مدیرمسئول روزنامه اطلاعات در مراسم نکوداشت طاهره صفارزاده، شاعر فقید، ماجرای دیدار وی با امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری را که دعایی واسطه انجام آنها بوده، بازگو کرد.
به گزارش هفت هنر در این برنامه حجت الاسلام و المسلمین سید محمود دعایی، برای سخن گفتن از صفارزاده به روی سن دعوت شد. او با اشاره به زمان آشنایی خود با طاهره صفارزاده، گفت: سال ۵۹ بود که مرحوم امام ما را مأمور کردند که مسئولیت اداره روزنامه اطلاعات را برعهده بگیریم و طبیعتاً سالها من ایران نبودم و ایران هم که بودم اصلاً در تهران ساکن نبودم و احتیاج داشتم به راهنمایی و ارشاد جمعی که بتوانند کمکم کنند و دستم را بگیرند و بههر حال این کار را با هم پیش ببریم.
مدیر مسئول روزنامه اطلاعات ادامه داد: به مرحوم شهید بهشتی مراجعه کردم و از او کمک خواستم که نیروهایی را در اختیارم بگذارند. پایان تقریباً دوران فعالیت شورای انقلاب نزدیک بود و جمعی که بهعنوان مسئولان روابط عمومی و همکاران او در آنجا گرد آمده بودند، فراغتی داشتند که همان جمع را تقریباً در اختیار من قرار دادند.
دعایی عنوان کرد: یکی از آن افراد بهرام قاسمی بود که الان سخنگوی وزارت امور خارجه شده است. پیشنهاد او بود که سراغ شخصیتهای اندیشمند، ادیب، شعرا و بزرگانی برویم که از وجودشان در روزنامه بهره بگیریم. برای اولین بار اسم مرحوم صفارزاده را او بیان کرد.
او با بیان اینکه من ذهنیتی را از صفارزاده داشتم، افزود: قبل از انقلاب دو اثر از او در من خیلی تأثیر گذاشته بود. یکی شعری بود که در رثاء و بعد از فقدان دکتر علی شریعتی سرود و یکی هم شعری است که متعلق به زمانی است که امام در پاریس بودند خطاب به ایشان سروده بود.
مدیر مسئول روزنامه اطلاعات، با بیان اینکه پس از دیدار با مرحوم صفارزاده کار را با لطف پذیرفت و همان فضای اولین فضای خیلی ساده، صمیمی و بهدور از هر آلایشی بود، بیان کرد: پیدا بود که اسم صفارزاده تدوام دارد. وقتی که فهمید من با امام مرتبط هستم، گفت که من خواستهای دارم و دوست دارم که از طریق تو به آن خواستهام برسم.
نماینده ولی فقیه در موسسه اطلاعات، درباره خواسته صفارزاده اظهار کرد: ایشان گفت در زندگی حالاتی به من دست میدهد و بهدلیل تداوم اذکار و اورادی که مرتباً ذکر میکنم، حالات خوشی دارم. در این حالات گاهی چیزهایی بر من کشف میشود، مشاهداتی بر من وارد میشود و نگران میشوم که آیا این مسیر، این مشی و این حالات را ادامه بدهم که من به دست میدهد، با آنها دلخوش باشم یا اینکه جای نگرانی هست و من میخواهم با یک شخص و شخصیت قابل احترام و ارجمندی که به او اعتقاد دارم در تداوم راهم مشورت کنم و اگر تو بتوانی از امام یک وقت خصوصی ویژهای برای من بگیری که من لحظاتی با ایشان رازهایم را در میان بگذارم و راهم را انتخاب کنم.
دعایی در ادامه اظهار کرد: من در اجابت خواسته او به حاج احمد آقا مراجعه کردم و شخصیت صفارزاده را بیان کردم و گفتم که تمایل دارد لحظاتی را خصوصی در محضر امام باشد. حاج احمد آقا هم هماهنگی کرد و یک روز صبح زود قراری گذاشت.
مدیر مسئول روزنامه اطلاعات خاطرنشان کرد: صبح روزی که قرار بود به محضر امام برویم دنبال خانم صفارزاده رفتم و او به من گفت حجاب من، حجاب شرعی است اما چادر سر نمیکنم. با همین حجاب خدمت امام بیایم یا چادر سر کنم که من گفتم شخصیتهایی را که حجابشان کامل بوده و چادر نمیپوشیدند، خدمت امام آمدند و امام به راحتی پذیرفتند و امام این حجاب را قبول دارند.
