به گزارش هفت هنر به نقل از گاردین- «ایلین کوربیل» و شوهرش ساختمانی قدیمی را در در ماه آوریل سال 2010 خریداری کردند. نام کتابفروشی را از قصر سفیدی در پاریس گرفتهاند که پیش از این مرکز زندگی و کار نویسندگانی چون «دگاس» و «پیکاسو» بود.
خانم «کوربیل» در شهری بزرگ شده است که هیچ کتابفروشی نداشت. بنابراین در بزرگسالی تصمیم میگیرد برای شهر خود کتابفروشی افتتاح کند تا حسرتهای دوران کودکی وی برای کودکان امروز تکرار نشود.
چرا کتابفروشی را در این منطقه افتتاح کردید؟
برای ساماندهی هزاران کتابی که در خانه بود نیاز به مکانی جدید داشتیم. البته انگیزه اصلیمان تشویق دیگران به کتابخوانی و افزایش عشق مردم به کتاب بود. دوست داشتیم بعدی ادبی و هنری به شهرم ببخشیم. شهری که در دوره کودکی من هیچ کتابفروشی نداشت و بسیاری از افراد با آثار فاخر دنیا و کتاب بیگانه بودند.
بخش موردعلاقه شما در کتابفروشی کدام است؟
جواب این سؤال برای من اصلا آسان نیست زیرا من عاشق قدم زدن در قسمتهای مختلف هستم. بیشتر اوقات در قسمت ورودی هستم و با افراد جدید یا مشتریان ثابت و مخصوصا کودکان سخن میگویم. از کار کردن در زیرزمین و در سکوت که پر از کتابهای عتیقه است لذت میبرم. اصولا در زیرزمین درباره حکاکیها، امضای افراد مختلف، و نسخههای اول کتب مختلف تحقیق میکنم.
اگر فضای بیشتری داشته باشید چه قسمتی به کتابفروشی اضافه میکنید؟
سه قسمت جدید به کتابخانه اضافه میکنم. اولی قسمت کتابهای نادر و جایگاه نمایشگاههای ویژه. دومی ایجاد فضای بیشتر برای کودکان و برنامههای مفرح و سومی مکانی برای ایجاد یک کافه کوچک برای نوشیدن چای.
به نظر خودتان نکته مثبت کتابفروشی شما نسبت به کتابفروشیهای دیگر چیست؟
ما از نویسندگان و هنرمندان بسیاری دعوت میکنیم تا به کتابفروشی بیایند. در جلسهای سالیانه بخشی از کتاب «اولیس» نوشته «جیمز جویس» را با هم میخوانیم. ما حامی مالی فستیوال کتاب ماه آوریل شهر نیز هستیم و حدود 1000 نفر را جذب این رخداد فرهنگی میکنیم.
عجیبترین موقعیتی که در آن قرار گرفتید چیست؟
برای من جالب است که بسیاری از مشتریان ما به همراه حیوانات خانگیشان به کتابفروشی ما میآیند.
بهترین خاطره شما از رفتن به کتابفروشی در دوره کودکی چیست؟
من در منطقهای بزرگ شدم که در آن کتابفروشی وجود نداشت. به همین دلیل از کتابخانه شهر استفاده میکردم که ماهی یک بار به اعضا کتاب امانت میداد. عاشق انتخاب کتاب و قدم زدن در بین قفسههای بلند و بزرگ کتابخانه بودم.
عجیبترین اتفاقی که با آن روبهرو شدهاید چیست؟
زمانی که تصمیم به افتتاح کتابفروشی گرفتم فکر میکردم سرگرمی بزرگی برای خود فراهم میکنم. داشتن کتابفروشی و کار در آن برای من بسیار جذاب است اما پس از مدت کمی دریافتم بخش سرگرمی و جذابیت آن در درجه دوم اهمیت قرار دارد. کتابفروشیها نقش مهمی در رشد ذهنی مردم یک جامعه دارند. از اینکه تلاش میکنم جامعه در راستای پیشرفت ذهنی قدم بردارد بسیار خوشحالم و حالا این موضوع برای من در درجه اول اهمیت قرار دارد.