ایده اولیه فیلم عرق سرد در زمان ساخت فیلم «من» به ذهنم رسید.

کارگردان «عرق سرد»: داستان فیلم ربطی به زندگی مهدی توتونچی و نیلوفر اردلان ندارد

سهیل بیرقی معتقد است که در روابط زن و شوهر دو نوع ظلم وجود دارد یک ظلم پنهان که شامل بی‌توجهی زنان به مردان است و ظلم آشکار که درباره حقوق زنان است. متاسفانه بیشتر مردم فقط ظلم آشکار را می‌بینند و کسی به ظلم پنهان توجه نمی‌کند.

به گزارش تیترهنر، سهیل بیرقی کارگردان جوان سینما در دومین تجربه کارگردانی خود فیلم سینمایی عرق سرد را ساخته است. فیلمی که در ادامه اثر قبلی خودش “من” به مسائل زنان و حقوق آنها می‌پردازد. ایلنا با این کارگردان درباره عرق سرد و حواشی آن گفتگو کرده‌ است.

عرق سرد و من هر دو از لحاظ موضوعی یکسان هستند. آیا می‌توان این دو فیلم را به نوعی دنباله و تکمیل‌کننده یکدیگر دانست؟

ایده اولیه فیلم عرق سرد در زمان ساخت فیلم «من» به ذهنم رسید. خبری در روزهای ساخت فیلم من منتشر شد که مردی زنش را با استفاده از قدرت قانونی‌ای که دارد، ممنوع‌الخروج کرده است و این خبر ایده اولیه را در ذهن من شکل داد و برای من این سؤال را مطرح کرد که چگونه می‌توان پذیرفت در زمانه حاضر که مدعی مدرنیسم هستیم، همچنان اجازه مسافرت و خروج یک فرد در دست فرد دیگری باشد و براساس همین فکر و ایده فیلمنامه را نوشتم.

اما فیلم از این مسئله فراتر می‌رود و به خشونت خانوادگی و رفتارهای زنان با مردان نیز می‌پردازد.

جلوگیری از خروج همسر آن هم در خانواده‌ای که مرد و زن هر دو افراد اجتماعی و شناخته شده‌ای هستند، فقط سطح ماجرا است و برای بررسی چنین مسئله‌ای باید لایحه‌های مختلف روابط این دو نفر را بررسی می‌کردیم. عمق ماجرا از نظر من رنجش‌های عاطفی است که هر دو طرف در طول سال‌ها داشته‌اند و حتی به نوعی رنجش‌های عاطفی مرد بیشتر است. ولی من سعی کردم در روایت عدالت را از طرف هر دو طرف رعایت کنم و می‌خواستم به این بپردازم که چه مسائلی باعث می‌شود که مرد مرزهای خشونت را اندازه‌ای رد کند تا جایی که حتی آینده کاری همسرش را به خاطر رفتارها و رنجش‌های عاطفی به خطر بیندازد.

 هرچند سعی کرده‌اید روایت را دوسویه مطرح کنید اما به نظر وزنه روایت بخش مربوط به زن (افروز با بازی باران کوثری) سنگین‌تر از طرف مقابلش (با بازی امیر جدیدی) است.

از ابتدای فیلم روایت از قول زن فیلم گفته می‌شود اما در نیمه‌های فیلم با ورود شخصیت مرد تقریباً هر دو طرف برابر هستند و از مرحله‌ای که مرد وارد قصه می‌شود به نوعی تماشاگر با او همراه می‌شود و متوجه رنجش‌هایی که مرد تحمل کرده، می‌شود اما تلاش کردم تا به نفع هیچ کدام از آنها هیچ رایی صادر نکنم بلکه خواستم بگویم که اگر چنین قانونی وجود دارد که به شوهران اجازه می‌دهند تا از خروج همسرانشان جلوگیری کنند این حق دلیل نمی‌شود تا ما آینده کاری یک فرد را از بین ببریم و اگر وزنه روایت به سمت زن سنگین‌تر است به این دلیل است که فعل ممنوع‌الخروجی روی او اعمال شده است.

