سری سوم برنامه خندوانه درحالی پخش شد که نتوانست موفقیتهای گذشته را داشته باشند. نه دکورهای بزرگ و رنگارنگ به سبک دکور برنامههای سرگرمی شبکه های آمریکایی و ترکیهای و نه مسابقه های این قسمت نتوانست مردم را مجاب کند که مانند دفعات قبل به این برنامه اقبال نشان دهند.
به گزارش هفت هنر، به خاطر بیاوریم دورانی را که خندوانه از یک برنامه کاملا تفریحی تبدیل شد به موجی در فضای مجازی و رسانهای. حضور حدادعادل و حرفهای او اگرچه مسائل فرهنگی و تفریحی را دنبال میکرد، اما به تیتر اول برخی از رسانهها بدل شده. همچنین مسابقه کمدین های این برنامه که حتی در مرحله نیمه نهایی رقابتی میان امیرمهدی ژوله و امین حیایی به راه افتاد.
اما در سری سوم شاهد هیچ کدام از این مسائل نبودیم. خود رامبد جوان تکراری شده بود و همچنان بار اصلی را «جناب خان» بر دوش می کشد. در همان روزهای اول بازخوردهایی که به رامبد جوان هم رسیده بود حاکی از این بود که برنامه سازان هم به عمد اقبال گسترده به این برنامه پی بردهاند. برای همین بود که رامبد جوان گفته بود: «مردم کم حوصله شده اند باید صبر کنند تا برنامه خوب بشود و این برنامه اصلی ما نیست، بلکه عیدانه محسوب می شود.»
حرف رامبد درست بود. مردم ما نه فقط کم حوصله شدهاند، بلکه کم حوصله هستند. اگر برنامهای جذبشان نکند به راحتی از آن عبور میکنند و این البته خاصیت دنیای معاصر است. چون در دسترشان گزینههای دیگری نیز وجود دارد. دیگر روزگاری که در آن تنها گزینه مردم دیدن برنامه دیدنیها در عصر جمعه بود گذشته است. امروز انتخابها با وجود کانالهای داخلی و ماهوارهای برای مردم بیشمار است و کوچکترین اشتباه برنامهای را از بین می برد. اما رسیدن به نقطهای مورد توجه مردم نیازمند ساعتها تلاش است. به این معنا جذب مخاطب فرآیندی طولانی مدت است اما از دست دادن آن به لحظهای بند است.
این روزها که رامبد جوان با افول مواجه شده، رقیب تازه نفس او، مهران مدیری به راحتی توانسته با «استندآپ کمدی های» هدفمند و ارائه برنامه ای جذاب گوی سبقت را از «خندوانه» برباید و مخاطبان این برنامه را به تدریج از آن خود کند.
با این همه به نظر میرسد مهمترین مشکل برنامه رامبد جوان افتادن در دام کسب درآمد از طریق رپورتاژ برای دیگران باشد. این روند از فصل های گذشته با حضور مدیرعامل شرکت بهره برداری مترو در تهران (که بعدها فاش شد مبلغ 5 میلیارد ریالی به این برنامه پرداخت شده بود تا در فرهنگ سازی برای مترو تلاش کند) اغاز شد. اگر امروز به داوری در این باره بنشینیم، آیا میتوان یک نمونه از فرهنگ سازیهای این برنامه و هزینه کرد 5 میلیارد ریالی این شرکت را به عنوان دستاورد بیان کنیم؟ اوج این رپرتاژآگهی جایی بود که مدیر محترم به میان آمد و فرهنگ سازیاش به «ندویدن روی پلههای برقی» ختم شد.
در دوره جدید خندوانه اما ماجرای غمانگیزتر بود. تا جایی که کار به جشن تولد گرفتن برای روزنامه متعلق به سازمان صداوسیما کشیده شد. آقای رامبد جوان به خوبی میداند برای محبوب شدن و دیده شدن باید خواستههای مخاطبان مورد توجه قرار گیرد نه آنتن فروشی لحظهای.
منبع/انتخاب