چند روز پیش انتظار سه ساله برای تجدید چاپ «تالار آیینه» به پایان رسید و چاپ تازه این اثر در قفسه کتابفروشیها قرار گرفت. با این حال امیرحسن چهلتن همچنان تکلیف تجدید چاپ دیگر آثارش را نمیداند.
او درباره وضعیت چاپ آثارش به «اعتماد» میگوید: «از سال ٨٩ تمام مجوزهای کتابهای من باطل شد و هیچ یک از آثارم امکان تجدید چاپ پیدا نکردند. از زمانی که دولت جدید سر کار آمد، یعنی از سال ٩٢ همچنان پیگیرم تا مجوزهای باطل شده را احیا کنم اما بعد از گذشت این همه وقت هنوز مجوز تجدید چاپ «مهر گیاه» را ندادهاند درحالی که این اثر در گذشته بارها و بارها در دولتهای مختلف منتشر شده است.»به جز این، دو رمان دیگر او هم همچنان نتوانسته از سد مجوز تجدید چاپ بگذرد؛ «عشق و بانوی ناتمام» و «چیزی به فردا نمانده» از سوی چهلتن ارایه شدهاند اما آنگونه که او میگوید، حجم اصلاحیههای عجیب و غریبی که وزارت ارشاد مطرح کرده، آنقدر بالا بوده که نویسنده را برای چاپ دوباره این آثار با این حجم ممیزی پشیمان کرده است. اما داستان ممیزی محدود به اینها نیست بلکه متنوعتر و متفاوتتر از این حرفهاست. ماجرا از این قرار است که چهلتن در یکی از مراجعاتش به کتابخانه ملی از روی کنجکاوی نام خود را در سیستم جستوجوی اینترنتی زد و متوجه شد آثار او از مخزن این کتابخانه حذف شدهاند! یعنی هیچ اثری از او در این کتابخانه نیست. او خود درباره این وضعیت میگوید: «گهگاه برای خواندن برخی کتابهای نایاب به کتابخانه ملی مراجعه میکنم و در یکی از همین مراجعهها ناگهان به فکرم رسید که نامم را در سیستم جستوجوی اینترنتی بزنم و دیدم هیچ کتابی از من در این کتابخانه نیست و احتمالا کتابهایم را از دیگر کتابخانههای دولتی هم جمع کردهاند.»
همین مساله باعث شده که نویسنده مورد نظر ما از انواع حذف و ممیزی انتقاد کند: «ما بهعنوان نویسنده به شیوههای گوناگونی ممیزی میشویم؛ در تلویزیون غایب هستیم و حالا از کتابخانهها هم حذف میشویم! همچنانکه برای انتشار آثار جدید یا حتی انتشار دوباره آثار پیشینمان با هزار مشکل و محدودیت رو به رو میشویم. همانطور که گفتم همین دولت اجازه انتشار سه کتاب قدیمیام را نداده است و آنقدر با اصلاحیههای مختلف رو به رو شدم که کتاب را ویران میکند. حذف یک فصل از یک کتاب شش فصلی، آن را ویران میکند. اگر در حد چند جمله بود، میشد کاری کرد اما اینگونه اصلاحیهها، ناشدنی است.»
اما چهلتن هم مانند دیگر نویسندگان هیچ دلیل مکتوبی برای اصلاحات آثارش دریافت نمیکند: «تمام اصلاحیهها مکتوب میشود و حالت جدول دارد اما دلیلی اعلام نمیکنند. هرچند مسوولان در کدامیک از بخشهای دولتی دلیل تصمیماتشان را اعلام میکنند که در اینجا اعلام کنند؟ نویسنده حقی ندارد. حتی اجازه سوال کردن ندارد. انتظار داشتیم دولت جدید شیوه بهتری در پیش بگیرد اما آنان نیز خلف وعده کردند. در همین دولت کتابهای ما مدتها در انتظار صدور مجوز میمانند درحالی که گفته بودند یک هفتهای پاسخ میدهند. حتی کتابهایی که در دولت قبلی منتشر شدهاند، اجازه انتشار پیدا نمیکنند.»