 

اگر بخواهم بهتر بگویم در فیلم عرق سرد به دو نوع ظلم اشاره شده یک ظلم پنهان و ساکت است که زن نسبت به مرد انجام داده و خواسته‌های عاطفی او را در نظر نگرفته اما مرد نمی‌تواند از این ظلم به جایی شکایتی ببرد. نوع دیگر ظلمی آشکار است که وجهه بیرونی بیشتر دارد و آن ظلمی است که مرد به زن خود اجازه نمی‌دهد تا از کشور خارج شود اما زن به سرعت نسبت به این مسئله واکنش نشان می‌دهد و به دنبال احقاق حق است. متاسفانه در جراید و رسانه‌ها نیز به این ظلم آشکار بیشتر توجه می‌شود تا ظلم پنهان در حالی که ظلم پنهان دردناک‌تر است. اینکه زنی همسرش را به مدت یک سال رها کرده و فقط زمانی به سمت شوهرش بازمی‌گردد که نیاز به ترک کشور دارد، ظلم بسیار بدتری است.

در همه جای دنیا و ایران رشد زنان بدون حمایت‌های مردان امکانپذیر نیست. این مسئله را در عرق سرد نیز می‌بینیم اما آیا حمایتی که او از همسرش انجام داده براساس وظیفه بوده یا عشق و علاقه‌؟

تمامی حمایت‌های مرد از روی علاقه و عشق بوده است و به همین دلیل است که از همسرش رنجیده است زیرا مرد همه حمایت‌های خود را برای آنکه همسرش به موفقیت و علاقه‌ای که دوست دارد برسد انجام داده و البته خود زن نیز استعداد داشته است اما دلیل نمی‌شود که زمانی که به رشد می‌رسد و جایگاهی برای خود پیدا می‌کند تمام رفتارهای همسر و فداکاری‌هایی که شوهرش انجام داده، فراموش کند و به دنبال این باشد که از همسرش جدا شود و برای خود مستقل زندگی کند. آنچه باعث رنجش در این فیلم شده همین رفتار زن است.

 چرا این حمایت‌ها و رنجش‌های شوهر از همسرش را پررنگ‌تر از آنچه که امروز در فیلم می‌بینیم، نشان ندادید؟

نمی‌خواستم داستان فیلم در دام ملودرام‌هایی که در آنها زن و شوهر با هم دائم با هم دعوا و بگومگو می‌کنند، بیفتد و ذات درونی نوآر فیلم برای من از ذات ملودرام مهم‌تر بود. اینکه نشان بدهم یک قهرمان مسیر از بین بردن خود را چگونه طی می‌کند، برای من جذاب‌تر بود. متاسفانه زنان زمانی که به قدرت می‌رسند یعنی موفقیتی کسب می‌کنند فراموش می‌کنند چه کسانی در این موفقیت نقش داشته‌اند و آنها را کمک کرده‌اند و اگر مرد در این فیلم همسرش را ممنوع‌الخروج می‌کند، می‌خواهد نشان بدهد که نیاز به توجه او دارد و همچنان دارای قدرتی است که می‌تواند جلوی پیشرفت او را بگیرد.

سحر دولتشاهی در فیلم تلاش دارد تا میانه زن و شوهر را بگیرد اما به نوعی مرد که مجری تلویزیون است سمپات بیشتری با او دارد و این سوال در ذهن بیننده به وجود می‌آید که چرا باید مرد داستان با زنی همچون افروز ازدواج کند؟

قطعاً چنین سوءتفاهمی برای تماشاگر به وجود می آید اما آنچه برای من مهم بود این بود که در گذشته این مرد سلیقه‌اش به شخصیتی همچون افروز با بازی باران کوثری نزدیک‌تر بوده است و زنی را دوست داشته که جنگنده بوده زیرا خودش روح آرام‌تری داشته است. هرچند شاید امروز کاراکترش با شخصیت دولتشاهی نزدیک‌تر باشد.

 برخی رفتارها در فیلم که از سوی زنان صورت می‌گیرد بسیار واقعی و طبیعی است و به نظر می‌رسد برای نشان دادن این رفتارها پژوهش و تحقیقی انجام داده‌اید.

جدا از مسئله تحقیق آنچه برای من مهم است توجه به زندگی روزمره است. من به زندگی پیرامون خیلی توجه می‌کنم و این جزئیات زندگی است که برای من سینما را می‌سازد و به نوعی از زندگی به پلان می‌رسم و به نوعی تلاش دارم تا زندگی واقعی را در فیلم بازسازی کنم و به شدت به سینمای رئالیستی علاقه دارم و در تمرین با بازیگران نیز آنقدر تمرین می‌کنم تا به زندگی واقعی نزدیک شوم.

