انتشار «کتابخانه نیمهشب» در بازار نشر ایران موجی گسترده به راه انداخت و خوانندگان زیادی را بابت خواندن کتاب ترغیب کرد. کتاب در مدت کوتاهی به چاپهای بعدی رسید و نام مت هیگ را بیش از قبل بر سر زبانها انداخت. سه سال پس از انتشار کتاب در بازار نشر ایران، محمدملکشاهی نمایش «کتابخانه نیمهشب» را به روی صحنه برد. ملکشاهی در این نمایش توانست پیوند خوبی میان کتاب و اثر نمایشیاش برقرار کند و قرار است تا چند روز دیگر دور دوم اجراهایش را به روی صحنه ببرد. دقایقی با کارگردان «کتابخانه نیمهشب» و اقتباسی که از کتاب انجام داده به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید.
نخستین مواجهه شما با «کتابخانه نیمهشب» چه زمانی بود و چه چیزی در کتاب توجه شما را جلب کرد؟
فکر میکنم حدود سه یا سهونیم سال پیش بود که برای اولینبار با این کتاب آشنا شدم. در واقع همسرم کتاب را مطالعه میکرد و به من پیشنهاد داد که آن را بخوانم. گفت که کتاب جالبیست و احتمالاً از آن خوشت میآید. معمولاً اگر کتابی تا صفحه ۲۵ مرا جذب نکند، آن را کنار میگذارم. اما این کتاب از همان ابتدا برایم جذاب بود، بهویژه بهخاطر ایدهاش. مهمترین نکتهای که از همان ابتدا توجهم را جلب کرد، این بود که چقدر این کتاب تصویری نوشته شده. بهنظرم این کتاب پتانسیل اقتباس در قالبهای مختلف، بهویژه نمایشی را داشت. حدود یک سال بعد، تصمیم گرفتیم از این کتاب اقتباسی نمایشی داشته باشیم. نگارش نمایشنامه زمانبر بود و با چالشهایی همراه شد تا اینکه نهایتاً سال گذشته کار نهایی شد و به مرحلهی اجرا رسید.
شما در اجرای نمایش تغییراتی نسبت به نسخه اصلی ایجاد کردید. درباره این تغییرات کمی توضیح دهید.
شخصیت اصلی کتاب و قرارگیری او در موقعیت خاصی که دارد، جنبههای دراماتیکی داشت که برای منِ خواننده و همچنین برای مخاطب نمایش، جذابیت بسیاری به همراه داشت. خط داستان نیز خطیست که بهطور کلی گیرایی دارد. البته ما در اقتباسمان تلاش کردیم با افزودن عناصر طنز، آن را شیرینتر کنیم. ممکن است برخی مخاطبانی که دلبستگی خاصی به نسخهی اصلی کتاب دارند، از این تغییر راضی نباشند؛ اما در کل فکر میکنم خط داستانی آنقدر قوی هست که بتواند بیننده را جذب کند. موضوع اصلی، یعنی مواجهه با زندگی پس از مرگ و تجربه جهانی متفاوت که حتی برای شخصیت اصلی هم شگفتانگیز است، برای من یکی از نقاط قوت اثر بود.
در مورد محبوبیت و پرفروش بودن کتاب، آیا این مسئله بر تصمیمتان برای اقتباس تأثیر داشت؟
واقعیت این است که زمانی که بهطور جدی تصمیم گرفتیم نمایشنامه را بنویسیم، یکی از دوستان اشاره کرد که این کتاب تا آن زمان بیش از صد بار تجدید چاپ شده و فروش بالایی داشته. حتی بعدها متوجه شدیم که در آمریکا بیش از ۱۰ میلیون نسخه از آن به فروش رسیده. این مسئله قطعاً یک امتیاز مثبت برای ما محسوب میشد، اما تصمیم اولیهام صرفاً بر اساس ظرفیتهای هنری اثر بود.
از نظر شما کدام جنبه کتاب که باعث شد بخواهید آن را به نمایش درآورید؟
مهمترین نکته برای من، همان ویژگی تصویری کتاب بود. داستان کشش لازم را داشت، و ما هم قصد داشتیم نمایشی بسازیم که در عین وفاداری به کتاب، اقتباس خلاقانهای از آن باشد. بنابراین تصمیم گرفتیم روایت را ایرانیزه کنیم و با لحنی متفاوت، که بیشتر مایل به طنز است، پیش برویم. البته نه طنز سطحی و لوده، بلکه طنزی که متناسب با فضای اثر باشد. از همان ابتدا هم در ذهن داشتیم که تغییری در شخصیتها ایجاد کنیم تا زمینهی دراماتیکتری فراهم شود.
پس با همین ایده شخصیت خانم کتابدار را به یک مرد تغییر دادید؟
ما از همان آغاز تصمیم گرفتیم شخصیت «خانم الن»، مدیر کتابخانه در داستان اصلی، را به شخصیتی مرد تبدیل کنیم که در نمایش با نام آقای جعفری حضور دارد. این تغییر هم به دلیل ایجاد یک خط داستانی دراماتیکتر بود و هم به دلایل اجرایی و ساختاری. خوشبختانه این تصمیم با واکنش منفی از سوی مخاطبان مواجه نشد و حتی بسیاری از آن استقبال کردند. شخصیت نورا کاراکتری است که تصمیم به پایان دادن زندگیاش گرفته، بنابراین پرداختن به او در قالب طنز ممکن نبود. در عوض، با خلق شخصیتی سرخوش، خوشبیان و در تقابل با نورا، توانستیم انرژی نمایش را بالا ببریم.
دلیل خاصی برای تغییر بازیگران نمایش داشتید؟
در اجرای نخست، خانم نیکی مظفری نقش نورا را ایفا کرد و آقای محمد شعبانپور نیز در نقش آقای جعفری ظاهر شدند. در اجرای دوم، که بهزودی روی صحنه خواهد رفت، خانم مونا فرجاد جایگزین خانم مظفری شدهاند، چرا که ایشان درگیر پروژه دیگری هستند. با این حال، هر دو بازیگر نقش نورا را با کیفیت بالایی اجرا کردهاند. در کل، بخش عمدهی بار اجرایی و دراماتیک نمایش بر دوش شخصیت آقای جعفری است، چرا که در همه صحنهها حضور دارد و در برخی صحنهها نیز در نقش دیگر کاراکترهایی که نورا با آنها مواجه میشود رابازی میکتد.
برنامهای برای اقتباسهای آینده از آثار ادبی دیگر دارید؟
اقتباس از آثار پرفروش الزاماً هدف من نیست، بلکه بیشتر به دنبال داستانهایی هستم که ظرفیت تبدیل شدن به یک اثر نمایشی را داشته باشند. البته این شیوه اقتباس از آثار مطرح ادبی، همزمان با ما هم توسط گروههای دیگری انجام شده، مثل نمایشنامههایی که از «مغازه خودکشی» اقتباس شدهاند. این نمایش اولین اثر مستقل من است و امیدوارم در آینده بتوانم کارهای بزرگتری را نیز روی صحنه ببرم.
https://myteana.ru/forums/index.php?autocom=gallery&req=si&img=6605
http://wish-club.ru/forums/index.php?autocom=gallery&req=si&img=5284
Very good https://is.gd/tpjNyL
Awesome https://lc.cx/xjXBQT
Awesome https://short-url.org/10VGf