فریدون شهبازیان که چندین دهه در حوزه موسیقی کلاسیک، ایرانی و پاپ فعالیت داشته است، از افت سلیقه موسیقایی جامعه ابراز نگرانی میکند و نجات موسیقی پاپ کشور از ورطه بیسر و سامانی را کاری بسیار سخت میداند.
کمتر از یک ماه بعد نام فریدون شهبازیان نه به عنوان رهبر «ارکستر موسیقی ملی ایران» که به عنوان رهبر «ارکستر ملی ایران» (تفاوت تنها در کلمه «موسیقی» است) اعلام شد. این ارکستر که احتمالا تا پایان آذر و سپس در جشنواره موسیقی فجر سال جاری شاهد کنسرت آن خواهیم بود، این روزها مشغول تمرین رپرتواری از قطعاتی است که فریدون شهبازیان در طول سالها فعالیت حرفهای برای محمدرضا شجریان ساخته است.
آنچه در ادامه میخوانید گفتوگویی است با فریدون شهبازیان که علاوه بر عرصه موسیقی کلاسیک و ارکسترال ایرانی، از هنرمندان و آهنگسازان سرشناس در دو میدان موسیقی پاپ و فیلم به شمار می آید و بیش از نیم قرن فعالیت کرده و آثار بسیاری را پدید آورده است. او در این مصاحبه از تفاوت ارکستر ملی ایران با ارکستر موسیقی ملی ایران، افت موسیقی ارکسترال ایرانی، بیسر و سامانی وضعیت موسیقی پاپ، چرایی انتخاب نوازندگانی جوان و تازهکار برای حضور در ارکستر تحت رهبریاش و … گفته است.
آیا در پایان آذر احتمال برگزاری کنسرت توسط ارکستر ملی ایران وجود دارد؟
نکتهای که بر آن تاکید دارم این است که هر ارکستر تازه تاسیسی برای این که جا بیفتد، نوازندگانش یکدیگر را بشناسند و مشکلات احتمالیشان حل شود نیازمند حداقل سه یا چهار ماه زمان است.
اکنون حدود یک ماه و نیم از شروع تمرینات ارکستر ملی ایران به رهبری من میگذرد. ما تصمیم گرفتهایم در پایان آذر ماه اولین اجرای ارکستر را روی صحنه ببریم و سپس در جشنواره موسیقی فجر اجرا خواهیم داشت.
تاکنون چه قطعاتی برای اجرا در این کنسرت انتخاب شدهاند؟
در حال حاضر قطعاتی از حسین دهلوی، آهنگساز بزرگ سرزمینمان داریم که به من افتخار دادند و آثار خود را برای اجرا در اختیارم گذاشتند. به جز آن، چند اثر از خودم و چند اثر کلاسیک سبُک را اجرا خواهیم کرد.
باید تاکید کنم منظورمان از سبک به هیچ عنوان موسیقی بیارزش نیست بلکه به آثاری اشاره داریم که از نظر شنیداری سادهتر هستند و ما آنها را به صورت آپدیت شده و با بهرهگیری از سازهای ضربی و کوبهای اجرا خواهیم کرد. اجرای آثار کلاسیک سبک توسط ارکسترهای ملی امری است که در تمام دنیا رخ میدهد و ابداع ما نیست.
نکته دیگر این که ما در کنار آثار آهنگسازان مطرح ایرانی و آثار کلاسیک سبک، از موسیقی بومی، محلی و مقامی هم استفاده میکنیم. من در حوزه موسیقی مقامی کارهای بسیاری تولید کردهام و امیدوارم بتوانیم رپرتواری از آنها را هم روی صحنه ببریم.
فراموش نکنیم آمادهسازی رپرتوار برای ارکستر کاری دشوار است. همه این قطعات باید توسط کسانی که با سیستم نتنویسی کامپیوتری آشنا هستند، نتنویسی شود تا بتوان آنها را به موقع در اختیار نوازندگان گذاشت. نوازندگان هم به زمان کافی احتیاج دارند تا این قطعات را تمرین کنند. به همین دلیل آماده کردن رپرتوار هم زحمت دارد و هم زمانبر است.
با کلام بودن قطعات برایتان اهمیت دارد؟
قطعا. بیشتر آثار من و از جمله قطعاتی که برای محمدرضا شجریان ساختهام و در اولین کنسرت ارکستر ملی ایران شاهد رپرتواری از آن خواهید بود با کلام هستند. ما در کنسرتهای بعدی هم آثار باکلامی را که برای دیگر خوانندگان ساختهام اجرا خواهیم کرد.
