فیلم های سیاسی دسته بندی های متفاوتی دارند، برخی روایت کننده یک اتفاق سیاسی و برخی راوی حوادثی در یک بستر سیاسی هستند، بعضی فیلم ها هم در سینمای ایران بوده و هستند که شاید مضمون سیاسی نداشته اند.

درباره فیلم های سینمای سیاسیِ پس از انقلاب

فیلم های سیاسی دسته بندی های متفاوتی دارند، برخی روایت کننده یک اتفاق سیاسی و برخی راوی حوادثی در یک بستر سیاسی هستند، بعضی فیلم ها هم در سینمای ایران بوده و هستند که شاید مضمون سیاسی نداشته اند.

به گزارش هفت هنر، فیلم های سیاسی دسته بندی های متفاوتی دارند، برخی روایت کننده یک اتفاق سیاسی و برخی راوی حوادثی در یک بستر سیاسی هستند، بعضی فیلم ها هم در سینمای ایران بوده و هستند که شاید مضمون سیاسی نداشته اند، اما به دلیل برخورد سیاسی ای که با آن ها صورت گرفته و می گیرد، جنبه سیاسی پیدا می کنند.

از نمونه های این فیلم ها باید به آخرین ساخته رخشان بنی اعتماد، «قصه ها» و «عصبانی نیستم» به کارگردانی رضا درمیشیان اشاره کرد. در گزارش زیر که نگاهی به فیلم های سیاسی ضعیف و قوی سینمای ایران داشته ایم، این گونه فیلم ها را هم درنظر گرفته ایم.

انتخاب هایی که در زیر می بینید، برخی به دلیل کارکردی که در زمانه شان داشته اند و برخی به دلیل آن چه گفته اند، برخی به دلیل ضعف و قوت های سینمایی و برخی هم به دلیل پیش رو یا عقب مانده بودن در روایت یا انتخاب داستان در این فهرست قرار گرفته اند. اما ملاک اصلی انتخاب ها بازخوردهایی بوده که مخاطبان و منقدان نسبت به این فیلم ها نشان داده اند. اگر اهل تماشای سینمای ایران باشید، با خواندن نام های هر فیلم، خود قضاوت خواهید کرد.

عروسی خوبان

تیرماه سال 67 که ایران با پذیرفتن قطع نامه شورای امنیت مُهر پایانی بر جنگ هشت ساله با عراق زده بود، محسن مخملباف با «عروسی خوبان» به سینما آمد. زمانه ای که هنوز جنگ بساطش را از شهر و کوچه ها جمع نکرده بود، مخملباف از روزهای بعد از جنگ حرف زد، رزمنده ای که برای آرمان هایش پا به میدان جنگ گذاشته بود، حالاردی از آن ها نمی دید و مسائل سیاسی روز آن ها را کم رنگ تر از قبل می کرد. حاجی جانباز اعصاب و روانی است و روزنامه ای که برایش کار می کند، به دلیل مصلحت حاضر نیست عکس های اور اکه از فقر و تهی دستی مردم است، منتشر کند.

در فیلم و در نماهایی می بینیم که دیوارنوشته های شهر از انقلاب علیه سرمایه داری می گوید، اما جامعه در مصرف گرایی غوطه ور است. از همین رو موجی که حاجی را یک بار در جنگ گرفته بود، بار دیگر در شهر و با تماشای از دست رفتن آرمان هایی که برایش انقلاب کرده بودند، به سراغش می آید. حاجی در جایی از آن تعارضات حرف می زند و مهم ترین نکته فیلم را هم همان جا می گوید: «ما هندونه ها رو کیلویی دوزار گرون تر فروختیم تا خرج عروسی دربیاد، بخورید، حرومه، حروم خوری خوش مزه است.»

درباره فیلم های سینمای سیاسیِ پس از انقلاب


اعتراض

«اعتراض خشونت نیست، اعتراض به خشونت است.» شعار آن روزهای فیلم کیمیایی بود. «اعتراض» محصول سال 78 است و پس زمینه سیاسی و اعتراضی آن بسیار مشخص و بارز بود. کیمیایی این بار به ضدقهرمان رو آورده بود و با به تصویرکشیدن حرکت های سیاسی معاصر مانند جنبش های دانشجویی و رفتارهای پس از آن نگاه تازه ای را در قالب وجه های سیاسی به تصویر کشیده بود.

