برنامه سینمایی «هفت» در حالی بر روی آنتن رفت که این هفته نیز اجازه نقد فیلم اصلی مورد بررسی قرار گرفته در این برنامه به مسعود فراستی -منتقد ثابت هفت- داده نشد اما اتفاق جالب تر، اشاره سیدضیاءالدین به میزان سانسور سریالهای «کلاه پهلوی» و «کیف انگلیسی» توسط تلویزیون در این برنامه تلویزیونی بود.
به گزارش هفت هنر؛ برنامه سینمایی هفت، امشب -پنجشنبه- راس ساعت 22:33 روی آنتن زنده شبکه سوم سیما رفت. بهروز افخمی در آغاز برنامه این هفته «هفت» درگذشت محسن سیف و منصور پورحیدری را تسلیت گفت و اعلام کرد برنامه این هفته به سینمای تاریخی و سینمای علی حاتمی اختصاص دارد.
سپس بهروز افخمی با سیدضیاءالدین درّی درباره سینمای هویتی- تاریخی به گفت و گو پرداخت. اولین مهمان برنامه هفت با اشاره به به تاثیر پدرش روی فیلمهایش و سابقه سردبیری پدرش در دهه 1330، گفت به خاطر فعالیت های سیاسی، پدرش ایده چند فیلم را به او داده که یکی از آن ها «کیف انگلیسی» بوده است.
افخمی از دری پرسید چرا در سینمای ایران اینقدر فیلم تاریخی کم است. دری پاسخ می دهد جزئیات در فیلم های تاریخی مهم است و همین حساسیت ها را بالا می برد ضمن اینکه این طور کارها هم پرخرج است: مردم هم عادت کرده اند این فیلم ها را درتلویزیون ببینند. یعنی تلویزیون آن ها را بد عادت کرده و مردم برای آن پول نمی دهند. اگر کسی در بخش خصوصی بخواهد فیلم تاریخی بسازد و از تلویزیون امکانات نگیرد، یا باید بسیار هزینه کند یا بسیار چانه بزند.
کارگردان «کلاه پهلوی» معتقد است فیلم تاریخی نمی تواند سفارشی باشد و باید خودش بجوشد و اصلا فیلم سفارشی در این حوزه مخاطب خود را پیدا نمی کند. او با بیان اینکه «سریال کیف انگلیسی تنها سه ثانیه ممیزی شد و هر چه که روی کاغذ توافق کرده بودیم ساخته شد.» او با اشاره به کلیپی که در هفت پخش شد و موفقیت «کیف انگلیسی» را بسیار بالاتر از «کلاه پهلوی» عنوان کرد این را یک ادعای رسانه ای دانست و گفت به خاطر شرایط و حضور ماهواره ها تکرار موفقیت این سریال را شدنی نمی داند. دری ادامه داد: «از طرف دیگر «کلاه پهلوی» 300 دقیقه سانسور شد!»
افخمی از او پرسید چقدر شدت ممیزی را تاثیرگذار در این عدم موفقیت می داند و دری گفتد در واقع کسل کردن نویسنده باعث این اتفاق است. البته افخمی معتقد است بخش هایی از «کلاه پهلوی» به مقاله تبدیل می شد، انگار که یک نفر از روی چیزی می خواند، اما دری می گوید این مسئله به خاطر شرایط آن زمان است که به جای تلویزیون و رادیو و … سخنرانی انجام می شد. با این حال افخمی می گوید در «کیف انگلیسی» چنین اتفاقی نیافتاده است.
دری گفت گرایشش همیشه سینما است و هر دو سریال «کیف انگلیسی» و «کلاه پهلوی» سینمایی بوده اند: «با توجه به شرایط و این که علاقه داشتم مردم این فیلم ها را ببینند تن به آمدن به تلویزیون دادم.»
ضیا الدین دری معتقد است کره جنوبی به خاطر شرایط مالی خوبی که دارد به دنبال مارکت سریال سازی است. او سریال سازی در ایران را به خاطر محرومیت از استفاده از ابزارهایی که مخاطب را جذب می کند استثنا می داند: «ما باید خیلی فسفر بسوزانیم تا بتوانیم مخاطب را جذب کنیم.»
در ادامه، به ادعای استقبال از فیلم «محمد رسول الله» در ترکیه اشاره شد که دری این مسئله را به دلیل مسلمان بودن مردم ترکیه می داند و این که تلویزیون به خاطر دولت بیشتر بر تفکر لاییک تمرکز دارد.