بعد از نمایش فیلم در جشنواره و همچنین در زمان اکران این سوال مطرح شد که بعضی از شخصیت‌های فیلم همچون لیلی رشیدی شبیه به نسرین ستوده وکیل دادگستری طراحی شده‌اند.

اصلاً به دنبال این نبودم که مابه‌ازای بیرونی شخصیت‌ها را در فیلم نشان بدهم و اگر می‌خواستم مثلاً نسرین ستوده را در فیلم نشان دهم خیلی راحت می‌توانستم این مسئله را اعلام کنم  زیرا در سینما اصلا نمی‌توان پنهان‌کاری کرد و تنها هنری است که همه چیز در آن لو می‌رود. البته طبیعی است که هر فردی می‌تواند برداشت خود را از فیلم داشته باشد و تعابیر گوناگونی را به کار ببرد.

اینکه گفته می‌شود داستان از روی زندگی خانواده مهدی توتونچی مجری شبکه ورزش ساخته شده و او از شما شکایت کرده، صحت دارد؟

هیچ مشکلی وجود نداشت و ما در یک دیدار حضوری باهم حرف زدیم و قطعا نکاتی ایشان داشتند که درست بود و بعضی نکات نیز ما داشتیم که مطرح کردیم به همین دلیل در ابتدای فیلم جمله‌ای را درج کردیم که به صورت قطعی معلوم می‌کنند داستان این فیلم هیچ ربطی به زندگی ایشان ندارد.

یکی از مسائلی که فیلم مطرح می‌کند حق داشتن و روش‌های گرفتن حق است اینکه حق با چه کسی است، یک اصل است و چگونه حق را بتوان گرفت اصلی دیگر.

کاملا درست است در بسیاری از مسائلی که زنان در جامعه ما مطرح می‌کنند و حقوقی که خود را در آنها محقق می‌کنند کاملا درست می‌گویند و حرفشان صحیح است اما متاسفانه روش‌هایی که زنان در جامعه ما برای گرفتن حق خود استفاده می‌کنند، درست نیست. متاسفانه زنان در مسیرهای قانونی گرفتن حق خود از عقلانیت خارج شده و احساسات خود را درگیر می‌کند و این احساسات به صورت چاشنی همه رفتارها وجود دارد.

در فیلم می‌بینیم که درباره مساله ممنوع الخروجی حق با افروز است اما متاسفانه درگیری وی با احساسات و اینکه می‌خواهد به اصطلاح طرف مقابل را سر جای خود بنشاند باعث می‌شود تا به حق خود نرسد در این مسیر نه تنها همسر خود را از دست می‌دهد بلکه بسیاری از افرادی را که می‌توانستند از وی حمایت کنند را نیز از خود دور می‌کند. از طرف دیگر شلوغ‌کاری‌ها و همچنین فضاسازی‌های رسانه‌ای که زنان برای گرفتن حق خود انجام می‌دهند، تابع احساسات است به همین دلیل این فضاسازی‌ها بیشتر از آنکه به سود آنها باشد به ضرر آنها خواهد بود و ما در جامعه شاهد هستیم که مثلا یک مساله‌ای درباره زنان چند روز در سرخط اخبار رسانه‌ها و شبکه‌های مجازی است ولی به جای آنکه این مساله تبدیل به قانون و یا راه‌حل شود فروکش می‌شود و زنان برای گرفتن حق خود به جای رفتار احساساتی باید سیاستمدارانه‌تر رفتار کنند یعنی آنکه بدانند ارتش یک نفره به هیچ جایی نمی‌رسد و هیچ پیروزی را به دست نمی‌آورد و تنها نتیجه‌ای که دارد، مرثیه‌سرایی است بلکه باید همه زنان به صورت متحد و مرحله به مرحله اهداف و دیدگاه‌های خود را پیگیری کنند. از سوی دیگر باید مسائل اهم و فی الاهم شود اینکه ما سطح حقوق و درخواست‌های زنان را به استفاده کردن یا استفاده نکردن از روسری تقلیل بدهیم به نوعی ظلم به زنان است که از سوی خودشان اعمال می‌شود.

ایده اولیه فیلم عرق سرد در زمان ساخت فیلم «من» به ذهنم رسید.