گلنار شهیار و امیر وهبا بخشی از اعضای گروه او هستند که در اجرای امشب میرعرب را همراهی خواهند کرد. هنگام تمرین کنسرت سری به این گروه موسیقی زدیم و با ماهان میرعرب درباره دلیل این وقفه چند ساله و تجربیاتش در حوزه موسیقی جز به گفت و گو نشستیم.
درباره کنسرت امشب برایمان بگویید و این که چرا یکی از سانس های اجرا کنسل شد و تنها یک اجرا خواهید داشت؟
هاتف منتظری و موسسه اش «باغ شیرین» کمک کردند تا من پس از هشت سال اولین اجرای بزرگ خود را در ایران داشته باشم پیش از این هر بار که به ایران می آمدم اجراهای کوچکی در آموزشگاه ها و اغلب در موسسه «سرنا» داشتم. البته از ابتدا قرار بود یک اجرا داشته باشیم و اگر امکان فراهم شد اجرای دیگری هم بگذاریم.
چرا پس از هشت سال؟
دلیل اصلی این وقفه هشت ساله این بود که من در ایران زندگی نمی کنم و برنامه ریزی برای اجرای کنسرت بدون حضور خودم کمی دشوار است و این بار هم منتظری برای اجرای این کنسرت خیلی زحمت کشید.
در انتخاب قطعه هایی که قرار است در کنسرت اجرا کنید به سلیقه مخاطب ایرانی هم توجه داشتید؟
خیر، در انتخاب قطعه ها به فکر سلیقه ایرانی نبودم اما قطعه حاج قربان را به دلیل درخواست فراوان انتخاب کردم.
طی این رفت و آمدهایی که در این سال ها داشتید به نظرتان جریان موسیقی جز در ایران چه تغییراتی کرده است؟ خود شما طی این رفت و برگشت ها چه پیشرفت هایی در حوزه موسیقی داشتید؟
اگر بخواهم کلی تر پاسخ بدهم و جریان کلی موسیقی را در نظر داشته باشم باید بگویم تغییرات مثبت فراوانی در حوزه موسیقی در ایران دیدم که قابل قدردانی است. بهترین اتفاق انجام کارهای گروهی است که در این زمینه پیشرفت های خوبی داشتیم.
کدام کارها را شنیده اید؟
داماهی، بهزاد خیاوچی و پالت را یادم هست که شنیدم و کارهای جالبی بودند. در سال های اخیر کارهای گروهی زیادی انجام می شود و جریان موسیقی تغییر کرده است. هیچ کس خود را محدود به یک نوع موسیقی نمی داند و کسی که موسیقی سنتی کار می کند ابایی از تجربه حوزه های دیگر موسیقی ندارد.در واقع فضا بسیار بازتر شده است و جوان ترها تلاش می کنند کارهای تازه ای انجام دهند. البته هنوز این جریان منسجم نیست و همه با هم یکی نیستند اما کارهای گروهی که من روی آن تاکید می کنم پیش از این در ایران وجود نداشت. به ویژه در حوزه موسیقی هایی مثل جز. اما در حال حاضر گروه هایی مثل داماهی فعالیت دارند و این بسیار مهم است به شرطی که افراد همدیگر را حمایت کنند و ایزوله نباشند.
من تجربه های زیادی در این مدت داشتم و در گروه های مختلفی مثل هندی، کوبایی، جزهای مختلف و گروه های ایرانی که به وین می آمدند مثل محسن شریفیان کار کردم و در هر یک از این پروژه ها چیزهایی آموختم. من همیشه یاد گرفتن را دوست دارم.
این تلفیق که به آن اشاره کردید به ویژه تلفیق موسیقی ایرانی و الکترونیک که این روزها گسترش یافته می تواند سلیقه ایرانی را متنوع کند؟
مطمئنا، به نظرم کارهایی که انجام می شود بسیار خوب است. موسیقی ایرانی می تواند با موسیقی بسیاری از کشورها به ویژه کشورهای عربی، ترکیه و افغانستان که مشارکت های فرهنگی با آن ها داریم تلفیق شود و نباید تنها به تلفیق با موسیقی الکترونیک محدود شد. تبادل فرهنگی همراه ترکیب موسیقی تاثیر بسیار بالایی دارد.