دری در بخش دیگری از سخنانش گفت: برخی در ممیزی فیلم ها به اجتهاد شخصی شان تکیه می کنند و می خواهند بر اساس مطالعات خودشان چیزی ساخته شود در حالی که نباید وارد جزئیات شد و لازم است دست نویسنده و فیلمساز باز باشد.
در ادامه افخمی از دری پرسید چه سوژه ای را برای ساخته شدن پیشنهاد می کند؟ و دری به امام موسی صدر اشاره کرد که می توان نام فیلم را گمشده گذاشت و زندگی و ربوده شدن او را یکی از اتفاقات عجیب معاصر می داند.
دری به سینمای تاریخی پیش از انقلاب اشاره کرد که فیلم های بسیار خوبی ساخته شده اما تنها در سه فیلم دولت مشارکت داشته است. او در این بررسی به فیلمسازانی چون سپنتا، فریدون رهنما، مسعود کیمیایی، ابراهیم گلستان و ناصر تقوایی و … اشاره کرد.
همچنین مجید توکلی و پدرام شریفی، کارگردان و بازیگر فیلم سینمایی «متولد 65» با افخمی گفت و گو کردند. این دومین هفته است که سینماگران از نقد غیرحرفهای مسعود فراستی در امان میمانند؛ رویکردی که با فیلم «یتیمخانه ایران» متعلق به ابوالقاسم طالبی آغاز شد.
او درباره نخستین فیلم بلند سینماییاش گفت: قصه و درام فیلم در یک آپارتمان شکل می گیرد و درباره یک آپارتمان است، اما یک فیلم آپاراتمانی نیست. «متولد 65» از آنجایی شکل می گیرد که شبکه های مجازی در میان جوانان ما رشد بسیاری کرده است و همین موضوع سبب شده است که برخی جوانان خود را به گونه ای دیگر و غیرواقعی جلوه دهند. قصه درباره آرزوی زندگی کردن در یک آپارتمان لوکس درجه یک است.
توکلی تاکید کرد: گروه همراهی داشتیم و کل فیلم در 35 جلسه تصویربرداری شد. پدرام شریفی و هنگامه حمیدزاده به عنوان زوج اصلی فیلم، با فیلمنامه و فضای فیلم به خوبی آشنا بودند و تعامل خوبی شکل گرفت. در ابتدا این ایده با آقای میرکریمی مطرح شد و قرار بود تهیه کننده باشند اما بخاطر مشکلاتی که داشتند نشد و خودشان آقای عسگرپور را معرفی کردند و ایشان از طرح استقبال کردند.
او ادامه داد: شروع اکران ما همزمان شد با آغاز اکران خارجی «دراکولا» و آقای سرتیپی در انگلیس بودند. لذا من چند واحد پخش و اکران در این مدت پاس کردم. اکران در گروه آزاد و بدون سرگروه و بدون بیلبورد و تبلیغات خاص، تاکنون طی 7 روز اکران خود موفق بوده است.
پدرام شریفی، بازیگر اصلی این فیلم نیز بیان داشت: من فکر می کنم علت موفقیت این فیلم تاکنون در میان مخاطبان، صداقت و روراستی قصه فیلم است. ما باید در بازی خود مرزی را پیدا می کردیم که نه شوخی های لوسی باشد و نه زننده. لذا باید در عین جذابیت برای مخاطب به گونه ای رفتار کنم که در دقیقه 60 فیلم نیز به حرف جدی من نخندد.
مجید توکلی نیز گفت: به غیر از بازی زوج اصلی فیلم از بازی علیرضا استادی بسیار راضی هستم و حضور درجه یکی در فیلم ما داشتند و حال ما و تماشاگر را خوب کردند. ضمن اینکه از حضور افتخاری خانم نعمتی هم ممنونم. تولید فیلم در حدود 600 الی 700 میلیون تومان خرج برداشت. من خیلی خوشحالم که فیلمم در گروه آزاد و بدون سینمای سرگروه اکران شده است و در همین فرصت کم بدون سوپراستار و تبلیغات، تاکنون به 7 سانس فوق العاده رسیده است. نهضت فیلم سازی ارزان باید در ایران جا بیافتد.
افخمی گفت نیز : اینکه فیلمی با این هزینه کم ساخته می شود خیال آدم را هم در اکران راحت تر می کند و موفیقت را در دسترس تر می کند. شما بدون تبلیغات و با سالن های کم شروع کردید و اگر بسیاری از فیلم های درصف اکران چنین شرایطی داشتند شاید با اکران در این فصل هم به تعیین هزینه خود می رسیدند. برخی از فیلمسازان جوان در انتظار یک شرایط اکران فوق العاده با 30 سالن و یک سرگروه خوب، احتمالا فیلم شان اکران نشود. اما به نظرم اگر مثل شما حاضر به شروع اکران شوند و به معرفی فیلم خود بپردازند به زودی سانس های خوبی هم به آنها داده می شود.
