اهميت ارتباط ايرانيان با هند را مي‌توان در واژه هند يا هندوستان ديد كه واژه‌اي است فارسي كه ايرانيان بر اين سرزمين نام نهاده‌اند.

نگاهی کوتاه به روابط تاریخی- فرهنگی ایران و هند

سرزمین ایران در جنوب غرب آسیا، از دیرباز همسایه سرزمین هند در جنوب کوه‌های هیمالیا بوده است. تمدن‌های ماقبل آریایی در این منطقه جغرافیایی روابط محدودی با یکدیگر داشته‌اند که بیشتر بازرگانی و تجارت محدودی را شکل می‌داده است. مهم‌ترین دوران ارتباط ایران و هند، از دوره ظهور آریایی‌ها در این سرزمین شکل می‌گیرد. سفر قبایل آریایی از هزاره دوم پیش از میلاد به درون قاره آسیا و نواحی جنوبی و شرقی آن شروع شده بود. این آریایی‌ها به دو دسته مهم تقسیم شدند، عده‌ای دیگر به راه خود در مسیر کرانه دریای خزر ادامه داده، سپس به جنوب رفتند، برخی از آنها در جنوب فلات ایران، پادشاهی مادها را به وجود آورند و برخی دیگر ساحل شرقی خزر را ادامه داده و در شرق فلات ایران ساکن شدند. بخشی از این اقوام آریایی مهاجر به شمال هند رسیدند و در آنجا نظام‌های اجتماعی و فرهنگی و سیاسی خاص خود را شکل دادند. مهم‌ترین نشانه‌های اشتراک فرهنگی آریایی‌ها در ایران و هند، مذهب آنهاست. آریایی‌ها در ایران مذهب زرتشتی‌گری را شکل دادند و در هند، آیین برهمن‌ها و نظام کاستی را به وجود آوردند. متون مقدس زرتشتی و هندی اشتراکات فراوانی با یکدیگر دارند که بیانگر ریشه مشترک آنهاست. ویژگی جغرافیایی خاص هند که از شمال محدود به کوه‌های هیمالیا بوده و از جنوب به صورت جزیره و لذا تنها از شمال شرق و غرب امکان ارتباط داشته است، سبب شده ایرانی‌ها ارتباطات وسیعی با هند داشته باشند. قبایل ایرانی از هزاره اول پیش از میلاد به این‌سو گروه گروه از شمال شرقی و شرق (و گاه از راه‌های دریایی) ایران، وارد سرزمین هند و در مناطق شمالی و غربی هند ساکن شدند.

اهمیت ارتباط ایرانیان با هند را می‌توان در واژه هند یا هندوستان دید که واژه‌ای است فارسی که ایرانیان بر این سرزمین نام نهاده‌اند. آنچه از لحاظ انسان‌شناسی فرهنگی می‌تواند در این فرآیند تاریخی تماس فرهنگی ایران و هند مهم باشد، پیامدهای فرهنگی آن است. در حافظه تاریخی ایرانیان و در کتب تاریخی همانند استخری در قرن دهم میلادی و مقدسی در قرن دهم، به سرزمین هند به عنوان سرزمینی همراه با فراوانی و نعمت‌های بسیار اشاره کرده‌اند. این نگاه نتیجه تجربه‌ای طولانی از مهاجرت‌های ایرانیان به هند بوده است. به طور مشخص می‌توان گفت رابطه ایران و هند به گونه‌ای بوده است که بیشتر از جانب ایران به هند مهاجرت صورت گرفته است و فضای فرهنگی هند نیز همیشه به عنوان یکی از مهم‌ترین عوامل تحولات و نوآوری‌های فرهنگی در فرهنگ ایران بوده است. این مهاجرت‌ها در دوره‌های تاریخی و سیاسی مختلف متفاوت بوده، بیانگر شرایط تاریخی ایران است. تا پیش از ورود اسلام به ایران، شباهت‌های ساختاری بسیاری میان دین و فرهنگ ایرانی و هندی وجود داشت. اما با ورود اسلام به ایران نوعی تفاوت و تمایز ویژه فرهنگی در ایران شکل می‌گیرد که ناشی از ظهور یک دین سامی در محیطی آریایی بوده است. در این مقطع بیشترین مهاجرت گروه‌های زرتشتی به هند را می‌توان دید؛ به گونه‌ای که می‌توان هند را وطن دوم مذهب زرتشتی‌گری دانست زیرا بسیاری از سنت‌ها و منابع این دین در سرزمین هند تداوم پیدا کردند.

