شاه‌های قاجار علاقه زیادی به ثبت چهره‌شان توسط هنرمندان داشتند.

تصاویری که از شاه‌های قاجار در ذهن داریم

پادشاه‌های قاجار با آن ژست‌های جالب‌شان جلوی دوربین عکاسی یا نقش چهره‌شان بر بوم نقاشان معروف، بیش از هر دودمان دیگری مورد توجه ایرانی‌ها بوده و هستند. به بهانه گذشت ۱۱۰ سال از درگذشت مظفرالدین‌ شاه مروری داریم بر چهره‌هایی که از شنیدن نام آن‌ها در ذهن‌مان شکل می‌گیرد.

به گزارش هفت هنر، شاید نخستین مواجهه ما با چهره شاه‌های قاجار، تصویرهای چاپ‌شده از آن‌ها در کتاب‌های تاریخ دوران تحصیل‌مان باشد. چهره عجیب آقامحمدخان، نقاشی فتحعلی‌شاه با آن لباس‌های فاخر، لبخند جالب ناصرالدین شاه و نگاه خیره مظفرالدین شاه به دوربین عکاس‌باشی‌ها از همان دوران در ذهن‌ها باقی مانده است.

شاه‌های قاجار علاقه زیادی به ثبت چهره‌شان توسط هنرمندان داشتند. هنرمندانی که توانستند با تکیه بر مکتب نقاشی قاجار، آثاری از خود باقی بگذارند که تصویری از حاکمان سلطنت در آن دوره برای آیندگان باشد.

مکتب نقاشی قاجار که مورد توجه هنرمندان بسیاری در دوره فرمانروایی پادشاه‌های این دودمان قرار گرفت، از دوره زندیه آغاز شد. هنرمندان این مکتب سعی داشتند با تلفیق المان‌های هنر سنتی ایران و شیوه‌های جدید که با الهام از هنر اروپا بود، آثاری ارائه کنند که مورد پسند شاه‌های قاجار قرار گیرد. در آن دوره، معروف‌ترین نقاشان در اختیار دربار قرار می‌گرفتند و اگر می‌توانستند نظر شاه را جلب کنند، رتبه‌های بالایی در دربار به‌دست می‌آوردند و جایگاه‌شان ارتقا می‌یافت.

نقاش‌های مکتب قاجار روی نمایش جزئیات تاکید داشتند و باید در اثرشان شکوه و جلال سلطنت پادشاه‌ها را با استفاده از رنگ‌ها و خطوطی که به کار می‌بردند، نشان می‌دادند. یکی از دلایلی که به کارهای نقاشان این مکتب، امضای ایرانی بودن می‌بخشد، استفاده آن‌ها از ویژگی‌های نقاشی سنتی ایران بود. به‌عنوان مثال، اگر به چهره فتحعلی‌شاه در تابلوهای نقاشی نگاه کنیم، می‌توانیم همنشینی و تلفیق نقاشی سنتی ایران و المان‌های هنر اروپا را در کنار هم ببینیم.

میرزا بابا اصفهانی از نخستین و معروف‌ترین نقاشان دوره قاجار بود. او در دوره زندیه و قاجاریه فعالیت هنری داشت. میرزا بابا توانست با تلفیق نقاشی سنتی ایران و هنر اروپایی راهگشای هنرمندان بعد از خود باشد. یکی از معروف‌ترین آثار منتسب به او، تابلویی از فتحعلی‌شاه قاجار است.

یکی دیگر از هنرمندان معروف نقاش در دوره قاجار عبدالله‌خان نقاش‌باشی بود. او به نقاشی دیوارنگاره‌ها می‌پرداخت و تک‌چهره هم کار می‌کرد. مهارت عبدالله‌خان در کشیدن تابلوهایی که تصویری از مجالس رزم و بزم را نشان می‌داد، باعث شد کارهای او در این زمینه در کاخ‌های آن دوره مورد استفاده قرار بگیرد. این هنرمند در این نوع نقاشی‌ها فقط به کشیدن چهره شاه قاجار اکتفا نمی‌کرد، بلکه به تمام جزئیات مجلس می‌پرداخت و اطرافیان شاه را هم نقاشی می‌کرد.

آثار عبدالله‌خان در این زمینه ابعاد بزرگی داشتند و چون دیوارنگاره بودند نگهداری از آن‌ها سخت بود. گفته می‌شود از معروف‌ترین دیوارنگاره‌های او، مراسم سلام نوروزی فتحعلی‌شاه و تاجگذاری او در میان فرزندانش بود که از بین رفته‌اند.

دو نقاشی دیوارنگاره از فتحعلی‌شاه و آقامحمدخان منسوب به عبدالله‌خان نیز در کاخ سلیمانیه کرج وجود دارد. کاخ سلیمانیه امروزه در محوطه دانشکده کشاورزی کرج واقع شده است. در دیوارنگاره که این هنرمند از آقامحمدخان و اطرافیانش کشیده، به جزئیات چهره و لباس‌ها توجه ویژه‌ای شده است. شاه قاجار به‌عنوان سوژه اصلی در وسط تابلو قرار دارد و ملازم‌ها اطراف او را گرفته‌اند.