کیمیایی در «اعتراض» نشان می دهد نسل جدیدی که تفکرات قدیمی را نمی پسندند هم به داشته های خودشان افتخار نمی کنند. در سالی که جریانات سیاسی مختلفی در کشور رخ داده بود، کیمیایی اعتراض های نسل های قدیم و جدید را به تصویر می کشد و با این که از پشت ماجراها حرفی نمی زند، اما «اعتراض» واکنشی به اتفاق های آن روزها جامعه بود.

درباره فیلم های سینمای سیاسیِ پس از انقلاب


آژانس شیشه ای

سال 76 ابراهیم حاتمی کیا فیلمی را ساخت که هنوز هم بعد از حدود 20 سال از آن صحبت می شود و روایت حاج کاظم از روزگار و شرایط آن دوران نقل محافل مختلف است. خیلی ها معتقدند که «آژانس شیشه ای» اتفاقی در کارنامه حاتمی کیا بود که دیگر تکرار نشد. حاتمی کیا تعارضات رزمنده جنگ را که آرمان هایش را در تقابل با مسائل سیاسی روز از دست رفته دیده است، به تصویر می کشد؛ رزمنده ای که تنها راه مقابله را همان چیزی می داند که در جنگ یاد گرفته است و روی همه چیز اسلحه می کشد.

در فیلم آن جایی که سلحشور به حاج کاظم می گوید «دوره ات گذشته مربی»، یا آن جایی که جُرم خودی را در برخورد با شرایط بیشتر می داند و می گوید: «جرم خودی ها که بیشتر از غریبه هاست. واسه این مملکت که هزار تا دشمن داخلی و خارجی داره، از صبح تا شب جون می کَنیم، می کَنیم یا نمی کَنیم؟ بعد آقا، خودی؛ شب عیدی میاد اسلحه رو بر میداره می ذاره رو شقیقه ما! این یعنی عدالت؟». یا رفتار حاج کاظم را به سینما و تگزاس می کشاند و می گوید که دوره حاج کاظم ها و حرف هایشان تمام شده و باید خودشان را با شرایط پس از جنگ وفق بدهند.

درباره فیلم های سینمای سیاسیِ پس از انقلاب


قارچ سمی

«قارچ سمی» قیام نمادین رسول ملاقلی پور علیه همه سیاسیونی بود که سیاست را قربانی آرمان ها کرده و می کنند. قیامی علیه تزویر و ریا، دروغ و زد و بندهای پشت پرده است. ملاقلی پور فیلم را در سال 81 ساخته و در آن دو شخصیت را روایت می کند، یکی جانباز اعصاب و روانی است که در آسایشگاه در کنار هم رزم های قدیمش روزگار می گذراند و دیگری رزمنده ای است که در مناسبات امروزی ریاست می کند، اما هر دوی آن ها در جامعه زیر فشار هستند، اولی زندانی در آسایشگاه و دومی هم با دروغ ها و پاپوش هایی که برایش درست کرده اند، به زندان می افتد.

«قارچ سمی» فرزند زمانه خودش است، اما هشداری از دیروز را به همراه دارد که امروز و بعد از سالیان خودش را نشان می دهد و سعی دارد از بین رفتن آرمان ها را نشان دهد و این موضوع در سکانس که رزمنده های دیروز و بیماران رانده شده پشت سر رزمنده موجی می ایستند و در قنوت می خوانند «رَبَّنَا أفرِغ عَلَینا صَبرًا وَ تَبِّتُ أَقدامَنا وَانصُرنا عَلَی القَومِ الکافِرینَ» و با اسلحه ای در دست علیه همه آن هایی که از انقلاب و آرمان هایش سوءاستفاده کرده اند، می شورند، به اوج می رسد.

درباره فیلم های سینمای سیاسیِ پس از انقلاب


نیمه پنهان

پرداختن به مشکلات اجتماعی و سیاسی را در کارنامه تهمینه میلانی می توان دید، در «نیمه پنهان» که سال 77 ساخته بود، فرشته را به تصویر می کشد که به دلیل فعالیت های سیاسی از دانشگاه پاک سازی شده است و نشان می دهد که جوان های ابتدای انقلاب با توجه به شرایطی که در اجتماع و دانشگاه ها بود، یا درس را رها می کردند یا گرایش های سیاسی به گروه ها پیدا می کردند، یا به زندان می رفتند.