دعایی ادامه داد: قبل از اینکه برویم داخل، کیفش را باز کرد و چادر نمازش را درآورد و سر کرد. گفت که من فکر کردم با چادری که نماز میخوانم خدمت امام برسم و این چادر هم متبرک شود و در عین حال چادر هم سرم باشد.
او افزود: خدمت امام (ره) رسیدیم ومن برای معرفی ایشان، سروده خانم صفارزاده که برای امام سروده بودند با عنوان سروش قم را خواندم و خوب هم خواندم، اواسط شعر که رسیدم دیدم خانم صفارزاده در حال اشک ریختن است و به اواخر شعر که رسیدم دیدم آن هق هق گریه ایشان بلند شد، پس از شعرخوانی به امام گفتم که ایشان میخواهند خصوصی با شما ملاقات کنند، نزدیک نیم ساعت، طول کشید و این ملاقات انجام شد و پس از آنکه بیرون آمد دیدم که حال خوشی دارد و کسی است که یک اطمینان و آرامشی به او دست داده است، سبک و راحت شده است و برای من دعا کرد و تشکر کرد که این فرصت را برای او فراهم کردم.
مدیر مسئول روزنامه اطلاعات یادآور شد:تصادفا همان روز یک بانوی دیگری هم وقت ملاقات با حضرت امام داشت و او مودبترین و تواناترین و ادیبترین مجری تلویزیون وقت آن ایام بود یعنی خانم مریم رضایی، او هم که برگشت از ملاقات امام، معلوم شد که در محضر امام متاثر شده و اشکی ریخته بوده است و با حال خوشی آمد. همه دلمان میخواست بدانیم که این بانو از امام چه خواسته است. یک بانوی محترمی که مورد توجه و احترام است، هنرش در عرضه کلامش، امام را خشنود کرده بوده، در حضور شخصیت اول نظام وارد شده چه میخواسته است؟ کنجکاوانه سئوال کردیم. گفت از امام خواستم که در قیامت من را شفاعت کند. من بهعنوان یک روحانی آنجا از خودم خجالت کشیدم. یک فرصت طلایی برای انسان پیش میآید و بهترین چیز را میخواهد. باور دارد و ایمان دارد که روزدیگری هست، روزی که محتاج است و باید برای آن روز تدارک ببیند و فکر کند.
وی در بخش دیگری از سخنانش به رفت و آمدهای خانم طاهره صفارزاده به موسسه اطلاعات بعد از دیدار با امام راحل اشاره کرد و گفت: مواردی پیش میآمد که ایشان لازم میدید که خطابی به مسئولین داشته باشد، درخواستی از مسئولین داشته باشد و یا تذکری به مسئولین داشته باشد، طبیعتا رابطش من بودم. در یک موقعیتی تقاضای ملاقاتی با مقام معظم رهبری کرده بود. جالب اینجاست که آقا به سرعت وقت داده بودند و تاکید کرده بودند به کسانی که در مسیر پذیرش مراجعین هستند که نسبت به خانم صفارزاده هیچ اهانتی نشود، هیچ تحمیلی به ایشان نشود که حجابی داشته باشند، چرا که خانم صفارازده با همین وضع و حجابی که دارد مطلوب همه علاقهمندان و کسانی هستند که نسبت به هنر، ادب، ادبیات و معنویت و آرمانهایی که ما به آنها اعتقاد داریم، پایبند هستند.
دعایی ادامه داد: خانم صفارزاده بهراحتی و بدون اینکه تجسس شود و جیزی به ایشان تحمیل شود، خدمت مقام معظم رهبری رسیدند و ایشان هم فوقالعاده به او علاقهمند بودند و به همین دلیل هم در جریان فقدان ایشان پذیرفتند که در یکی از بهترین جاهایی که امکانش هست، ایشان دفن شود. البته آرزوی خودش بود که در ابنبابویه دفن شود که جناب آقای مسجدجامعی در آن زمان همت کردند و جای بسیار مناسبی را در ابن بابویه تدارک دیدند منتها بعدا بستگانشان علاقه داشتند که در امامزاده صالح نزدیک منزلشان دفن بشوند که شدند.