این اثر بلند نخستین رمان این نویسنده تحسین شده پس از «سوکورو تازاکی بیرنگ و سالهای زیارتش» است که آوریل 2013 در قفسههای کتابفروشی ژاپن جای گرفت. تازهترین اثر موراکامی چهاردهمین رمان او خواهد بود و طبق خبر ناشر کتاب دو جلدی 2000 صفحهای خواهد بود. سال گذشته نویسنده کتاب «جنگل نروژی» شش داستان کوتاه را در قالب کتابی با عنوان «مردان بدون زنان» منتشر کرد که شامل یک داستان جدید و پنج داستانی که در مجلههای ادبی منتشر شده بود، میشد.
موراکامی به هنگام دریافت تندیس برنزی «جوجه اردک زشت» از بنیاد هانس کریستین اندرسن درباره روند نوشتن خود به حضار گفت که پیرنگ داستان را از پیش طرحریزی نمیکند و در عوض با یک صحنه یا ایده، نوشتن را شروع میکند: «وقتی مینویسم اجازه میدهم این صحنه یا ایده راه خودش را برود. به عبارت دیگر در روند نوشتن به جای اینکه از ذهنم کار بکشم از طریق حرکت دستم است که فکر میکنم. در زمان نوشتن آن چیزی که در ناخودآگاهم است نسبت به آنچه در خودآگاه ذهنم است برتری دارد.» او به شیوه تربیت و الگوی کار منتقدان و بسیاری از خوانندگان خرده گرفت و گفت: «آنها تمایل دارند داستانها را تحلیلی بخوانند. آنها در مدرسه یا جامعه یاد گرفتهاند که خوانش تحلیلی، شیوه خوانش صحیح است. مردم متون را از دیدگاه آکادمیک، جامعهشناختی و روانکاوانه تجزیه و تحلیل میکنند. اگر رماننویسی سعی کند ساختار داستانی را منتقدانه بنا کند، سرزندگی ذاتی داستان از دست میرود چون همزادپنداری میان نویسنده و خواننده شکل نخواهد گرفت.»
موراکامی درباره شیوه خوانش انتقادی منتقدان گفت: «اغلب میبینیم رمانهایی را که منتقدان از آنها استقبال میکنند و هیاهو به راه میاندازند، خوانندهها دوست ندارند اما در بسیاری از موارد به این دلیل است که آثاری که منتقدان از لحاظ انتقادی عالی میبینند در به دست آوردن همزادپنداری طبیعی خوانندهها با شکست روبهرو میشود.»
هاروکی موراکامی سال ١٩۴٩ در شهر کیوتو ژاپن بهدنیا آمد. موراکامی پس از انتشار نخستین رمانش در سال ١٩٧٩، کافه- موسیقی خود را که با همسرش میگرداند فروخت و تمام وقت خود را به نوشتن اختصاص داد. موراکامی با انتشار داستان نوستالژیک «جنگل نروژی» در سال ١٩٨٧ خود را رماننویسی قدر در جهان معرفی کرد. هاروکی موراکامی نه تنها نویسندهای بحثبرانگیز است بلکه تجربیترین رماننویس ژاپنی که آثارش به انگلیسی ترجمه شدهاند به شمار میرود. میلیونها نسخه از آثار این نویسنده 67 ساله در سراسر دنیا فروخته شدهاند. رمانهای مشهور او در مرزی بین رئالیسم و حکایت تمثیلی، هودانیت (whodunit شکسته عبارت «کار کیست») و علمی – تخیلی است: برای مثال شخصیت محوری رمان «سرزمین عجایب بیرحم و ته دنیا» آدمی است که دو ذهن دارد. داستان کتاب، دو بخش روایی موازی -همانند رمان «کافکا در کرانه»- دارد که فصلهای فرد رمان در سرزمین عجایب بیرحم میگذرد و راوی آن جوانی است که از ضمیر ناخودآگاه خود برای رمزنگاری استفاده میکند و فصلهای زوج در ته دنیا رخ میدهند. موراکامی در آثارش تعلق خاطری عمیق به کشف و درک ذات انسانی دارد. قهرمانهای داستانهای او اغلب به سرزمینهای ماوراءالطبیعه- ناخودآگاه، رویا، سرزمین مردگان- سفر میکنند تا مستقیما خاطرات خود از مردم و اشیایی که از یاد بردهاند را بررسی و تحلیل کنند.
موراکامی نویسندهای ژاپنی است اما او نویسندهای جهانی به شمار میرود؛ استقبال از آثار او نه تنها به خاطر پرداختن موراکامی به فرهنگ ژاپنی است بلکه او در داستانهایش به واکاوی پرسشهایی که دلمشغولی انسانهاست میپردازد. طبیعت یک انسان چیست؟ معنای «شادی» یا «موفقیت» در عرصه جهانی چیست؟ چرا برخی از ساختارهای جوامع معاصر به ستوه آمدهاند و این آدمها چه جایگزینی برای این جوامع دارند؟
هاروکی موراکامی علاوه بر جوایز و افتخاراتی که در کشور خود به دست آورده در سطح بینالمللی نیز مورد تقدیر و تحسین قرار گرفته است که جایزه بینالمللی داستان کوتاه « فرانک اوکانر» و جایزه «جهان فانتزی» از آن جملهاند. همچنین در سالهای اخیر از موراکامی با عنوان شایستهترین برگزیده جایزه نوبل یاد کردهاند. سال 2012 رولاند کاتس، خبرنگار مجله نیویورکر نظر او را درباره جایزه نوبل پرسید و او با خنده گفت: «نه، من جایزهای نمیخواهم. این جایزه یعنی کار من تمام شده است. »