جعفر والی صبح 27 آذرماه در حالی درگذشت که آخرین نمایشی که با اشتیاق زیاد در تدارک اجرای آن بود، به دلیل درگذشت این هنرمند به صحنه نرسید.
به گزارش هفت هنر، این هنرمند که از 65 سال قبل کار تئاتر را آغاز کرده بود، در سالهای گذشته چند باری به دلیل مشکل قلبی راهی بیمارستان شد و هر بار پس از دورهای بستری شدن بازمیگشت و کار خود را از سر میگرفت اما آذرماه امسال شرایط جسمیاش رو به وخامت رفت و با اضافه شدن مشکل ریوی و چند روز بستری شدن در سیسییو و ممنوع از ملاقلات بودن سرانجام از دنیا رفت.
جعفر والی در یکی دو سال گذشته در مراسم مختلفی تجلیل شده بود که آخرین آنها شهریور امسال در مراسم انجمن منتقدان و نویسندگان خانه تئاتر بود؛ جایی که او در کلیپی که برای بزرگداشتش آماده شده بود،«بزرگترین اشتباه زندگی خود را بازی در مجموعه «معمای شاه» عنوان کرد، چرا که آن را جعل تاریخ میدانست.»
او که از برپاکنندگان گروه تئاتر ملی بوده از نخستین کارگردانهایی بود که با نویسندگان نامدار ایرانی کار کرده و حتی آنها را به نوعی مطرح کرده است، وی اولین بار نمایش «گاو» غلامحسین ساعدی را در تئاتر به صحنه برد که پس از آن داریوش مهرجویی نسخه سینمایی آن را ساخت.
والی طبق گفتهی خودش، در تمام سالهایی که فعالیت میکرد و نمایشی را به صحنه میبرد همیشه به این فکر میکرده که با نمایشی که میخواهد به صحنه ببرد، میخواهد چه بگوید؟ چون معتقد بود: «نمایش باید مخاطب را یک نیشگون بگیرد، نمیشود که تماشاگر همان طور که به سالن میآید، همان طور هم از سالن بیرون برود، این توهین به تماشاگر است.»
البته او در این سالهای اخیر خیلی از شرایط تئاتر راضی نبود و آن را چیزی نمیدانست که در گذشته پیشبینی میکرد.
والی حدود یک سال قبل در مراسم بزرگداشتی که در تالار «سنگلج» برایش برگزار شده بود، در پاسخ به اینکه آیا وضعیت تئاتر امروز ایران به آنچه او و همقطارانش سالها قبل پیشبینی میکردند، رسیده است؟ گفته بود:«به هیچ عنوان نرسیده است، چون یکی از مشکلات ما این است که وقتی چیزی را برمیداریم، چیز درستی جای آن نمیگذاریم. امروز یک مسوول تئاتری گرفتار خیلی از مسائل گذشته است که سربار شده و امکانات، همدلی و صمیمیتی میخواهد که هیچ کدام را در عالم تئاتر نداریم.»
او همچنین یادآور شده بود:«ما با بلیت چهار تومانی و شش تومانی کار را شروع کردیم، اما خودم به تماشای تئاتری رفتم که تئاتر نبود بلکه یک آواز تئاتری احمقانه بود و جایی نشستم که میگفتند 75 هزار تومان پول آن است.»
این هنرمند که همکاری دیرینهای با علی نصیریان داشت در همان مراسم بزرگداشت، با انتقاد از برخی نمایشهایی که روی صحنه میروند و نیز دخالت بعضی افراد غیرمتخصص گفته بود:«در آخرین جلسهای که با علی نصیریان صحبت کردم، گفت دیگر تئاتر کار نمیکند چون برای تئاتر او را به دادگاه بردند. یادم میآید تئاتر «هداگابلر» توقیف شد، چون نماینده مجلس ما ادعا میکرد که ایبسن (نویسنده این نمایشنامه) نماینده موساد است. آیا این آدمها میخواهند برای زندگی ما تعیین تکلیف کنند؟ آن هم در شرایطی که همیشه هویت هر تاریخی با هویت فرهنگی آن سنجیده میشود.»
والی که تاکید میکرد دلش برای یک تئاتر خوب تنگ شده است، میگفت:« من شبها خواب تئاتر میبینم و همیشه دچار کابوس تئاتر هستم.«
او چند هفته قبل که در بیمارستان بستری بود، با اشاره به نمایشی که میخواست به زودی در تئاتر شهر با بازی هرمز هدایت و ایرج راد اجرا کند، پس از تعریف خاطراتی از تئاتر کار کردن خود و اینکه قبل از خانه ساختن یک محل تمرین برای خود ساخته بود، گفت، «آنقدر گشتم تا یک پیس دو نفره پیدا کنم که بتوانم آن را به صحنه ببرم» اما اما حالا نمایشنامه «در گوش سالمم زمزمه کن» که قرار بود اولین اجرایش در جشنواره تئاترفجر باشد در حسرت کارگردانش بدون اینکه به صحنه برود احتمالا فعلا بایگانی میشود.