استندآپ کمدی یا کمدی ایستاده، به نوعی از کمدی گفته میشود که در آن اجراکننده مستقیم و بدون وجود دیوار چهارم برای بینندگان اجرا میکند. دیوار چهارم به دیوار خیالی جلو صحنه گفته میشود؛ اگر صحنه نمایش را مانند یک جعبه در نظر بگیریم که سه طرف آن بسته است، آن سمتی را دیوار چهارم میگویند که باز و رو به تماشاگران است. پس دیوار چهارم را در هنر نمایش، دیواری خیالی میان اجراکنندگان و مخاطب میپندارند. تاریخچه استندآپ کمدی به سدههای ١٨ و ١٩ در کارناوالهای انگلستان بازمیگردد که در آن زمان هم سانسور شدیدی بر اجراها اعمال میشد. مانند زمان لرد چمبرلین١ که کمدینها باید متن اجرا را پیش از برنامه برای بررسی تحویل میدادند و جملاتی را که باید حذف میشد با مداد آبی زیرشان خط میکشیدند؛ به همین علت هم هست که اکنون به اجرای کمدینهای ضعیف در زبان انگلیسی «آبی» میگویند. تاریخ استندآپ کمدی در آمریکا هم به سده ١٩ بازمیگردد و از افراد پایهگذار و نامدار آن زمان میتوان مارک تواین٢ را نام برد. در ایران هم پیش از انقلاب نُرمن ویزدم،٣ کمدین نامآور انگلیسی، چندین اجرا داشته است که صداپیشگان بنام آن زمان بر اجرای او صداگذاری کردند. پس از آن هم میتوان از منوچهر نوذری و علی تابش در زمره نخستین اجراکنندگان این نوع کمدی نام برد. پس از بیان تاریخچهای از استندآپ کمدی، به موضوع اصلی خواهیم پرداخت و بررسی خواهیم کرد این هنر اکنون چه جایگاهی را در کشور ما پیدا کرده است یا باید پیدا کند. بهتازگی در برنامههای تلویزیونی ما این گونه کمدی دارد رواج پیدا میکند و مخاطبان ویژه خود را هم پیدا کرده است. اما با وجود چکیدهای که از تاریخ این هنر در ایران گفته شد، میتوان بیان کرد این هنر همچون نوزادی است که نیاز به پرورش دارد. چنانکه در سده بیستویکم همهچیز رو به علمیشدن و تخصصیشدن پیش میرود، هنر هم به همینسو پیش میرود. اما اینکه چقدر این برنامههای اخیر تأثیرگذار و کارآمد بودهاند، جای درنگ دارد. استندآپ کمدی نیز با صرف اینکه یکی از اهدافش خنداندن است، باید با روشی درست و کارآمد اجرا شود و اندیشهای پشت آن باشد. این گونه از کمدی همچون کمدیهای دیگر، میتواند فرصتی مناسب برای نقد مشکلات روز اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و… باشد و از بازخورد زندهای که از بینندگان گرفته میشود، میتوان به ژرفای حس آنها نسبت به اینگونه مشکلات پی برد. اما در کمدیهای پخششده اخیر به گفته آقای شهرام شکیبا، شاعر و طنزپرداز، «به ما یاد میدهند خندیدن یک کار غریزی است و هیچ ربطی به تفکر ندارد درحالیکه با خود این فرهنگ، اگر بر پایه غریزهها قرار است ما برنامه بسازیم، میتواند اشکال دیگری را بسازیم… داریم میآموزیم به هیچوجه فکر نکنیم و به چیزهای احمقانه بخندیم و گاهی به هیچی بخندیم»,۴
دیگر اینکه در استندآپ کمدی همچون هر هنر دیگری نوآوری، تازگی و همچنین امانتداری از اهمیت بسیاری برخوردار است. یک کمدین خوب باید بر پایه اندیشه و نوآوری خود، بیننده را به خنده آورد. اما متأسفانه بیشتر کمدینهای اخیر صرفا به بازگوکردن بسیاری از هزاران لطیفههای موجود در انواع شبکههای اجتماعی یا تغییر و دستبرد در حکایات سعدی، عبید و دیگران پرداختهاند. امید است این هنر هم مانند صنعتمان و مسائل دیگر، صرفا دستخوش مونتاژ و بههمبندی نشود و هنرمند با اندیشه خود به بهترین شیوه نوآورانه، مشکلات موجود را در قالب و کالبد طنز بیان کند.
چنانکه پیشتر گفته شد، باید پیوسته اندیشهای پشت خنده وجود داشته باشد. استندآپ کمدی صرفا به این مفهوم نیست که طبقه خاصی از جامعه را زیر سؤال ببریم یا با لهجهای خاص صحبت کنیم یا دست به حرکاتی سبُک بزنیم و بیشتر تلاش کنیم که مخاطب را با لودگی بخندانیم و اجرا را رو به ابتذال ببریم. هنر کمدین این است که بتواند موضوعی را باظرافت بیان کند که هم حق مطلب را ادا کرده باشد و هم مخاطب را به خنده و درعینحال تأمل وادارد. درحقیقت کمدین باید همچون نویسندهای که کاملا بر محتوای کتاب خود مسلط است، بر اجرای خود مسلط باشد. یعنی صرفا یک خاطره را بازگو نکند و مانند نویسندهای از پیش بر آن موضوع پژوهش کرده و آن را از هر نظرِ اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و … پرورانده باشد. کار او شاید اندکی هم دشوارتر از نویسنده است، زیرا باید منظور خود را با وجود پیچیدگی اجتماعی، فرهنگی، زبانی و … به سادهترین شکل و در قالب طنز بیان کند. براینپایه میتوان گفت کمدین خود باید بهسان یک پژوهشگر، فرهنگشناس، زبانشناس، جامعهشناس، روانشناس و دیگر فرهیختگان بیندیشد، سخن بگوید و اجرا کند.
گرچه بیشتر اجراها و برنامههای اخیر در ایران بیبهره از بنیادهای این هنر است -چه در تلویزیون و چه در جشنهای بزرگ- اما چنانکه گفته شد، استندآپ کمدی بهسان نوزادی است که نیاز به پرورش دارد. اینکه از این نوع برنامهها در تلویزیون و جشنهای ما در حال رواج است، جای بسی خوشحالی است. مردم ما شادی را میتوانند دوست داشته باشند و اینگونه برنامهها سبب میشود مردم بیشتر با شادبودن (و شاید هم تلویزیون!) آشتی کنند. چنین برنامههایی میتواند عرصه را برای هنرمندان جوان و گمنام ما باز کند و اگر مطابق با استانداردهای جهانی و اصولی استندآپ کمدی اجرا شود، میتوان امید داشت این گونه کمدی جای خود را بهخوبی در فرهنگ ما پیدا کند و چهبسا با فرهنگ ما درآمیزد و شاهد شیوه تازهای از استندآپ کمدی به سبک ایرانی باشیم.