اساسا یکی از جذابیتهای ارکستر ملی ایران حضور خواننده است. سرزمین ما همواره سرشار از شعرای بزرگی بوده است که آثار بینظیرشان هم چنان مورد توجه است و مردممان نیز علاقهمند به شنیدن آثار باکلام هستند.
تمرکز بر رپرتواری از قطعاتی که برای محمدرضا شجریان ساختهاید در اولین کنسرت ارکستر ملی ایران انتخاب شخصی تان بود؟
بله. علاقهمند بودم که اولین اجرایمان مزین به نام محمدرضا شجریان باشد و این موضوع باعث افتخارم است.
فرق ارکستر ملی ایران با ارکستر موسیقی ملی ایران در چیست؟
ارکستر موسیقی ملی ایران، ارکستری است که آقای فرهاد فخرالدینی رهبری آن را بر عهده داشتند اما ارکستر ملی ایران، ارکستری است که من آن را تشکیل دادهام و صرفا بر موسیقی ملی ایران متمرکز نیست.
نام کامل ارکستری که رهبری آن بر عهده من است، ارکستر ملی ایران با اجرای موسیقی نوین ایران و جهان است. در همه جای دنیا ارکستر ملی، ارکستری است که با اجرای آثاری از آهنگسازان معاصر سرزمین خود و سرزمینهای دیگر، عامه مردم را به خود جذب میکند. ما نیز در آینده آثاری از موسیقی ملل را اجرا خواهیم کرد که البته منوط به روابط بینالمللیمان هم هست و من در حال حاضر مقدمات آن را فراهم میکنم.
به دعوت از نوازندهها یا رهبران خارجی هم میاندیشید؟
در حال حاضر برای ارکستر ملی ایران چنین امکانی فراهم نیست. مگر این که رهبر ارکستر یا نوازنده مهمانی برای حضور در ارکستر سمفونیک دعوت شود، تمرین یا اجرای ارکستر ما را هم ببیند، نسبت به موسیقی ایرانی ابراز علاقه کند و با لحن، طعم و فواصل ربع پرده موسیقی ایرانی هم آشنا شود تا بتوان از او دعوت کرد.
با این وجود تا زمانی که ارکستر ملی ایران به جایگاه و پایگاهی که از لحاظ تکنیک مد نظر دارم نرسد به دعوت از رهبر مهمان خارجی نمیاندیشم.
یکی از مباحثی که میخواهم به آن بپردازم بحث موسیقی ارکسترال ایرانی است. میپذیرید که سالهاست موسیقی ارکسترال با ویژگی ها و طعم موسیقی ایرانی چه از نظر تولید آثار و آهنگسازی و چه از نظر میزان مخاطب دچار افت شده است؟
در کشور ما از سالهای دور ارکسترهای بسیار خوبی فعالیت میکردند و من شاید یکی از معدود نوازندگانی هستم که در همه این ارکسترها حضور داشتهام.
من در ارکستر گلها در کنار بزرگمرد موسیقی سرزمین مان زندهیاد روحاله خالقی، در ارکستر سمفونیک تهران در کنار رهبران بزرگی همچون زندهیاد حشمت سنجری و فرهاد مشکات، در ارکستر مجلسی رادیو – تلویزیون در کنار توماس کریستین داوید، در ارکستر صبا در کنار حسین دهلوی و در ارکستر فارابی در کنار مرتضی حنانه، مصطفی کسروی و فریدون ناصری نوازندگی کردم.
همچنین از سال 1345 و پس از تشکیل کر و ارکستر سمفونیک رادیو به عنوان رهبر آن انتخاب شدم. در همه این ارکسترها، موسیقی ارکسترالِ کلاسیک غربی و کلاسیک ایرانی اجرا میشد.
بیفروغ شدن موسیقی ارکسترال طی چند سال اخیر به دلیل کم شدن علاقهمندی به این نوع موسیقی است. در سالهای اولیه دهه شصت و هفتاد بیشتر موسیقی حماسی مرسوم بود و از دهه هشتاد به بعد هم که موسیقی پاپ همه گیر شد. موسیقی پاپ اکنون معضلی است که نمیتوان هیچ کاری برای آن کرد و نجات از ورطه بیسر و سامانی که در آن گرفتار آمده بسیار دشوار است.
موسیقی ارکسترال ایرانی در این سالها جز در ارکستر موسیقی ملی ایران در جای دیگری شنیده نشده است و اکنون ارکستر ملی ایران که من آن را ساماندهی کردهام هم موسیقی ارکسترال اجرا خواهد کرد. موسیقی ارکسترالی که جای آن در موسیقی ایران به شدت خالی است.
