احمد طالبینژاد منتقد سینما، در یادداشت شفاهی که در تماشاگران امروز به چاپ رسیده، نسبت به دعوای میان مسعود کیمیایی با تهیه کننده فیلم «قاتل اهلی» واکنش نشان داده است.
گزیدهای از یادداشت طالبنژاد را در ادامه میخوانید:
❎ امیدوارم ماجراهایی که برای فیلم «قاتل اهلی» تا امروز رخ داده یک ترفند تبلیغاتی برای کمک به بیشتر دیده شدن فیلم باشد. هیچ بعید نیست که بخواهند با یک جنجال اینطوری نگاهها را متوجه فیلم کنند تا اگر در جشنواره یا پس از آن اکران شد، خیلیها بگویند برویم ببینیم فیلمی که این همه سروصدا کرد چه بود.
این حدس اگر درست باشد و این حواشی یک جنجالسازی برای فیلم باشد، خیلی عجیب نیست و ایرادی هم ندارد. همه جای دنیا از این حاشیهسازیها میشود و ما هم از این امر مستثنی نیستیم. تازه فوتبالمان که تماما حاشیه است و از متن در آن هیچ خبری نیست اما اگر این بحثها و دعواها جدی باشد چند اشکال دارد.
❎ اول اینکه چرا کیمیایی در هفتاد و پنج، شش سالگی همچنان باید گرفتار تهیهکننده باشد؟ او الان باید در جایگاهی باشد که خودش فیلم بسازد و اختیار کارهایش با خودش باشد نه تهیهکننده. این یک سؤال اساسی است که چرا این اتفاق درباره ایشان و همه کارگردانهای نسل اول که سینمای ما مدیونشان است، افتاده؟ در تمام دنیا همه کارگردانهای در این حد و اندازه، خودشان تهیهکننده هستند و زیر بار منت و فشار هیچکس نمیروند.
❎ دوم هم اینکه اگر آقای کیمیایی در این سن و سال فیلمی بسازد که اواخر کار هنوز فکر کند چیزهایی کم دارد، این هم اشکال دارد. ایشان با این همه تجربه ساخت فیلم خوب، باید به یک کمالی رسیده باشد و دیگر این مشکلات را نداشته باشد. این موضوع هم احتمالاً ناشی از این است که فیلمنامه کامل نبوده و در نتیجه این مشکل پیش آمده است. مجموعهای از این دلایل باعث میشود فیلم به مشکل بخورد و این داستانها بهوجود بیاید.
از طرفی هم باید چیزی بگویم که شاید به نفعم نباشد اما کیمیایی در این سن و سال و تجربهای که دارد، نباید اختیارش را دست پسرش بدهد. پولاد نباید در زمینه فیلمنامهنویسی با پدرش درگیر باشد و در کار او دخالت کند. او اگر سواد فیلمنامهنویسی دارد خودش بنویسد. چون فیلمنامهنویسی فقط تکنیک نیست، سواد ادبی، فرهنگی، اجتماعی و… هم میخواهد. نوشتن یک فیلمنامه خوب خیلی چیزها میخواهد که کسی به صرف رفتن به یک کلاس فیلمنامهنویسی به آنها دست پیدا نمیکند.
❎ در هر سال حداقل چهل، پنجاه فیلمنامهنویس از کلاسهای خود من و امثال من بیرون میآید اما همه اینها که موفق نمیشوند. فیلمنامهنویسی علاوه بر فوت و فن به چیزهای دیگری نیاز دارد که فکر نمیکنم پولاد در این سن و سال آنها را داشته باشد. نکته دیگر این است که هر کدام از این کارگردانهای نسل اولی که خواسته اطرافیانش را در کارهایش دخالت بدهد، متأسفانه نتیجه خوبی نگرفته است. اسم نمیبرم ولی یکی دیگر از کارگردانهای درجه یک سینمای ایران الان چند سال است که فیلمنامه خوبی ننوشته، چون یک نفر از خانوادهاش را در کارهایش دخالت میدهد. چرا باید کیمیایی الان دچار این مخمصه شود؟
❎ من اگر الان درباره پولاد حرف میزنم ممکن است به حساب یک مسئله شخصی بگذارد که اینجا مجالش نیست دربارهاش صحبت کنم اما اینطور نیست. من یکبار به پدرش گفتم پولاد بچه خوب و باادبی است ولی دلیل نمیشود که بتوانی از او بهروز وثوقی یا حتی خودت را بسازی. پولاد کیمیایی جوان است و جویای نام؛ به دلیل شکستی که در فیلم اولش خورد، احتمالاً میخواهد جایگاه بیشتری در فیلم پدرش داشته باشد. این بستگی به خود کیمیایی دارد که تا چه حد میخواهد رعایت حال پسرش را کند یا به سینما فکر کند. هرچه هست این باج دادنها هیچوقت نتیجه خوبی نداشته و حمایتهای زورکی کار را به جایی نبرده است.
❎ این همه حمایت تا به امروز کیمیایی از پسرش داشته اما او نه بازیگر خوبی شد، نه فیلمنامهنویس و نه کارگردان خوبی. اینها که من میگویم در تخطئه پولاد نیست. پولاد از بچگی در دامان سینما بزرگ شده. اولینبار که او را دیدم خیلی بچه بود. از همان موقع در مراحل ساخت فیلمهای پدرش حضور داشته و شاید تجربه هم داشته باشد ولی سواد عمومیاش طبعا به اندازه پدرش نیست. کیمیایی یکی از کسانی است که بهرغم اینکه سواد عالیه ندارد اما در حد دکترا، تاریخ اجتماعی ایران را میشناسد و تجربه دارد. پولاد هم با صبوری به تجربه دست پیدا خواهد کرد اما الان فعلا دارد تخته گاز میرود.