شما علاقه دارید موسیقی ایرانی را به جز پیوند بزنید. این دو نوع موسیقی چقدر شبیه به هم هستند؟ اصلا می توانند کنار هم قرار بگیرند؟
حقیقت موسیقی یک چیز است و گونه های مختلف موسیقی در یک سطح هستند. هر کس احساسش را به گونه ای از طریق موسیقی منتقل می کند به شرطی که شناخت خوبی از آن فرهنگ و موسیقی وجود داشته باشد. من با نوازنده ای که با فرهنگ او آشنایی ندارم مثل نوازنده ای از چین، که من از شیوه فکر کردن او اطلاع ندارم نمی توانم ساز بزنم. وقتی با فردی آشنا می شوید و با موسیقی کشور آن ها آشنا می شوید می توانید همکاری خوبی داشته باشید و تلفیق خوبی صورت بگیرد.
منظور من این بود که وارد کردن موسیقی ایرانی به جز چقدر دشوار است؟
سختی آن فقط فکری است. باید قید و بندها را رها کنید و به دل ماجرا بزنید. امتحان می کنید و به هرحال ریسک است اما باید از نظر تکنیکی آماده باشید و بخواهید موسیقی تازه ای را تجربه کنید.
به نظر می رسد آکسان های موسیقی ایرانی با جز تفاوت دارند و نمی توان این نت ها را روی هم انداخت و در نتیجه حاصل این تلفیق نه به دلنشینی موسیقی جز خواهد بود و نه موسیقی ایرانی؟
موسیقی سلیقه ای است و مردمی که من در ایران می بینم گوششان سلیقه خاصی دارد. آن چه من می نوازم در اقلیت است و این کاملا قابل احترام و قابل درک است. البته وقتی موسیقی شنیده می شود ممکن است سلایق را تغییر دهد. البته من در حال حاضر موسیقی ایرانی را با جز ترکیب نمی کنم اما در سال 2010 اولین آلبوم موسیقی من براساس همین تلفیق بود. این آلبوم یک تجربه برای من بود. آهنگی در این آلبوم دارم با نام «حاج قربان» که خیلی ها دوست دارند. پس از این چهار آلبوم دیگر که کاملا متفاوت است، از من منتشر شد. در این آلبوم ها موسیقی های مختلف دنیا را با تجربه هایی که از آن ها به دست می آوردم ، کنار هم قرار دادم. در واقع سعی کردم آدم ها را کنار هم بیاورم.
به زودی قرار است یک ارکستر موسیقی جهانی در وین برگزار شود و نوازندگان مختلف دنیا که در وین زندگی می کنند در این ارکستر اجرای برنامه داشته باشند. من به همراه گلنار شهیار و امیر وهبا قرار است در این ارکستر اجرای برنامه داشته باشم. موسیقی های کوبایی، آفریقایی، ایرانی، افغان، کرد، اتریشی و … در این ارکستر در کنار هم شنیده می شوند. موسیقی وسیله ای است که آدم ها را کنار هم قرار می دهد.
موسیقی کدام کشورها به سلیقه ایرانی نزدیک تر است و مردمان بهتر می توانند تلفیق آن را با موسیقی ایرانی بپذیرند؟
ایران کشور عجیبی است و باید قدر آن را بدانیم چون از فرهنگ های مختلف در این کشور زندگی می کنند و موسیقی های مختلفی از جمله زار، بندری و کرد و بلوچ را می شنویم. سلیقه متنوع است و به همین دلیل ما در کنار مثلا آفریقایی ها خیلی راحت می توانیم بنوازیم چون موسیقی بندری نزدیک به موسیقی این کشور است. کارهای کیهان کلهر هم خیلی جالب است.
قرار است روند برگزاری کنسرت تان ادامه داشته باشد یا ممکن است به هشت سال بعد موکول شود؟
دوست دارم سالی دو بار به ایران بیایم. امیدوارم حمایت شود و بتوانم هر دو سال یکبار در ایران کنسرت داشته باشم.
توضیحی هم درباره قطعه «یک شب در تونس» که در فضای مجازی منتشر شد بدهید؟
یکی از استانداردهای مورد علاقه من در موسیقی جز این کار است و دوست داشتم با سلیقه خودم این موسیقی را اجرا کنم که بعد با امیر وهبا در وین آشنا شدم همراه او این قطعه را نواختیم. من در وین گروهی چهار نفره دارم شامل کاوه سروریان، گلنار شهیار، امیر وهبا و خودم که در حوزه تلفیق موسیقی جهان فعالیت داریم. با امیر که مصری- اتریشی است در یکی از بداهه نوازی های گروهی موسیقی جهان که هر هفته در وین دارم آشنا شدم و بیشتر که آشنا شدیم دیدم شباهت هایمان زیاد است و از آن زمان با هم همکاری داریم.