پدرام شریفی بازیگر «متولد 65» که در چند سال اخیر نقشهای خوبی انتخاب و بازی کرده، نیز گفت: اینکه همواره کارگردانان و تهیه کنندگان در انتخاب بازیگر همیشه به دنبال گزینه های از پیش تضمین شده هستند، بخشیش به این خاطر است که آن کارگردان یا تهیه کننده به کار خود ایمان ندارند و می ترسند از اینکه فیلمنامه بدون بازیگر مطرح جواب دهد. اما خداروشکر در این فیلم این فرصت داده شد تا ما فیلم را بازی کنیم.
این بازیگر سینما درباره نقش آفرینی در آثار تازه گفت: در همین چند روز اخیر پیشنهادهایی برای بازی در فیلم جدید داشته ام اما هنوز قراردادی امضا نکرده ام. فعلا امسال «هجوم» را با شهرام مکری بازی کردم.
مجید توکلی در انتهای این گفت و گو تاکید کرد: خداروشکر می کنم که فیلم در این شرایط خوب در حال اکران است و امیدوارم از سینمای قصه گو باز هم دفاع شود و پشتش بایستند. این روزها که با مردم به تماشای فیلم می نشینم حس خیلی خوبی به من دست می دهد و امیدوارم فیلم بعدی ام هم در همین مسیر قرار گیرد. فیلم بعدی ام فعلا در حد ایده و قصه اولیه است و فعلا عجله ای برای ساخت آن ندارم. اما فهمیدم که فیلم قصه گو و برای مردم باید ساخت.
در انتهای این برنامه، آثار مرحوم علی حاتمی با حضور مسعود فراستی و جواد طوسی نقد و بررسی شد. با توجه به حساسیتهای به وجود آمده بابت کیفیت نقدهای مطرح شده درباره فیلمهای در حال اکران توسط فراستی، به نظر میرسد فراستی و دوستانش از نقد فیلمهایی که تازه اکران شده، منع شدهاند. نکته قابل تامل اینکه فراستی در نشریه سوره نقدهای شدیدی علیه آثار علی حاتمی در زمان زنده بودن این سینماگر برجسته کشورمان به نگارش درآورد که از انصاف به دور بود.
جواد طوسی در ابتدای این مجادله تاکید کرد: علی حاتمی اولین فیلمسازی بود که جلوتر از عنوان «سینمای ملی» خود به این ارزش های خانواده، ملیت و… وفادار بود و به سراغشان رفت. جامعه ای که مدرنیسم را به شکل غلط می خواست تجربه کند بدش نمی آمد که سنت را معنای متفاوتی ببخشید، اما در کلیت آثار علی حاتمی سنتی را می بینیم که متفاوت از این است. سینمای علی حاتمی متمایل به ادبیات منظوم و شیوه دیالوگ نویسی او خاص بود. حاتمی تعلق خاطر به تئاتر نیز داشته است. حاتمی در مقایسه با بیژن مفید فیلمسازیست که دغدغه امروزی بودن را ندارد و ویژگی اقلیمی بودن در کارهای او بارز است.
مسعود فراستی نیز گفت: مصداق سینمای ملی اساسا علی حاتمی است. منتها این بحث تقلیل گرایانه ای برای این مصداق است. آیا وقتی از سینمای ملی حرف می زنیم یعنی اینکه اگر فیلمی سینمای ملی نباشد، ابدا سینما نیست؟ اصلا اینطور نیست. ایرانی بودن فیلمساز و فیلم را در دوره معینی ساختن کافیست که بگوییم سینمای ملی است؟ اگر این چنین باشد تمام فیلم هایی تولید شده در این مرز و بوم ملی است. آیا این ملی بودن از ادبیات و سنن نمایشی تنها در می آید؟ آیا یک پوسته ظاهری است؟ یعنی از سفره، زورخانه و … می آید؟ چیزی که در فیلم های علی حاتمی ست. این چیزهایی که در فیلم حاتمی ست پوسته ظاهری ست که باید باشد اما به تنهایی ابدا سینمای ملی نمی دهد. من به نظرم اگر فرم نداشته باشیم نه سینمای دینی داریم و نه سینمای ملی. فرم، تجیمع اشیاء یا تکنیک نیست. من به نظرم در فیلم «طوقی» تا حدودی در فضا و لوکیشن به فرم اینجایی می رسیم.
