دقیقا یک ماه قبل جرقه تلاطمی زده شد که هنوز هم ادامه دارد.یک ماه گذشته را میتوان پرتنشترین مقطع سال جاری سینمای ایران دانست.مقطعی که بعید است در هیچ تاریخ دیگر از سالی که در آن هستیم تکرار شود.مقطعی که از مرگ عباس کیارستمی آغاز شد و در سالروز 110 سالگی صدور فرمان مشروطیت به پایان رسید.
هنوز 14 تیرماه تمام نشده بود که خبری شوکه کننده فضای سینمای ایران را پر کرد:عباس کیارستمی درگذشت.مرگ کیارستمی انگار آنش زیر خاکستر بود برای اینکه پس از آن زبانهاش تا مدتها کل جامعه را تحت تاثیر قرار دهد.
پرده اول: خبر از پاریس آمد
یک هفته قبل از مرگش به خواست خودش به پاریس رفت برای ادامه معالجه. اما دوام نیاورد. عصر روز 14 تیرماه دور از ایران دکترها از او قطع امید کردند و همه سیمهای متصل به بدنش را کشیدند و تمام. شوک هم برایش کارساز نبود،در عوض با خبری که کیلومترها اینطرفتر به ایران رسید،شوکی عجیب را به جامعه ایران داد. خبر درگذشت عباس کیارستمی شروع یک ماه پراضطراب در سینمای ایران بود.موج اندوه عجیبی سینمای ایران را فرا گرفت.پیامهای تسلیت و مراسمهای ایران و فرانسه عمق این فقدان را برای سینمای ایران بیشتر کرد. عباس کیارستمی جمعه 18 تیرماه به ایران آمد و یکشنبه 20 تیر در قبرستانی در لواسان به خاک سپره شد.
پرده دوم: وقتی «هامون» ساز داغ میکند
مراسم ختم کیارستمی بود که داریوش مهرجویی دکترها را با لفظی غیرمعول مورد خطاب قرار داد.ختم کیارستمی هیچکس احوالاتش سرجای خودش نبود.از بهمن فرمانآرا بگیر تا نیکی کریمی و دیگران. مهرجویی اما چنان بد به پزشکان تاخت که حتی از سوی اهالی سینما هم بعضا مورد عتاب و خطاب قرار گرفت.او به صراحت حرف از کشته شدن کیارستمی به دست پزشکان زد.
پرده سوم: متهم ردیف اول؛اهالی بیمارستان جّم
کیارستمی وقتی از ایران رفت یک دلیل کاملا مشخصش این بود که انگار به دکترهای خودش اطمینان نداشت.اطمینانش به دکترهای فرانسوی بیشتر بود حتما.دکتر فرانسویاش در بخشی از گفت و گویی که با بهمن،پسرش داشت تلویحا به این مورد اشاره کرد:« آخرین نکتهای که فکر میکنم برای شما مهم است، این است که وقتی پدرتان به اینجا رسید، من با او صحبت کردم. او هنگام ورود کمی گیج بود؛ یعنی کاملا گیج بود و ما او را به ICU منتقل کردیم. اما بعد بهتر شد و وقتی راجع به بیوبسی و نفروستومی به او توضیح دادم، او گفت: من خیالم راحت است و هیچ استرسی ندارم. میخواهم بدانید که این نکته مهمی بود. گفت به شما اطمینان دارم، گرچه مرا نمیشناخت. میخواهم بدانید که او خوشحال بود اینجاست. پدر خارقالعادهای داشتید؛ هنرمندی بزرگ.»
بعد از مرگش پرونده پزشکیاش دوباره به جریان افتاد.متهم ردیف اول بیمارستان جم و کارکنان و پزشکانش بودند.هر چند خودشان زیر بار کم کاری تا حالا نرفتهاند،اما نکته به شدت واضح این است که مسائلی وجود داشت که عمل ساده پولیپ روده به مرگ کیارستمی ختم شد.
