فخرالدین فخرالدینی عکاس نامآشنای ایرانی پرتره هنرمندان زیادی را در آتلیهاش عکاسی کرده است. او خاطرهاش از ثبت پرتره کیارستمی را چنین روایت میکند:
عکاسی از عباس کیارستمی به دو دلیل برایم اهمیت داشت؛ اول جایگاه رفیعش در سینمای ایران و جهان و دوم عینکی که همیشه بر چهره داشت و چشمانش را پنهان می کرد.
«خانه دوست کجاست»، «زیر درختان زیتون»، «زندگی و دیگر هیچ» و «طعم گیلاس» از جمله فیلمهای او هستند که گرچه ساده به نظر می آیند، اما مسائل بزرگ و مهم انسانی را مطرح میکنند. کیارستمی جریانی را در سینمای ایران و جهان به راه انداخت که در ادامه از سوی کارگردانان زیادی دنبال شد و موجی هنری را به وجود آورد.
نگاه ویژه کیارستمی به دنیای اطرافش، تبدیل موضوعهای ساده زندگی به درامهایی تاثیرگذار، بازی گرفتنهای فوقالعاده از نابازیگران، بیان دغدغههای فلسفی به زبان همهفهم و… از جمله نکاتی هستند که مرا به آثار این کارگردان علاقهمند میسازند.
در عکاسی از چهره کیارستمی، نشان دادن چشم ها و ثبت نگاه او برایم اهمیت ویژه ای داشت
جدا از تواناییهای هنری کیارستمی، نکته دیگری که همیشه مرا مشتاق می ساخت تا او را مقابل دوربین عکاسیام بنشانم؛ این بود که همیشه عینکی تیره و سیاه بر چشمانش داشت و نگاهش را از دیگران پنهان میکرد.
به عنوان یک عکاس پرتره در تمام 60 سالی که به این کار مشغول بودهام، نشان دادن شخصیت درونی آدمهایی که مقابل دوربینم نشستهاند، برایم اهمیت ویژه داشته است. در بین اجزاء صورت هم، این چشمها هستند که شخصیت آدمها را به بهترین وجه آشکار میکنند.
به دلیل همین اهمیت چشمها در هر عکس پرتره، از وقتی قرار شد عباس کیارستمی به آتلیه من بیاید، به فکر فرو رفتم تا بتوانم نگاه او را ثبت کنم. یک راه آن بود تا از او بخواهم عینکش را هنگام عکاسی بردارد که خب آن وقت دیگر همان کیارستمی که همیشه دیده بودیم، نبود.
تنها راه منطقی عکاسی از چهره کیارستمی آن بود که با بودن عینک بر صورتش، بتوانم جوری نورپردازی کنم که چشمهایش هم دیده شوند.
نورپردازی چهره کیارستمی را با پنج نورافکن انجام دادم و بی آنکه به او بگویم، پشت عینک سیاهش را هم روشن کردم و برای نخستین بار چشم هایش را به مخاطب نشان دادم.
این تنها عکس کیارستمی است که در آن نتوانسته چشمهایش را پنهان کند و نگاهش را از دید تماشاگرانش بدزد؛ کامل ترین پرتره این کارگردان که تا امروز گرفته شده است.