در مجموع در طول تاریخ، زنجیره پیوسته‌ای از مهاجرت‌های ایرانی به هند وجود داشته است. عوامل چندی سبب شده‌اند که همیشه جریانی پیوسته از مهاجرت گروه‌های مختلف ایرانی به هند شکل بگیرد که برخی از مهاجران، بعد از برگشت به ایران سبب تاثیرگذاری فرهنگ هندی بر ایران شده‌اند، ولی از سوی دیگر تجربه تاریخی گروه‌های مهاجر ایرانی به هند از دوره ماده‌ها که گروهی از مغان ایرانی به هند مهاجرت کردند (میراث این گروه در تاریخ اجتماعی هند، به نام ماگاس شهرت دارند) همچنین مهاجرت زرتشتی‌ها تا دوره‌های معاصر، بیانگر نقش مهم و موثر این مهاجران در هند نیز بوده است. این عوامل عبارتند از: 1- ریشه نژادی و فرهنگی مشترک آریایی‌های هند و ایران، 2- مجاورت جغرافیایی و مرزهای وسیع ایران و هند در طی تاریخ 3- حاصلخیزی و ثروتمندی سرزمین هند 4- امنیت و ثبات بیشتر هند نسبت به ایران (ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی‌اش همیشه در معرض هجوم اقوام مختلف از شمال و غرب و شرق بوده است، به همین سبب همیشه در معرض ناامنی قرار داشته است. 5- زمینه‌های مطلوب برای مهاجرت که ناشی از موقعیت و تجربه مهاجران قبلی به هند بوده است. 6- روحیه مهمان‌پذیر تمدن هندی نسبت به سایر تمدن‌ها.

جریان مهاجرت از ایران به هند را می‌توان به چند مرحله اصلی تقسیم‌بندی کرد که عبارتند از:

1- قبل از ورود اسلام به ایران که مهاجرت‌های بسیار محدودی صورت می‌گرفته و بیشتر در حوزه تبادلات فرهنگی در سطوح بالا وجود داشته است.

2- با ورود اسلام به ایران در دو قرن اول، گروه‌های متعددی از زرتشتیان ایران به هند مهاجرت کرده‌اند که اقلیت پارسی‌ها امروزی از اعقاب آنها هستند.

3- با وجود اینکه اسلام از قرن هشتم به تدریج از منطقه سند و مولتان و گجرات، به طور محدودی وارد هند شده بود، اما همچنان اکثریت سرزمین هند، در دست غیرمسلمانان بود. این تمایز دینی، تا چند قرن بعدی سبب کاهش شدیدی در روابط فرهنگی ایران و هند و مهاجرت‌های فرهنگی شد. 4- با شکل‌گیری حکومت‌های مسلمان در هند و به خصوص مغولان هند، جریان وسیعی از مهاجرت مسلمانان به هند و به خصوص ایرانیان شکل گرفت؛ به عبارت دیگر ورود اسلام به هند، سبب احیای روابط ایران و هند شد. با توجه به اینکه اکثر حکومت‌های اسلامی در هند نیز توسط مهاجران شکل گرفته بود، این مهاجران حاکم که عموما در دستگاه سیاسی آنها تعداد زیادی ایرانی وجود داشت، بستر مناسبی برای مهاجرت ایرانیان به هند فراهم می‌کرده‌اند که در تمام کتب تاریخی آن دوران می‌توان دید. 5- دوره استقرار دولت ملت‌های جدید در آسیا از نیمه دوم قرن بیستم. با تشکیل دولت پاکستان و افغانستان و استقرار نظام پهلوی و جمهوری اسلامی در ایران که اولویت هر دوی آنه رابطه با غرب بوده، هند نه‌تنها به همسایه‌ای تاریخی بدل شد، بلکه ذهنیت تاریخی ایرانیان به هند نیز به‌شدت تضعیف شد. در این دوره غایت نهایی مهاجرت‌ها، غرب بود نه شرق.

در دوره اسلامی تمدن هند که همزمان بوده با بحران‌های داخلی جامعه ایران به خصوص در چند قرن اخیر بوده، هند را به یکی از مهم‌ترین و مطلوب‌ترین مقاصد مهاجرت ایران تبدیل کرده است؛ به گونه‌ای که مجموعه‌ای از مهاجرت‌های زنجیره‌ای به هند شکل گرفت و در ادبیات مهاجران ایرانی به سرزمین هند، «دارالامان» یا سرزمین امن و امان گفته می‌شد. این مساله در اشعار کلیم کاشانی که در عهد مغولان به هند آمده (مزار او امروزه در کشمیر- سرینگر واقع است):

