احمدرضا احمدی در توضیح وضعیت این روزهایش به ایبنا گفت: به تازگی مراحل نهایی دو مجموعه شعر جدیدم به پایان رسیده است که یکی از آنها را به نشر چشمه و دیگری به نشر کارگاهاتفاق تحویل دادهام. به احتمال زیاد این دو کتاب امسال منتشر خواهد شد؛ اما هنوز هیچ کدام از آنها نامی ندارند و بعد از حروفچینی و در مرحله آخر نامشان را انتخاب خواهم کرد.
وی ادامه داد: یک کتاب کودکان هم دارم که نامش «دخترک، آیینهها، مادر» است و آن هم از سوی نشر کارگاهاتفاق منتشر خواهد شد. درباره آثار داستانی بزرگسال هم باید بگویم که رمانی نیمهتمام دارم که امیدوارم بتوانم هرچه سریعتر تمامش کنم. البته این روزها بیشتر مشغول نقاشی هستم و خودم را برای نمایشگاه جدید آماده میکنم.
این شاعر که نخستین نمایشگاه نقاشیهایش با استقبال خوب مخاطبان در اردیبهشتماه پارسال برگزار شد، گفت: نمایشگاه جدیدم 17 مهرماه سال جاری در گالری کاما برگزار خواهد شد. این روزها به شدت مشغول نقاشی هستم؛ نقاشیهایی که در سه دسته آبرنگ، گواش و رنگ روغن تقسیم میشوند. یادتان باشد در نمایشگاه قبلی همه کارها در روز نخست به فروش رسید و امیدوارم که در این دوره نیز شاهد استقبال علاقهمندان باشم.
وی افزود: در این دوره کارم سختتر شده است و همین موضوع من را نگران میکند؛ چراکه توقعم بالا رفته؛ اما از آن طرف کمردرد بسیار اذیتم میکند. این روزها بعد از کمی کار کردن، کمردرد میگیرم و مجبور میشوم دراز بکشم. البته با همه این شرایط، کمردرد حریف دغدغههایم نمیشود، کار را رها نمیکنم.
شاعر شمعدانیها در توضیح تغییر سبک نقاشیهای خود گفت: من هر بار به دنبال تجربهای جدید هستم؛ از این رو در ابتدا به سراغ آبرنگ رفتم، بعد کار را با گواش ادامه دادم و این روزها نقاشیهایم را با رنگ روغن روی بوم میکشم. به نظرم کار روی بوم گستردهتر و سختتر است؛ چراکه اندازه بوم بزرگ بوده و نقاشی روی آن زمان بیشتری از آدم میگیرد.
احمدی با اشاره به ساعتهای کاریاش در 79سالگی گفت: صبحها معمولا ساعت 6 از خواب بیدار میشوم و بعد از خوردن صبحانه کمی دراز میکشم. ساعت 8 مجددا بیدار میشوم و کارم را آغاز میکنم که تا ساعت 12 ادامه دارد. بعد از 12 تا سه نهار میخورم و کمی استراحت میکنم و از ساعت سه تا هفت مشغول کار میشوم و به شکلی برنامهریزی میکنم تا شام را قبل از ساعت هشت بخورم و بعد بخوابم تا بتوانم صبح زود از خواب بیدار شوم. شاید برای عدهای عجیب باشد که من هر روز ساعت 6 از خواب بیدار میشوم؛ اما این برنامه هر روز من است و بعد از گذشت 78 سال به این شیوه از زندگی عادت کردهام.
وی ادامه داد: البته در همین فاصله نیز علاوه بر شعر، داستان و نقاشی، فیلمهای سینمایی مهم دنیا را دنبال میکنم. برای مثال دیشب فیلم «پرندهباز» جان فرانکن هایمر با بازی برت لنکستر را دیدم. این روزها به دلیل آنکه دائم در خانه هستم زیاد به سینما نمیروم و سینمای ایران را خیلی دنبال نمیکنم. مگر اینکه سیدی آن به دستم برسد. چند سال پیش یک بار به سینما رفتم و ذاتالریه گرفتم و دیگر سعی میکنم از خانه بیرون نروم. باید قبول کنیم که پیر شدیم، من امروز 79 ساله میشوم.
نامزد دریافت جایزه هانس کریستین اندرسن در توضیح ویژگیهای آثار جدیدش اظهار کرد: در کتابهای جدید همان مسیر آثار قبلی را ادامه دادهام و طبیعی است که بعد از دههها فعالیت در حوزه شعر مسیرم را پیدا کرده باشم. یک بار از پل سزان پرسیدند که «این روزها چکار میکنی؟» او گفت: «من یک عمر است که سیب میکشم.» من هم همان مسیر گذشته را ادامه میدهم و تغییری در آن ندادهام. در این مجموعه نیز همان دغدغههای گذشته را دنبال کردهام؛ درست مانند «تابستان و غم».
احمدرضا احمدی با اشاره به بازار این روزهای کتابهای شعر میگوید: کتاب «تابستان و غم» پارسال منتشر شد اما زیاد فروش نرفت. به نظرم داستانِ شعر در تمام دنیا تمام شده است و در فرانسه هم که مهد شعر است دیگر کتاب شعر فروشی ندارد. این روزها و با توجه به گسترش چاپ دیجیتال هر کسی با چاپ دو نسخهای از مطالبی شاعر میشود و متاسفانه این بد است.
وی ادامه داد: به اعتقاد من هر نسل با نسل گذشته خود فرق میکند. من با دخترم 40سال اختلاف دارم و معنی خیلی از این اصطلاحها و حرفهایی را که میزنند، نمیدانم. شما اگر به دهههای گذشته توجه کنید، متوجه میشوید که در یک دهه جوانان علاقه زیادی به داستان، نسلی به شعر، نسلی به فلسفه و نسلی هم به کتابهای روانشناسی داشتهاند. این را گفتم تا بگویم شاید سلیقه نسلی تغییر کرده است. البته با همه این تفاسیر وضعیت شعر در ایران هنوز هم خوب است و هنوز هم مردم کتاب شعر میخرند و میخوانند. باور کنید که وضعیت ما از خیلی کشورهای دنیا بهتر است.
بنیانگذار جریان «شعر موج نو» فضای مجازی را حیرتآور توصیف میکند و میگوید: در سالهای گذشته مدیاهای جدیدی مثل سینما، تلویزیون و فضای مجازی به زندگی مردم اضافه شدهاند و ما نباید جذب مخاطب فضای مجازی را دست کم بگیریم. بعد از گسترش فضای مجازی دنیا وارد یک مرحله جدیدی شده که از نظر من حیرتآور است.
احمدرضا احمدی در پایان صحبتهایش گفت: با این تفاسیر اصلا در فضای مجازی حضور ندارم. دو صفحهای هم که از من در فضای مجازی فعال است از سوی دیگران اداره میشود و این کارها را من انجام نمیدهم؛ چراکه بلد نیستم و جالب است که به شما بگویم که حتی وقتی موبایلم زنگ میخورد، پتو روی آن میاندازم تا صدایش درنیاید!