هفته گذشته ترتیب تعطیلات به نوعی بود که عملاً بسیاری از فعالیتها را نیمهتعطیل یا تعطیل کرده بود. تقریباً یک هفته تعطیلی که در آن مردم برای اوقات فراغتشان از چندین روز جلوتر برنامهریزی داشتند. برنامهریزی که کار اساسی آن یک نگاه ساده به تقویمی بود که همه جا هست؛ از خانههای شهروندان گرفته تا روی میز مدیران تلویزیون، ولی با این تفاوت که مردم به تقویم با نگاه برنامهریزی نگاه کردند ولی مدیرانی که قرار است در تلویزیون برای روزهای تعطیل ملت ایران برنامه تولید کنند، گویا سرشان شلوغ بوده و فرصت این کار را نداشتهاند.
ولایت عشق جور مختار را کشید
روزهای سوگواری هفته گذشته یعنی ایام رحلت پیامبر(ص)، شهادت امام حسن مجتبی(ع) و شهادت امام رضا(ع) امکان پخش چندین باره مجموعه مختارنامه را از تلویزیون گرفته بود، زیرا به غیر از چند قسمت اول مختارنامه که به دوران امامت حسنبنعلی(ع) مربوط میشد، باقی قسمتهای این سریال ارتباطی با ایام هفته گذشته نداشت و این توفیق اجباری بود تا دست به کار شوند و یک مجموعه قدیمی را از آرشیو صداو سیما بیرون بکشند و پخش کنند؛ سریال «ولایت عشق» که مهدی فخیمزاده بعد از تولید «تنهاترین سردار» برای تلویزیون ساخت. در سیامین روز ماه صفر تلویزیون گلچینی از این مجموعه را در قالب فیلم سینمایی پخش کرد. به غیر از این فیلم روال کار شبکههای تلویزیونی همان روش قدیمی و کهنه پخش سخنرانیهای مذهبی بود، حتی وجود حرم مطهر امام رضا(ع) در ایران و قطب معنوی بودن مشهد مقدس در کشورمان نتوانسته خلاقیت در برنامهسازی تلویزیونی را به حرکت درآورد. اگرچه برکت حضور ثامنالائمه قرنهاست به این سرزمین رونق و اعتبار داده است، ولی هنوز آثار آن را در برنامههای تلویزیونی نمیبینیم. ذکر مصیبت آلالله از فرایض دینی است ولی باید رسانه ملی برای ایجاد فضای معنوی در روزهای پایانی صفر به همین حد بسنده کند؟!
کلاه قرمزی جایگزین لورل و هاردی
گذر از ماه صفر به ربیعالاول یعنی پایان ایام حزن و اندوه و اتمام ماهی که در فرهنگ عامه نحس و سنگین به شمار میرود و در عوض شروع ماهی که شادی اهلبیت(ع) را به همراه دارد و طبق سنتی دینی این ماه عزیز شمرده شده و مردم فرا رسیدن آن را به یکدیگر تبریک میگویند.
همانطور که الگوهای برنامهسازی در ایام سوگواری هرساله تکرار میشود، سبک و سیاق ورود به روزهای شادی نیز در تلویزیون تکراریاند. از زمانی که غالب مردم تلویزیونهای سیاه و سفید داشتند و سیمای جمهوری اسلامی در دو شبکه خلاصه میشد روزهای عید و شادی در پخش قطعاتی از مجموعه فیلمهای زوج کمدین استنلی لورل و اولیور هاردی خلاصه میشد و هرازگاهی هم چارلی چاپلین، باستر کیتون و دیگر ستارهای فیلمهای کمدی سینمای صامت فرصت دیده شدن پیدا میکردند. این روش البته مدتی است کمرنگ شده و در عوض با بازپخش قسمتهایی از مجموعه تلویزیونی کلاه قرمزی وظیفه سرگرم کردن بینندگان تلویزیون برعهده عروسکهای این برنامه قرار گرفته است. در کنار کلاه قرمزی دعوت از خوانندههای همکار صداوسیما و اجرای موسیقی به روش پلیبک (لب زدن) هم روش مرسوم دیگر شبکههای تلویزیونی برای نگه داشتن بینندهها پای شبکههای صداوسیماست.
آیا تلویزیون در سالهای اخیر کاری کرده که بینندههایش شگفتزده و از اینکه نتوانستهاند دست رسانه ملی را بخوانند، هیجانزده شوند؟ اینکه هر سال بینندهها منتظر برنامهای تکراری باشند را میتوان به پای هوش بالای بینندهها گذاشت یا بیتحرکی و عدم خلاقیت در تلویزیون؟ اگر قرار باشد در فضای غیرانحصاری یک رسانه اینگونه عمل کند، میتواند دوام بیاورد؟
روزهای تعطیل برای شبکههای تلویزیونی حکم شب عید را دارد
نگاهی به نوع برنامهسازی شبکههای مهم تلویزیونی نشان میدهد نهتنها این شبکهها نسبت به ایام تقویمی بیتفاوت نیستند بلکه هر ساله از تیمهای برنامهسازشان میخواهند برنامهای متفاوت با قبل را ارائه دهند، حتی در تعطیلات آخر هفته یا همان ویکند هم تنوع برنامهها تفاوت چشمگیری با جدول پخش دیگر روزهای هفته دارند.
روزهای تعطیل برای شبکههای تلویزیونی حکم شب عید را برای مغازهدارها دارد؛ روزهایی که باید حداکثر مشتری را جذب کرد و نگذاشت بازار در دست رقبا بیفتد. ما هنوز جشن میلاد نبی اکرم(ص) را پیشرو داریم، برای تصمیمگیران رسانه ملی حدود دو هفته زمان باقی است تا برای آن روز بزرگ کنداکتور متفاوتی را بچینند و کاری کنند که مخاطبان تلویزیون یک روز مفرح و به یادماندنی را پای گیرندههای تلویزیونی تجربه کنند.