افخمی درباره «طوقی» گفت: «طوقی» انقدر فیلم خوبی ست که به نظرم یک نفر باید دوباره آن را بسازد. البته من که جرات ندارم این کار را بکنم. حیا و نجابت ایرانی در این فیلم بسیار خوب است. اصلا هیچ کس مثل علی حاتمی، حیا را به خوبی درنیاورده است. «دلشدگان» در موسیقی و آهنگ به خوبی این حیا را ایجاد می کند.
فراستی که ترجیح داده بود به علی حاتمی به عنوان یک چهره محبوب نزد عموم مردم به شدت نتازد، از مقطعی به بعد، کنترلش را از دست داد و در بخشی از نقد این برنامه گفت: «سوته دلان» هم از فیلم های منتخب من از حاتمی بود اما دوباره الان که آن را دیدم این اداهای فیلم من را اذیت کرد. مخصوصا بهروز وثوقی.
طوسی در عین حال با بیان اینکه دو دوره اصلی در فیلمسازی علی حاتمی وجود دارد، گفت: در دوره اول قصه بسیار محوریت دارد و در دوره دوم همه چیز بیشتر اپیزودیک است. ضمن اینکه مضامینی که علی حاتمی انتخاب می کرد که در دوره دیگری از وضعیت کشور به خطوط قرمز تبدیل می شد. فیلم هایی مثل «خواستگار» و … اصلا امروز قابل نمایش نیست.
فراستی نیز تاکید کرد: «خواستگار» را من دوباره دیدم، به شدت فیلم بدی است. به شدت «فیلم فارسی» است. جای دوربین، قاب ها، کات ها، زوم ها، کاراکترها و… به شدت فیلم فارسی است. چیزی که در «خواستگار» نیست علی حاتمی «طوقی» است. نمی توان با المان های فیلم فارسی به مبارزه با فیلم فارسی رفت! وجه عارفانه را در آثار حاتمی اصلا نمی فهمم. از چه زمانی شروع می شود و چگونه ادامه می یابد. من تنها در «طوقی» علی حاتمی فرم را با ادم های متناسب و درست با روح و حس و حال بجا می بینم با یک سنفونی واحد و متحد، اما آثار دیگر به شدت تکنیکال هستند.
افخمی در واکنش به این ادعای فراستی، گفت: اگر این چنین است پس چطور ما نمی توانیم فیلم های دیگر او را فراموش کنیم؟ اگر فرم ندارند حس و روح آنها را چگونه دریافت کرده ایم؟
فراستی که همواره خود را فرمگرا معرفی میکند، وقتی به علی حاتمی رسید، محتوا را مورد نقد قرار داد و با آثار سینمایی حاتمی به مثابه مستند برخورد کرد و گفت: وقتی شما با تاریخ به مثابه تاریخ معین کار می کنی و بخش هایی از آن را تکه تکه می گیری و حرف خود را می زنی، غلط است. این جعل و نگاه ارتجاعی به تاریخ است. این برخورد تاریخی من است. می گویم در تاریخ ما در شهریور 20 تا سقوط رضاخان، بر ما چه گذشته است؟ این به عنوان پس زمینه اثر «هزار دستان» است و به اشتباه آمده است. تو می توانی از تاریخ الهام بگیری، اما وقتی تاریخ را به مثابه مستند می نگری، باید بدان پایبند باشی.
طوسی نیز گفت: کلا علی حاتمی مبتنی بر حس و غریزه خود نه عقلانی یک نگاه کلاژگونه دارد. این نگاه کلاژگونه ممکن ست تو را اذیت کند من را خشنود کند.
فراستی حتی به «مادر» علی حاتمی نیز رحم نکرد و گفت: علاقه علی حاتمی نوستالژی است و بدترین نوستالژی علی حاتمی «مادر» است.
او در نهایت علی حاتمی را به «فتیشیسم اشیاء» (یادگارپرستی وضعیتی روانشناختی است که در آن یک شی (fetish) یا بخشی از یک انسان سبب برانگیختگی جنسی و حتی در مواردِ خاص، ارضای جنسی میشود) متهم کرد که به نوعی اختلال روانی جنسی محسوب میشود.
سوال برنامه این بود که «آیا سینمای ایران توانسته است تصویر دقیق و مناسبی از هویت و تاریخ ملی ایران ارائه دهد؟» و پاسخ مخاطبان برنامه هفت که به دلیل محدودیت هیچ گاه شمارشان اعلام نمیشود، بدین ترتیب بود:
1. بله 12%
2. خیر 88%