ز هند دیده بد دور، عشرتستان ست

دل شکفته و طبع گشاده ارزانست

سواد اعظم اقلیم عافیت، هند است

سراب اینجا سیراب ز آب حیوانست

چرا نگویم دارالامان حادثه‌اش؟

که هند کشتی نوح و زمانه توفان است

زهی جهان مروت که ‌گر غریب اینجا

هزار سال بماند، عزیز مهمانست …

توان بهشت دوم گفتنش به این معنی

که هر که رفته از این بوستان پشیمانست

کتب تاریخی از جمله شاه جهان‌نامه که در قرن هفدهم نوشته شده و کتاب مرآت‌الاحوال جهان‌نما در دهه آخر قرن نوزدهم و کتاب «آشوب هندوستان» در قرن هفدهم در هند، بیانگر حضور گسترده ایرانیان و سنت‌های فرهنگی ایرانی در هند است. این حضور گسترده در مواقعی واکنش افراد محلی را در برخی مواقع به دلیل سوءاستفاده‌های مهاجران ایرانی از منابع قدرت در هندوستان برانگیخت (از جمله در دوران محمدقلی قطب‌شاه در دهه اول قرن هفدهم این مساله رخ داد و منجر به قتل عام بزرگان مهاجران ایرانی شد). جریان مهاجرت ایرانی‌ها همچنان ادامه داشته تا اینکه با تحولات دوران مدرن در هند و ایران، این جریان دچار تحولات خاصی می‌شود. در دوره مدرن، به خصوص با شکل‌گیری افغانستان و پاکستان، همجواری مرزی ایران و هند حذف شده و سبب می‌شود دسترسی ایرانیان به هند محدودتر شود و از آنجایی که پاکستان و افغانستان جذابیت خاصی برای مهاجرت نداشته‌اند، در نتیجه این وضعیت مهاجرت ایرانیان و روابط ایران و هند محدود می‌شود. تا قبل از شکل‌گیری پاکستان، هند یکی از مهم‌ترین مجاری آشنایی ایرانیان با اندیشه غربی بوده و برخی از متفکران مدرن ایرانی تحت تاثیر فضای هند بوده و از آن طریق اندیشه‌های مدرن را وارد ایران کرده‌اند. با انقلاب اسلامی ایران، روابط ایران و هند وارد مرحله جدیدتری‌ شد و به دلیل ماهیت ایدئولوژیک و اسلامی انقلاب ایران، این روابط در دو دهه اول بعد از انقلاب، محدود به گروه‌های اسلامی و به خصوص شیعه شد. در مجموع ارتباطات ایران و هند و مهاجرت ایرانیان به هند، با اینکه انگیزه‌ها و زمینه‌های سیاسی، اقتصادی و مذهبی متعددی داشته، اما همیشه ابعاد مذهبی و فرهنگی آن ماندگارتر از سایر پیامدهای آن بوده است. به عنوان مثال سبک هندی، سبکی از زبان و ادب فارسی است که در بستر فرهنگی هند امکان ظهور و بروز داشته اشت و در آن خاک، متولد شده است.

بسیاری از گروه‌های مهاجر ایرانی، چه در قالب سنت‌های عرفان اسلامی و چه در قالب ادبیات سبک هندی و چه در قالب حکومت‌های محلی کوچک و بزرگ بزرگی و گاه به عنوان یک سنت مذهبی (مانند آقاخانی‌ها و پارسی‌ها و …) از جمله پیامدهای حضور ایرانیان در هند بود، صوفیانی از جمله میرسیدعلی همدانی در کشمیر و سایر سلسله‌های صوفی و مجموعه‌ای وسیع از شاعران و علمای ایرانی که به هند آمدند، همه اینها تاثیر مذهبی و فرهنگی عمیق و ماندگاری بر محیط خود داشته‌‌اند.

در مقابل گروه‌های مذهبی‌ای مانند سیک‌ها در جنوب شرق ایران و سنت‌های عرفانی اسلامی که شدیدا متاثر از عرفان هندی بوده‌اند و بخش مهمی از حیات مذهبی و فرهنگی ایران را شکل داده‌اند، بخشی از تاثیرات هند بر ایران بوده‌اند. بعد از انقلاب اسلامی ایران، جریان دیگری از روابط فرهنگی هند و ایران شکل گرفت. این جریان مهاجرت‌های مقطعی هزاران روحانی شیعی برای تحصیل دینی به ایران بوده است. همین موضوع، آن گونه که در مشاهدات میدانی من در شمال هند در شهرهای مانند لکهنو، امروهه، سرینگر، کارگیل و مناطق دیگری مانند بوپال، حسین تکری، کلکته و دهلی دیده می‌شود سبب پیوند عمیقی میان اکثریت جامعه شیعی هند با ایران شده است. وجه مذهبی انقلاب ایران و اهداف ایدئولوژیک آن، ارتباط ایران با سایر بخش‌های جامعه هندی را کاهش داد.

از خلال این شبکه‌های انسانی و قومی- مذهبی، جریان مداوم تبادل فرهنگی- مذهبی میان ایران و هند شکل گرفته که با توجه به زمینه‌های تاریخی و فرهنگی مشترک این در جامعه، می‌توان گفت فهم هر کدام از این فرهنگ‌ها می‌تواند به فهم دیگری کمک کند. به خصوص اینکه در مورد هند می‌توان گفت هند موزه زنده‌ای از تاریخ ایران اجتماعی و مذهبی است؛ گروه‌های پارسی مهاجر و سپس گروه‌های مختلف اجتماعات مسلمان ایرانی در دروه‌های تاریخی مختلف، نمونه‌هایی از روند مهاجرت مذهبی ایرانیان به هند هستند. همه اینها به نوعی میراث زنده تاریخ ایران، در سرزمین هند به عنوان وطن دوم خودشان هستند.

 

جبار رحمانی/ انسان‌شناس. موسسه انسان‌شناسی و فرهنگ

اهميت ارتباط ايرانيان با هند را مي‌توان در واژه هند يا هندوستان ديد كه واژه‌اي است فارسي كه ايرانيان بر اين سرزمين نام نهاده‌اند.