بازتر باشد.
در کش و قوس کشته شدن و مردن شخصیتها، مرگ بزرگ آقا از همه عجیبتر بود. شخصیتی که در تمام قسمتها، اتفاقات بر مدار تصمیمهای او گرفته میشد از سریال حذف شد تا به ناگاه موتور محرک سریال، خاموش شود. احتمالا فتحی و ثمینی فکر کردهاند مثلث عشقی شهرزاد و فرهاد و قباد توانایی پیش بردن داستان را دارد، که مشخص شد کاملا اشتباه میکردند.
فصل دوم در نبود بزرگ آقا کسل کننده شروع شد. تا چندین قسمت ابتدایی، هیچ اتفاق جذابی رخ نمیداد و سریال مشغول معرفی عمه خانم داشت. موقعیت طوری پیش میرفت که همه فکر میکردند عمه خانمی که با قساوت تمام رقیبان را حذف کرده، جایگزین بزرگ آقا خواهد شد تا از این طریق خلا این شخصیت پر شود اما رفته رفته عمه خانم به حاشیه رفت و در آخر مثل بزرگ خاندان دیوانسالار کشته شد.
زمانی که رقابت عشقی فرهاد و قباد جذاب در نیامد، باز سر و کله پیرنگهای فرعی پیدا شد. رضا کیانیان به عنوان رقیب خاندان دیوانسالار سر برآورد و قسمتهای زیادی را به خود اختصاص داد. دیوانه شدن شیرین، رابطه اکرم و قباد، شربت و نصرت هیچکدام نتوانست گرهای از «شهرزاد» باز کند تا سریال همچنان از یک عنصر مرکزی جذاب رنج ببرد.
حتی کارگردان سعی کرد برای بالا بردن دز هیجان دست به بکش بکش و گانگستری بزند. گروههای رقیب به جان هم میافتادند و در خیابان آدمهای هم را میکشند و برای انتقام گرفتن دوباره دست به آدم کشی میزدند. بیننده را بیشتر یاد فیلمهای گانگستری امریکایی میانداخت. اوج این گانگستربازی در صحنه درگیری هاشم با ربایندگان شیرین بود. هاشم با جلیقه و کلت به دست، در قامت یک گانگستر خونسرد و عاشق خانواده رقیبانش را کشت، پیروزمندانه به برداشتن خراشی بیرون آمد و هیچ وقت کسی متوجه کاری که کرده بود، نشد.
رابطه عاشقانه فرهاد و شهرزاد هم بقدری لوس و باسمهای بود که بیشتر حال بیننده را بهم میزد تا بخواهد حالشان را جا بیاورد. «شهرزاد» در فصل دوم بدجوری کم اورد. نویسندگانش قصه برای گفتن نداشتند و به هر دستاویزی برای جذابیت اثرشان استفاده میکردند ولی جواب نمیگرفتند. به همین دلیل خیلی زود سریال را جای 20 قسمت، در 15 قسمت تمام کردند و رفت.
با تمام این مسائل، سازندگان در حال ساخت فصل سوم «شهرزاد» هستند. سری جدیدی که اگر مثل فصل دوم پیش برود، شکستش از همین حالا مشخص است.
منتقد: احمد محمدتبریزی