«نیمه پنهان» در بخش آشکار خود زندگی سیاسی آن روزهای جامعه را نشان می دهد؛ کاری که تهمینه میلانی در فیلم قبلی خودش «دو زن» هم زنی را نشان داده بود که مسائل سیاسی او را از فعالیت های اجتماعی بازداشته بودند. هم چنین ازدواج دختر دانشجو با بازجویش که در نهایت راز قدیمی دختر برملا می شود.

درباره فیلم های سینمای سیاسیِ پس از انقلاب


متولد ماه مهر

محصول سال 87 به کارگردانی احمدرضا درویش است و شاید بتوان آن را جزو معدود فیلم هایی دانست که تصویری شفاف از انصار حزب الله را به تصویر می کشد. در روزگاری که تصویر خشنی از این گروه وجود داشت، درویش با به نمایش گذاشتن دانیال و عشقش به مهتاب او را واقعی و حقیقی می داند، کسی که دنبال منفعت شخصی نیست. این فیلم که از زمان جنگ عبور کرده و به پس از آن و تحولات اجتماعی رسیده است، روایت ریا است و افراد هم در شرایطی هستند که دروغ بگویند و دامنه این دورویی ها را بیشتر کنند.

دانشگاهی که قرار است جامعه شناسانی را پروش دهد، در سطح قضایا مانده و جامعه ناسالم نمی تواند در رشد جنبش های دانشجویی هم موفق باشد. فیلم که با زمانه خودش همخوانی دارد، موضوع تفکیک دانشجویان دختر و پسر را که هنوز هم بر سر زبان هاست و تکلیفش معلوم نیست، به شکلی تلطیف شده روایت می کند. در پایان هم دانیال و مهتاب با قرار گرفتن در دنیای دیگری که همان صحنه حضور آن ها در منطقه مین گذاری شده است، گویا به یکدیگر نزدیک تر شده اند و بهتر نفس می کشند. در این دنیا خبری از دروغ و تزویر و ریا و گروه های دوآتیشه نیست و همه چیز ساده و روشن به نظر می رسد؛ دنیایی که دانیال به آن می پیوندد.

درباره فیلم های سینمای سیاسیِ پس از انقلاب


قلاده های طلا (غیرقابل تماشا)

می خواستند فیلم آغازگر ادبیات سیاسی تازه ای در سینمای کشور باشد، علاوه بر اینکه چنین اتفاقی نیفتاد، بلکه «قلاده های طلا» تنها شمایل فیلم های سفارشی ابتدای انقلاب را به خود گرفت و نداشتن فیلمنامه و داستان منسجم مخاطب را با آن همراه نمی کرد. ابوالقاسم طالبی که آن را در سال 90 و پس از اتفاقات سیاسی سال 88 در ایران و با همراهی محمد خزاعی به عنوان تهیه کننده ساخته بود، به دنبال صادر کردن بیانه ای سیاسی بود و از همین رو در آن شخصیت های حقیقی و حقوقی وقت را با نام می توانستیم ببینیم. بیانیه ای که داستان دراماتیزه شده نداشت تابتواند هر مخاطبی با نگرش مختلف را با خودش همراه کند.

فیلم در زمان اکران در جشنواره و در اکران عمومی کم مشکل نداشت، شب اکرانش در برج میلاد که با تاخیر زیاد و ساعت 00:45 بامداد شروع شده بود. اکران فیلم با چراغ های روشن ادامه پیدا کرد و فضای اکران آن بسیار امنیتی بود. اما نکته ای که درباره فیلم می توان به آن اشاره کرد، تابوشکنی طالبی در به تصویر کشیدن مسئولان وزارت اطلاعات بود و در نهایت یکی از کسانی که در تشکیلات کشور فعالیت می کرد، به عنوان عامل خراب کاری ها شناخته شد.

