مایکل کوسینسکی روانشناس است. روانشناسی که با روانسنجی (پسیکومتریک) و رواننگاری (پسیکوگرافی) سر و کار دارد. روانسنجی شاخه جدید روانشناسی است که به موضوع Big Data یا کلان داده میپردازد.
کوسینسکی و موسسه کمبریج آنالتیکا مدعی شدهاند که از طریق کار هدفمند روی کاربران فیسبوک در آمریکا، بر روی انتخابات این کشور تاثیر نهاده و زمینههای پیروزی دونالد ترامپ را فراهم آوردهاند.
در همان روز پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا، رئیس اجرایی کمبریج آنالتیکا، آلکساندر جیمز آشبورنر نیکس، از اینکه فعالیتهای “انقلابی” این موسسه پیرامون استفاده هدفمند از اطلاعات دیجیتال برای ارتباط با مردم آمریکا نتیجه داده و منجر به پیروزی دونالد ترامپ شده، ابراز خرسندی کرد.
ضمیمه “داس مگزین” روزنامه سوئیسی “زوریشر تاگسانتسایگر” مقالهای در این باره منتشر کرده که در فضای آلمانیزبانها بسیار بحث انگیز شده است. مقالهای که واکنش، تفسیر و تحلیل چشمگیری را در پی داشته است. از جمله در سایت اشپیگلآنلاین.
کلان داده یا “بیگ دِیتا” چقدر خطرناک است؟
این نشریه سوئیسی مینویسد که منظور از کلان داده مجموعه اطلاعات دیجیتالی است که از ما و فعالیتهای آنلاین ما ثبت میشود. همه فعالیتهای کاربران در فضای مجازی از خود رد و آثاری به جای مینهند که در عمل مجموعه آنها کلان داده را ایجاد میکنند.
هر خریدی که ما با کارت اعتباریمان انجام میدهیم، هر جستجوی گوگلی، هر حرکت تلفن همراه و هوشمند ما در جیب و یا کیفمان و هر لایکی که زیر هر پست فیسبوکی میزنیم، اطلاعات درباره ما را ثبت میکنند. بهویژه هر لایکی که زیر هر پست فیسبوکی میزنیم. از این اطلاعات هم شرکتها استفاده میکنند و هم میتوان از آنها در جهان سیاست استفاده کرد. پس جای تعجبی ندارد اگر یکباره شاهد تبلیغی روی صفحه فیسبوکمان باشیم که دقیقا به همان موضوعی برگردد که چندی قبل در گوگل جستجو کردهایم. این مجموعه به هم بافته یعنی کلان داده.
درباره سود و زیان کلان داده میتوان بحث کرد، ولی روشن است که از آن میتوان در اقتصاد و سیاست بهره گرفت. و این همان کاری است که به ادعای موسسه کمبریج آنالتیکا هم در کارزار انتخاباتی آمریکا صورت گرفته و هم در همهپرسی مربوط به خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا.
کوسینسکی و تیم او در کمبریج آنالتیکا مدلی را تهیه کردهاند که تحلیل و دستهبندی سریع کلان داده را ممکن میسازد. بر اساس گزارش ضمیمه “داس مگزین” با تحلیل ۶۸ لایک فیسبوکی یک کاربر میتوان به این اطلاعات دست یافت: رنگ پوست (تا حد ۹۵ درصد اطمینان)، گرایشهای جنسی (تا حد ۸۸ درصد)، تعلقات و گرایشهای سیاسی و اینکه آیا این فرد گرایش به حزب دموکرات دارد یا حزب جمهوریخواه (تا حد ۸۵ درصد). اما این همه اطلاعاتی نیست که با ۶۸ لایک فیسبوکی ما از خود در این کلان داده وارد میکنیم. بهره هوشی، باورهای دینی، مصرف الکل، دخانیات و یا مواد مخدر نیز از جمله مواردی هستند که قابل تحلیل و محاسبه هستند.
بر اساس مدل و ادعای کوسینسکی، تحلیلگران کلان داده شناخت دقیقتری از آن فرد بر اساس این لایکهای فیسبوکی دارند تا همکاران او. و اگر ۱۵۰ لایک مبنای تحلیل قرار گیرد، شناخت این سامانه نرمافزاری بیش از شناخت والدین خود آدم است و با تحلیل ۳۰۰ لایک، حتی بیش از شریک زندگی او.
مدل تحلیل کوسینسکی
مدل کوسینسکی برای تحلیل اطلاعات دیجیتال کاربران فیسبوک بر ۵ پرسش بنیادین استوار است. در ابتدا او و تیمش این پنج پرسش را به شکل آنلاین در اختیار عموم قرار دادند. فراخوان این بود: به این ۵ پرسش پاسخ دهید تا ما به شما بگوییم که چگونه فردی هستید. انتظار او و تیمش در ابتدا این بود که چند نفر یا شاید چند ده نفر در این کار مشارکت کنند. اما مدت زمانی نگذشت و میلیونها نفر برای شناخت خود به این پرسشها پاسخ دادند. این پرسشها هر کدام به ابعاد شخصیتی آن فرد توجه داشت. پرسشها عبارت بودند از:
· چقدر پذیرای پدیدههای نو و جدید هستید؟
· چقدر کمالگرا هستید و بر اساس وجدان رفتار میکنید؟
· چقدر اجتماعی هستید؟
· چقدر برای مدارا و حس همکاری ارزش قائل هستید؟
· و اینکه چقدر زود رنج و آسیب پذیر هستید؟
بر اساس پاسخ این پرسشها، مدل کوسینسکی مدعی است که میتواند با پرتوافکنی به ابعاد شخصیتی فرد، رفتارش را پیشبینی کند. مشکل اصلی اما گردآوری این اطلاعات بود. چون همه آمادگی آن را ندارند که پرسشنامههای مربوطه را پر کنند و چه بسا اطلاعات نادقیق بدهند. تا اینکه فیسبوک زاده شد. فیسبوک با امکان لایک خود عملا به طور غیر مستقیم همه این پاسخها را ثبت میکند. سامانه نرمافزاری که کمبریج آنالتیکا برای تحلیل کلان داده ایجاد کرده، میتواند اطلاعات فردی از سن، جنسیت و… را تا اطلاعات مربوط به رفتار اجتماعی و سیاسی آن فرد دسته بندی کرده و آماده بهرهبرداری کند.