به نظرتان چه عواملی در ایجاد وضعیت نامناسب فعلی برای موسیقی پاپ موثر بودهاند؟
در موسیقی پاپ به هر روی مسائل مالی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. مردم این نوع از موسیقی را دوست دارند چون سلیقه موسیقایی خود را از دست داده اند و برای موسیقی پاپ که هویت ایرانی ندارد و متاسفانه بسیار تقلیدی است بلیت می خرند و به دیدار خوانندگان بی شمار این نوع موسیقی میروند.
موسیقی پاپ موسیقی روزمره و تاریخ مصرفدار است. تاریخ مصرف موسیقی پاپ بیش از یکی دو سال نیست و خوانندههای آن در این ورطه، به نوبت مشهور میشوند و کنار میروند. حال آن که آثار بسیاری از خوانندگان موسیقی ملی و سنتی برای سالهای سال ماندگار میشوند چون از عمق و علمی برخوردار هستند که در موسیقی پاپ وجود ندارد. در موسیقی پاپ هر کسی میتواند با اسبابهای الکترونیک، قطعاتی تولید کند اما موسیقی ارکسترال چنین امکانی به خواننده نمیدهد.
معضلات موسیقی پاپ در طول سالیانی که از شکلگیری آن میگذرد نه تنها حل نشده که افزوده شده است. اصلاح مشکلات موسیقی پاپ و از جمله جلوگیری از خواننده شدن، ترانهسرا شدن و آهنگساز شدن هر کسی که از راه میرسد زمان میبرد. اکنون هنرپیشههای سینما هم مسحور میدانِ باز و بی در و پیکر این موسیقی شدهاند و میخواهند خواننده شوند. به نظر من هشتاد درصد کسانی که پاپ میخوانند اساسا خواننده نیستند.
نمیدانم چرا فراموش کردهایم فقط با داشتن صدایی معمولی نمیتوان خواننده شد؟ خواننده باید سواد موسیقی داشته باشد و ادبیات بداند. خوانندگانی هستند که حتی نمیتوانند شعر را از رو بخوانند و به دلیل استقبال کسانی که گوش موسیقیشان را از دست دادهاند، مشهور شدهاند.
این که ترانهسراها، آهنگسازان و هنرپیشهها به راحتی وارد عرصه موسیقی پاپ میشوند و فکر میکنند خواننده هستند، فاجعهای است که به این زودیها نمیتوان آن را اصلاح کرد.
گمان میکنید با ارکستر ملی ایران موفق به رساندن موسیقی ارکسترال به جایگاه پیشین خود خواهید شد؟
بله امیدوارم این ارکستر بتواند شکل و ماهیتِ پسند و سلیقه مردم را عوض کند. پسندی که من اکنون آن را قابل قبول نمیدانم. سلیقه کنونی مردم با سلیقهای که در دوره برنامه ارکستر گلها، ارکستر سمفونیک، ارکستر صبا و ارکستر فارابی داشتند، فرق کرده است. معتقدم این مشکل را موسیقی پاپ به وجود آورده و سلیقه مخاطبان را تغییر داده است.
امیدوارم ارکستر ملی ایران به واسطه انتخاب رپرتوارهایی مناسب از آهنگسازان ایرانی بتواند روی سلیقه مردم و مخصوصا نسل جوان اثر بگذارد و آن را بهبود بخشد. مهمترین اتفاق در ارکستر ملی ایران این است که محدوده سنی نوازندگان آن بین 20 تا 30 سال است و این نکته از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. همه نوازندگان که حدودا 60 نفرند، جوان هستند و من بابت کار کردن با این تعداد نوازنده جوان مستعد به خود میبالم. مطمئن باشید بعد از اولین اجرا روشن خواهد شد که این نوازندگان چه استعدادهای بالقوهای دارند.
انتخاب نوازندگانی در محدوده سنی 20 تا 30 سال براساس خواست شخصی شما صورت گرفت یا ناگزیر به این کار شدید؟
متاسفانه ارکستر ملی ایران در شروع کار خود با امتناع نوازندگان قدیمی و کسانی که سابقه کار طولانی در ارکستر داشتند، مواجه شد و آنها قبول نکردند در ارکستر ملی ایران بنوازند. شاید به این دلیل که تصور میکردند این ارکستر همان ارکستر موسیقی ملی ایران است که مجددا فعالیت خود را آغاز کرده است؛ در صورتی که چنین چیزی نیست و هیچ مانعی برای ادامه کار ارکستر موسیقی ملی ایران که آقای فرهاد فخرالدینی رهبری آن را بر عهده داشت وجود ندارد.