درباره فیلم های سینمای سیاسیِ پس از انقلاب


پایان نامه (غیرقابل تماشا)

روح الله شمقدری، برادر معاونت سینمایی وقت در سال 89 فیلمی با هزینه چهار میلیارد تومان را در سینمای ایران ساخت که تنها 270 میلوین در گیشه فروخت، آن هم به لطف بلیت های نیم بهایی که به شکل گسترده پخش کرده بودند. «پایان نامه» در جشنواره بیست و نهم به راحتی لقب بدترین فیلم سال را از آنِ خود کرد. فیلم که قرار بود درباره حوادث پس از انتخابات باشد و حس وطن پرستی را برانگیزد، بدل به کمدی ناخواسته ای شد که یادآور خوبی برای فیلم فارسی های قبل از انقلاب بود.

به تصویر کشیدن غلو شده همه چیز در ذوق مخاطب می خورد و خیلی زود تصور تماشای کاریکاتوری بی مزه را به وجود می آورد. البته «پایان نامه» که حامد کلاهداری کارگردانی آن را برعهده داشت، از زمان ساخت تا مدت ها بعد از اکران حاشیه هایی داشت و مهم ترین آن به انتخاب بازیگران آن بر می گشت. حامد کمیلی چندین بار به دلیل بازی در این فیلم از مردم عذرخواهی کرد، بهاره افشاری هم اعلام کرد که با او قرارداد فیلم اکشن و پلیسی را بسته بودند و وقتی می خواسته از پروژه خارج شود، خسارت 80 میلیونی از او می خواسته اند. امیر آقایی هم که از بازی انصراف داده بود، به دلیل شکایت شمقدری دو سال و نیم خانه نشین شده بود.

درباره فیلم های سینمای سیاسیِ پس از انقلاب


از رییس جمهور پاداش نگیرید

سال 87 کمال تبریزی فیلم «پاداش» را ساخت. این فیلم سال 88 به دلیل رعایت نکردن خط قرمزهای سیاسی و اعتقادی دولت وقت توقیف شد و بعد از هفت سال با نام «از رییس جمهور پاداش نگیرید» در سینماها اکران شد. شاید بتوان گفت وقتی فیلمی توقیف می شود و با ممیزی رو به رو می شود، بهانه تخریب فیلم را بر همین موضوع می گذارند، اما جدای از این حرف ها «از رییس جمهور…» فیلم بی نمکی است که حسن معجونی بازی تکراری و لورفته ای را ارائه می دهد. نداشتن داستان های فرعی و نپرداختن به شخصیت ها را در کنار این که معلوم نیست هدف فیلم چیست، بگذارید؛ قرار است منقلب شدن یک مسئول دولتی را ببینیم که در رساندن همین یک مفهوم هم خوب عمل نمی کند. سطح روایت در فیلم به شدن دم دستی است و تا جایی پیش می رود که یک موضوع مهم را به سطح شوخی اس ام اسی می رساند.

درباره فیلم های سینمای سیاسیِ پس از انقلاب


پل چوبی

نداشتن انسجام داستانی در «پل چوبی» بزرگ ترین حفره ای است که می توان در آن یافت. با این که نام کارگردان منتقدان را با خودش همراه کرده بود، اما فیلم که پر است از موقعیت های غلو شده، بیشتر فاز روشن فکری دارد تا در جهت روشن گری حرکت کند. این را می توان در سکانس های مختلفی از جمله شعرخوانی رادان و افشار که از شاملو گرفته بودند، دید.

مهدی کرم پور که فیلمش دو سالی در تحریم ماند و بعد هم چندین مورد اصلاحیه داشت و حتی چند دقیقه ای هم کوتاه شد، احتمالا برخی از مشکلات فیلم را به سانسور ربط می دهد. اما چیزی که در نهایت روی پرده نقش بست، حرفی برای گفتن نداشت. تب و تاب انتخابات و مشکلات ویزای شیرین و دستگیری خواهر امیر از مواردی هستند که به فضای سیاسی سال 88 ایران اشاره می کنند، اشاره هایی که در حد اشاره باقی می مانند و حتی بهرام رادانی که زخم خورده التهابات سیاسی آن سال هاست، باورپذیر ظاهر نمی شود.

درباره فیلم های سینمای سیاسیِ پس از انقلاب
 منبع/چلچراغ

فیلم های سیاسی دسته بندی های متفاوتی دارند، برخی روایت کننده یک اتفاق سیاسی و برخی راوی حوادثی در یک بستر سیاسی هستند، بعضی فیلم ها هم در سینمای ایران بوده و هستند که شاید مضمون سیاسی نداشته اند.