چهره‌ای که در این اثر از آقامحمدخان می‌بینیم شبیه همان تک‌چهره‌ای است که از این شاه قاجار در کتاب‌های تاریخ یا مقاله‌های تاریخی دیده‌ایم. همان چهره اخمو و عبوس و درهم رفته که بیش از هر چیز، ذهن‌ها را به سمت کاری می‌برد که او با مردم کرمان کرد؛ او با حمله به این شهر برای شکست لطفعلی‌خان، دستور داد عده زیادی از مردم شهر را کور کنند.

معروف‌ترین تصاویری که از چهره فتحعلی‌شاه به‌عنوان یکی از معروف‌ترین پادشاه‌های قاجار سراغ داریم، نقاشی‌های تمام‌قد از او است که چهره‌اش در این تابلوها شبیه چهره آثار نگارگری است، با لباس‌هایی که بر فاخر بودن آن‌ها تاکید شده و رنگ‌ها به خدمت نمایش این فاخر بودن درآمده‌اند.

برجسته‌ترین نقاش دربار فتحعلی‌شاه «مهرعلی» بود. مهرعلی در تمام آثاری که از چهره شاه قاجار کشیده، بر شوکت و شکوه و جلال شاهانه او تاکید زیادی داشته است. او به تمام جزئیات لباس، عصا و تاج شاهی پرداخته و رضایت پادشاه را جلب کرده است. شاید به‌خاطر همین رضایتمندی شاه از کار مهرعلی بود که اکنون تابلوهایی از این هنرمند در موزه‌های اروپا و خارج از کشور خودمان نگهداری می‌شود. این تابلوها یا به رسم هدیه به پادشاه‌های دیگر کشورها داده می‌شد یا به‌دلیل ارزش هنری‌شان دست به دست شده و سر از موزه‌ها درآورده‌اند. علاقه فتحعلی‌شاه به نقاشی باعث شد از او پرتره‌های زیادی باقی بماند.

مهرعلی توانست با پرداختن به جزئیات و جلوه بخشیدن به سوژه‌هایش سبک منحصربه‌فردی را ارائه دهد. ممکن است دیگر نقاشان از این سبک او پیروی کرده و آثاری را خلق کرده باشند. به همین دلیل برخی از آثار او را به‌طور قطع متعلق به او نمی‌دانند و معتقدند منسوب به او است.

علاقه ناصرالدین شاه قاجار به هنر عکاسی و وارد شدن دوربین‌های عکاسی برای ثبت واقعی چهره‌ها باعث نشد که از علاقه شاه‌های قاجار به هنر دست هنرمندان نقاش کم شود. ناصرالدین شاه هم با دیدن نقاشی‌های محمد غفاری در دارالفنون او را به دربار برد و به او لقب «کمال‌الملک» را داد. کمال‌الملک سال‌های زیادی از عمرش را صرف خلق نقاشی‌هایی کرد که یا پرتره‌ای از شاه بودند یا نمایی از محل فرمانروایی او را به رخ دیگران می‌کشیدند.

تفاوت نقاشی‌های کمال‌الملک با هنرمندان پیش از خود که در دربار شاه‌های قاجار فعال بودند، توجه بیشتر او به واقعیت بود. کمال‌الملک سبک جدیدی را در نمایش چهره و اندام سوژه‌هایش در پیش گرفت که بسیار رئال و نزدیک به واقعیت بودند. اگر به تابلوهای او از چهره ناصرالدین‌شاه و مظفرالدین‌شاه نگاه کنیم، تفاوت زیادی با عکس‌های باقی مانده از این دو پادشاه ندارند. کمال‌الملک سعی داشت آنچه را که می‌بیند، با هنرمندی، توجه به جزئیات و وفاداری به واقعیت سوژه روی بوم بیاورد تا وقتی به نقاشی نگاه می‌کنیم، از همخوانی و شباهتش به واقعیت حیرت‌زده شویم.
ژست محمدعلی شاه قاجار جلوی دوربین عکاس

کمال‌الملک رویدادها، اشخاص، ساختمان‌ها، باغ‌ها و… را انگار از پشت لنز دوربین نگاه می‌کرد و آن‌ها را با رنگ و نقش ثبت می‌کرد. این هنرمند تصمیم گرفته بود با توجه به شرایط اجتماعی و فرهنگی زمانه‌اش، تحولی در هنر نقاشی پدید آورد که تا حدود زیادی موفق شد.

همان‌طور که اشاره شد عکاسی به‌عنوان یک هنر نوظهور در دوران ناصرالدین‌ شاه و مظفرالدین‌ شاه مورد توجه زیادی قرار گرفت. ناصرالدین شاه نه‌تنها جلوی دوربین عکاسان می‌ایستاد و چهره‌ای خندان به خود می‌گرفت و ژست‌های جالب و متفاوتی را انتخاب می‌کرد، بلکه خودش هم دوربین به دست می‌گرفت و از هر سوژه‌ای که در دربار و آدم‌های آن برایش جالب بود، عکاسی می‌کرد.

پس از مظفرالدین شاه، در دوران محمدعلی شاه و احمدشاه، نقاشی از چهره پادشاه رونق گذشته را نداشت. به جای آن، پادشاه با لباس‌های رسمی سلطنت جلوی دوربین عکاس می‌ایستاد، حالت‌های مختلف می‌گرفت و تصویرش همان‌گونه که بود، بدون اغراق و حاشیه در قاب دوربین عکاس ثبت می‌شد.

شاه‌های قاجار علاقه زیادی به ثبت چهره‌شان توسط هنرمندان داشتند.