نوازندگان حرفهای و باسابقه ما که اکثر آنها در سالهای گذشته بارها و بارها قطعات ساختِ من را اجرا کردهاند از آمدن به ارکستر ملی امتناع کردند و من نیز اعلام کردم دوست دارم با جوانان کار کنم و به همین دلیل از کسانی دعوت کردیم که در هنرستانها موسیقی را یاد گرفتهاند.
دلیل امتناع نوازندگان از حضور در ارکستر ملی ایران را باید از خودشان پرسید اما نظر شما در مورد این اتفاق چیست؟
خیلی از این نوازندگان با من تماس گرفتند. برخی از آنها دوست داشتند به صورت آزاد کار کنند و نه تحت عنوان ارکستر، بعضی دیگر گفتند چون در ارکستر موسیقی ملی ایران بودهاند نمیخواهند در ارکستر ملی ایران باشند و از آن جایی که دوست نداشتم بین من و هیچ کدام از این هنرمندان که دوستان من هستند رنجشی پیش بیاید اصراری بر حضورشان نکردم.
از نظر شما زمینه پدید آمدن و پایداری ارکستری که همه سازهای آن ایرانی باشد، وجود دارد؟
همان طور که میدانید ارکستر سازهای ایرانی از سالها پیش و حتی قبل از انقلاب هم وجود داشته است ولی در اندازههای کوچک. شما هنرمندانی را میدیدید که با یک کمانچه، نی، سنتور، تار و تنبک گروهی را تشکیل میدادند و موسیقی ایرانی مینواختند.
از جمله این گروهها میتوان به گروه اساتید، شیدا، عارف و دستان اشاره کرد که همگی با سازهای ایرانی ساماندهی شده بودند. وقتی این سازها میتوانند یک گروه شکل دهند چرا نتوانند یک ارکستر ایجاد کنند؟
نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که ساماندهیشان حساب شده باشد و مسئله بعدی همان چیزی است که من در ارکستر ملی ایران بر آن تاکید میکنم یعنی رپرتوار. آثاری که قرار است در ارکستر سازهای ایرانی اجرا شود را باید به آهنگسازان سفارش داد چون همه آنها چنین آثاری ندارند. مطمئن باشید اگر این امور درست ساماندهی شوند و نسبت نوازندگان به هم درست باشد حاصل کار بسیار جذاب خواهد شد.
ارکسترهای بزرگ ما نمیتوانند چنان چه در دنیا مرسوم است ردیف بودجه مستقل داشته باشند؟
ارکسترهای ما ردیف بودجه مستقل ندارند و بودجهشان از طریق بنیاد رودکی تعریف میشود. همان طور که میدانید در دنیای امروز دو گونه ارکستر داریم؛ ارکسترهای فیلارمونیک که نیازهای آنها مستقیما توسط مردم و کسانی که از امکانات مالی خوبی برخوردار هستند تامین میشود و ارکسترهای سمفونیک که شهرداریها ادارهشان میکنند اما در کشور ما بودجه همه ارکسترها زیر نظر بنیاد رودکی و وزارت ارشاد است.
اکنون مشکلی در پرداخت حقوق نوازندگان وجود ندارد؟
با توجه به مشکلاتی که قبلا پیش آمده بود و نوازندگان ماهها پولی دریافت نکرده بودند اولین درخواستشان این بود که تکلیف حقوق ماهانه و بیمهشان مشخص شود. من نیز این موضوع را مطرح کردم و قرار شد هر ماه دستمزد نوازندگان به موقع پرداخت شود و برای هر اجرا هم مبلغی جداگانه دریافت کنند. خوشبختانه مدیر عامل بنیاد رودکی و هیئت مدیره آن و دیگر عوامل ارکستر اعم از مدیر اجرایی، مالی و اداری تاکنون به قول خود عمل کردهاند.
فریدون شهبازیان به عنوان رهبر ارکستر ملی ایران، استقلالی را که میخواهد دارد؟
بله. ارکستر ملی ایران مستقیما زیر نظر من برنامهریزی و رهبری میشود. این ارکستر همانند ارکستر سمفونیک تهران متعلق به بنیاد رودکی است. بنیاد هیئت مدیرهای دارد که سیاستهای کلی را ساماندهی و ابلاغ میکند. اگرچه من در حال حاضر رهبر ارکستر ملی ایران هستم اما میخواهم آن را به جایی برسانم که اگر نبودم هم ارکستر بتواند پویا، پایدار و استوار به راه خود ادامه دهد.