برنامه سینما2 در قسمت اول با دعوت از سه شخص به عنوان کارشناس که هر کدام از زاویهای مجزا به پدیده فیلم و سینما مینگرند با نوعی پریشانی محتوایی مواجه بود، به شکلی که جواد طوسی از زاویه یک منتقد فیلم به بررسی آثار سینمایی نرگس آبیار میپرداخت و ابراهیم فیاض از زاویه دید یک جامعهشناس به موضوع ورود میکرد و در کنار این دو، فیلمسازی نهچندان نامآشنا به نام مرجان اشرفیزاده نیز از بعدی دیگر به موضوع نظر میکرد.
رد و بدل شدن بحث بین این افراد باعث پیچیده شدن و سردرگمی مخاطب شده و از میان مباحثی که به شکلی کلی و گذرا طرح میشد چیز دندانگیری عاید مخاطب نمیشد، ضمن اینکه گویا بنای برنامه سینما2 بیشتر بر تعارف با فیلمساز است تا به چالش کشیدن آن و این مسئله به عنوان مانعی برای در گرفتن بحثهای اصولی عمل میکند.
نکته دیگر درباره برنامه سینما2 تطابق نداشتن سطح کارشناسان است، ابراهیم فیاض به عنوان جامعهشناسی کارکشته در کنار مرجان اشرفیزاده که فقط یک فیلم سینمایی به نام آبجی در کارنامه خود دارد که حتی موفق به اکران عمومی هم نشده به عنوان کارشناس زیاد منطقی به نظر نمیرسد، ضمن اینکه نسبت اشرفیزاده با شوهر نرگس آبیار که به عنوان تهیهکننده تنها فیلم خود از وی سود برده، باعث میشود او انتخاب مناسبی برای نقد سینمای آبیار محسوب نشود.
در برنامه سینما2 تعدادی از شهروندان نیز برای پر کردن فضای استودیو استفاده شدهاند که حضور غیرمؤثر این افراد میتواند نوعی توهین به آنها محسوب شود، چراکه حتی در صورت ورود این عده به بحث نیز به دلیل نگاه حاشیهای به آنها که به انگیزه زینتالمجلس و پر کردن فضای بصری مورد استفاده قرار گرفتهاند نفس حضورشان با نقد جدی مواجه است.
در حالیکه برنامه سینمایی هفت با اجرای بهروز افخمی نیز این روزها از مخاطب مناسبی برخوردار نیست و نتوانسته توجه علاقهمندان به سینما و مردم را به خود جلب کند، تولید برنامه سینمایی دیگری با عنوان سینما2 زیاد منطقی به نظر نمیرسد و نشان از این مسئله دارد که مخاطبسنجی در سازمان صداوسیما زیاد جدی گرفته نمیشود.
تولید برنامه در سیما متأسفانه حتی براساس اولویتهای روز و منویات رهبر معظم انقلاب نیز صورت نمیگیرد، به عنوان مثال توسعه روزافزون فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به طور طبیعی آسیبها و فرصتهای جدیدی برای نسل جوان پدید میآورد و متناسب با اقتضائات این عرصه انتظار میرود تلویزیون برنامههای متعدد و متنوع برای بررسی موشکافانه مسائلی از این دست به روی آنتن ببرد، اما همچنان مشاهده میشود برنامههای سیما در فرم و محتوا به شکلی کاملاً سنتی تهیه و تولید میشود و روز به روز از نیازها و سلایق نسل نو فاصله میگیرد.
این شرایط گویای این مسئله است که در سیما کاملاً براساس رابطه میان افراد برنامهها روی ریل تولید قرار میگیرند و راهبرد منطقی برای برنامهسازی وجود ندارد و هر کس نه منطبق با نیاز مخاطب بلکه صرفاً بنا به قدرت چانهزنی که از آن برخوردار است، میتواند برنامهای را که تشخیص میدهد به روی آنتن ببرد.