سخنرانی صدرالدین زاهد با عنوان «تاثیر صادق صادق هدایت بر تئاتر ایران» عصر روز شنبه 5 آبان باحضور هنرمندان و علاقه مندان تئاتر، در سالن اجتماعات خانه تئاتر برگزار شد.
به گزارش تیترهنر، زاهد در این سخنرانی نخست دوره و زمانهی زندگی هدایت را بر شمرد و گفت: غم همیشگی صادق هدایت را بیشتر از همه آمده از زمانهای میدانم که ایرانی که عاشقانه دوستش میداشت آبستن حوادث غریب بود و از چندگانگی فرهنگی رنج می برد.
وی افزود: کودکی هدایت با کشاکش انقلاب مشروطه، نوجوانیاش با کودتایی که چند صباحی آن سوتر رضا شاه را به قدرت رسانید و جوانیاش با مرگ آرمانهای تجدد خواهانهی او و دوری ایران از آزادی و دموکراسی رویایی مد نظر او همراه بود.
او در ادامه با ارائهی نمونههایی از آثار هدایت، مخاطبین را با روحیهی متجدد او و میل وافرش به زدودن خرافات از ذهنیت جامعهی ایرانی آشنا کرد و همچنین از ترانههای خیامی یاد کرد که به همت هدایت باز نشر شدند.
او رای هدایت در مورد اندیشه خیام را چینن عنوان کرد: واضح است فیلسوفی مانند خیام که فکر آزاد و خردهبین داشته نمیتوانست کورکورانه زیر بار احکام تعبدی، جعلی، جبری و بی منطق زمان خویش برود.
این بازیگر و مترجم آثار نمایشی درگیریهای هدایت با روشنفکران زمانه خود را دغدغهی دیگر او دانست و افزود: این همان چیزی است که درد نویسندهی شهر را فزون کرد و سرانجام او را به انزوا و سرخوردگی کشانید.
وی در ادامهی گفتههای خود به خوی ایرانی هدایت اشاره کرد و گفت: هدایت علیرغم وقوف و اشرافی که بر فرهنگ و ادبیات جهان مدرن زمانه خویش داشت؛ عمیقا خُلق و خوی ایرانی دارد و مشرف بر ادبیات کهن ایران و آگاه از رسم و رسوم ایرانی بود. درد و رنجی که هدایت در داستانهایش به رشتهی تحریر در میآورد، حرمان و فراقی است که شعر فارسی را آکنده است و تأثری است که موسیقی ما از آن مایه میگیرد.
او افزود: داستانهای هدایت ترانههای حزن انگیز و اندوهگین سرزمینی است که ” آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند “. حتی خودکشی او نیز نوعی ترجمان این تفکر صد در صد ایرانی است که این دنیای دو روزه را به هیچ انگارد.
زاهد همچنین به ایران دوستی هدایت اشاره کرد و اظهار داشت: “هدایت، شیفته فرهنگ و تمدن غرب و در عین حال عمیقا ایرانی بود، عاشق و علاقمند به فرهنگ عامه ایران، او “نیرنگستان” ومجموعه “اوسانه” را که شامل ترانهها و قصههای کودکان است، جمع آوری کرد. مقالات او در مجله “سخن”، سفرنامهی ” اصفهان نصف جهان ” و بسیاری دیگر از آثار او گواه این مدعاست. داستانهای “توپ مروارید”، “حاجی آقا”، “داش آکل”، “محلل”، “آب زندگانی”، “علویه خانم” و بسیاری دیگر از داستانهای او… همگی آکنده از فرهنگ و رسوم عامیانه ملت ایران است. نویسنده ای که با سوررآلیستهای فرانسوی نشست و برخاست میکرد و با کافکا و ادگار آلنپو و گی دوموپاسان و ژرار دو نروال و ریلکه و بسیاری از دیگر نویسندگان غربی عجین بود؛ در عین حال در خلق آدمهای ته شهریاش آنچنان تبحر و دستی روان داشت، که شخصیت خلق شده بر صفحه کاغذ زنده و جاندار مینمود.
زاهد در ادامهی کلام خود به تاثیر هدایت بر تئاتر ایران اشاره کرد و گفت: صادق هدایت دو نمایشنامه تاریخی با عنوانهای “پروین دختر ساسان” و ” مازیار ” دارد. پیداست که این نمایشنامهها را هدایت با احساسات شدید میهن پرستی و عشق و علاقه شدید به ایران نگاشته است.
وی افزود: هدایت را نمیتوان نمایش نامه نویس قلمداد کرد چراکه او علیرغم اینکه در تمام داستانهایش دستی روان در گفتگو نویسی دارد، کلام محاورهای او در این دو نمایشنامه آنچنان خشک و پرطمطراق است، که غیر قابل بازی کردن مینماید. نمایشنامهها کیفیت اجرائی ندارند، و صحنه به اغراق میرود.
او سپس به چرایی استقبال اهل نمایش در به صحنه بردن آثار او اشاره کرد و افزود: سبب توجه کارگذاران تئاتر به داستانهای هدایت علاوه بر نثر ساده و روان و گیرائی و جذابیت در روایت داستان، اهمیتی است که هدایت به گفتگوهای شخصیتهای داستانی خویش میدهد. این گفتگوها کاملأ واقعی و سراسر زنده مینمایند. هر شخصیت کلام و نحوه بیانی خاص خویش را داراست. این گفتگوها از ضرب آهنگی برخوردار است که گفتگو را سخت جالب و جذاب مینماید، و همانند قطعهای موسیقی دلنشین است. همه این عوامل، کار به صحنه کشاندن یک دسته از داستان های کوتاه او را برای کارگذاران صحنهای راحتر و جذابتر میکند.
سپس زاهد تکهی کوتاهی از تعبیر اجرایی ناصر حسینی مهر از بوف کور را برای حاضران خواند.
پخش کلیپهایی از زندگی صادق هدایت و نیز نمایشهای به صحنه رفته از آثار او، از بخشهای دیگر این برنامه بود.
خواندن نمایش نامه “محلل” توسط صدرالدین زاهد و علیرضا درویش نژاد بخش پایانی این برنامه بود.