پرده چهارم: عکسی که جّم نشینان را سیبل کرد
داریوش مهرجویی کاری کرد که نگاهها از سمت اهمال بیمارستان جّم تا حدودی به سمت نقدهای رفتاری اهالی سینما چه آنها که پیرهن چاک می دادند برای مرگ خالق «طعم گیلاس» و چه آنها که علیه جامعه پزشکی موضع گرفته بودند چرخید.اما اتفاقی افتاد که دوباره جّم نشینان سیبل شدند.دکتر بیمارستان جّم با به دست گرفتن پلاکاردی که روی آن جملهای علیه داریوش مهرجویی نوشته شده بود خواست حرفهای مهرجویی را تلافی کند،اما این عکس چنان بازتاب منفیای در رسانهها یافت که دوباره جامعه پزشکی به متهم ردیف اول پرونده عباس کیارستمی بدل شد.
پرده پنجم: تیتر«یا لثارات»، باعث فراموشی کیارستمی
هنوز داغ مرگ عباس کیارستمی فراموش نشده بود که موعد شانزدهمین جشن سینمایی تلویزیونی حافظ رسید.جشنی که در این دوره در جلسه مطبوعاتیاش اعلام شد که برای اولین بار نشانی به نام عباس کیارستمی در آن به یک کارگردان جوان و نوآور اهدا خواهد شد و از این پس هر ساله این نشان اهدا خواهد شد.این کار میتوانست التیامی بر دردهای اهالی سینما از فقدان عباس کیارستمی باشد.
روز دوم مرداد،موعد جشن که شد در تالار وحدت این نشان به شهرام مکری رسید.اما چند روزی نگذشت که موج غریبی علیه این جشن به راه افتاد.موجی که نشریه «یالثارات» با یک تیتر جنجالی برای آن رقم زد.این تیتر در کنار عکسهای هنرمندان حاضر در این جشن چنان ترکیب تندی را به وجود آورد که شاید شوک خبر درگذشت کیارستمی را تا چند روز به فراموشی سپرد.
پرده ششم:«یا لثارات» باعث اتحاد سینمای ایران
بعد از تیتر جنجالی «یا لثارات» همه اهالی سینما به میدان آمدند و علیه این نشریه موضع گرفتند.اتحاد را بار دیگر میشد در میان سینمای ایران به عینه دید.هر کسی دستش میآمد مطلبی مینوشت و واکنشی نشان میداد.
پرده هفتم:حکایتهای تازه از گالیله در قرون وسطی و شهاب حسینی در قرن 21
انتظار میرفت هیات نظارت بر مطبوعات «یالثارات» را با تیتری که هفته گذشته زده بود به سرعت توقیف کند، حتی سخنگوی وزارت ارشاد هم از این موضوع متعجب بود و از ناهماهنگی نهادهای نظارت بر مطبوعات گفت.
،اما دیروز اتفاق جالبی رخ داد.شماره جدید «یا لثارات» روی دکه آمد و اتفاقا بر موضع قبلی خود اصرار کرد.این نشریه در بند آخر سرمقاله خود با تیتر «شما بی غیرت نیستید» اینگونه نوشت: «گالیله زیر فشار قرون وسطاییان حرفش را پس گرفت و اقرار کرد که زمین به دور خورشید نمیگردد، اما حقیقت همان بود که او در ابتدا گفته بود.ممکن است «یا لثارات» زیر فشار قرون وسطاییان این روزگار به مخاطبان احادیث درج شده در شماره پیش بگوید شما بیغیرت نیستید، اما حقیقت همان است که در شماره پیش گفته شد.» همچنین این نشریه در شماره دیروز خود مطلب بسیار تندی علیه شهاب حسینی نوشته بود و او را با داعش همدست خوانده بود.همین ماجرا باعث شد سخنگو دوباره موضع بگیرد،انجمنهای صنفی دوباره بیانیه بدهند، و این ماجرا هم همچنان ادامه پیدا کند.
***
یک ماه اخبر برای سینمای ایران پرازتب و تاب و استرس و هول و ولا بوده است.میشد بسیار متمدنانهتر از این بزنگاهها عبور کرد،اگر بلد بودیم دیالوگ برقرار کنیم و اگر میشد کمی سعه صدر داشته باشیم.
منبع خبرآنلاین