فیسبوک و حریم خصوصی
فیسبوک پس از مدتی گزینه انتشار عمومی یا انتشار صرفا برای دوستان را اضافه کرد. بر اساس این روش، لایکهای یک فرد تنها توسط دوستان او دیده میشوند. اما این روش محدودیت و مانعی برای شکارچیان اطلاعات ایجاد نکرد و ماشینهای ثبت اطلاعات در کلان داده میتوانستند به اطلاعات مورد نیاز خود دست یابند.
بر اساس اطلاعات ثبت شده در بیگ دِیتا، یا کلان داده، میتوان خیلی سریع افراد را دسته بندی کرد و فرد یا افراد مناسب برای ایده خاصی را یافت. بر اساس گزارش ضمیمه “داس مگزین” اوایل سال ۲۰۱۴ پروفسوری با کوسینسکی تماس میگیرد و خواستار روانسنجی ۱۰ میلیون کاربر فیسبوک در آمریکا میشود. گفته میشود که این فرد در ارتباط با آژانس مدیریت انتخابات فعالیت میکرده است. و مدیریت انتخابات فعالیتش ناظر بر تاثیر نهادن بر نظر افراد صاحب حق رای از طریق ارتباط هدفمند بوده است.
بر اساس ایده این آژانس، تبلیغات انتخاباتی باید بر اساس خصوصیات و علائق افراد مختلف صورت گیرد. یعنی برای هر کس به شیوهای باید تبلیغ کرد. به پرسشها و نگرانیهای افراد مختلف باید پاسخهای متفاوتی داد. حال کمبریج آنالتیکا و کوسینسکی مدعی هستند که از این شیوه تا کنون چندین بار و با موفقیت استفاده کردهاند. از جمله در مورد پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا.
از “برکسیت” تا ترامپ
سایت اشپیگل آنلاین به نقل از منبع یاد شده میافزاید که موسسه کمبریج آنالتیکا مدعی است که از این شیوه در مورد همهپرسی بریتانیا بر سر موضوع ماندن یا خروج از اتحادیه اروپا استفاده کرده است. گفته میشود که نایجل فاراژ با کارزار „leave.eu” از کلان داده استفاده کرده و شرکتی را مامور استفاده از این اطلاعات برای پیشبرد کار خود کرده است، این شرکت همان موسسه کمبریج آنالتیکا است. موضوع بر سر اهداف کوچک است، یعنی نشانه رفتن تک تک افراد و بازاریابی سیاسی. به این ترتیب استفاده اقتصادی از کلان داده به حوزه سیاست کشیده میشود. کار بر اساس مدل پاسخ به پنج پرسش یاد شده و از طریق روانسنجی و رواننگاری مبتنی بر دادههای دیجیتال صورت میگیرد.
ضمیمه روزنامه سوئیسی “زوریشرتاگس انتسایگر” در ادامه به همکاری بین آلکساندر جیمز آشبورنر نیکس با ترامپ اشاره میکند و اینکه تیم انتخاباتی ترامپ با استفاده از کلان دادهها دست به تبلیغات هدفمند روی تک تک صاحبان حق رای در آمریکا زدهاند. تبلیغات دقیق و متناسب با نیازها، نگرانیها و رویکردهای متفاوت تک تک کاربران فیسبوک ایالات متحده آمریکا. به این ترتیب موسسه کمبریج آنالتیکا و کوسینسکی مدعی هستند که پیروزی ترامپ نیز همچون موضوع خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا با استفاده از مدل آنها برای رواننگاری دیجیتال اطلاعات موجود در کلان داده به دست آمده است.
تردیدها
تحلیلگر سایت اشپیگلآنلاین نسبت به صحت این ادعا تردید دارد. حداقل به این نکته اشاره کرده که موسسه کمبریج آنالتیکا تا کنون سندی برای اثبات ادعای خود عرضه نکرده است. از آن گذشته، همه مردم آمریکا که عضو فیسبوک نیستند و یا از امکانات آنلاین بهره نمیگیرند، که این موسسه بتواند از اطلاعات آنها استفاده کند. و در ضمن به ادعای استفاده تد کروز، دیگر نامزد انتخابات آمریکا، از بیگ دِیتا اشاره میکند و ادعای موسسه کمبریج آنالتیکا را تردید برانگیز ارزیابی میکند.
استفاده از کلان داده برای بازاریابی در حوزه اقتصاد پدیدهای نگران کننده است. تردیدی نیست که از گردآوری و انباشت اطلاعات ریز کاربران در “بیگ دِیتا” میتوان در حوزههای دیگر و از جمله در حوزه سیاسی نیز بهره گرفت. اینکه ادعای کوسینسکی و موسسه یاد شده تا چه حد واقعی است، پرسشی است منطقی. اما امکان بهره گیری سیاسی از اطلاعاتی که تک تک ما در استفاده روزمره خود از امکانات آنلاین در اختیار شکارچیان دادهها قرار میدهیم، همیشه وجود دارد و همین باعث نگرانی بزرگتری میشود.