اين همكاري براي من فرصت بسيار مغتنمي بود كه در سن 28 سالگي رخ داد كه با استاد شجريان كار كنم و در كنار ايشان قرار بگيرم.

سهراب پورناظری از تجربه همکاری خود با محمدرضا شجریان می‌گوید

در حالی که تنها چند روز از هشتادمین زادروز شجریانِ موسیقی ایران می‌گذشت، خبر درگذشت او ملتی را در اندوه فرو برد. او صدای فرهنگ ایرانی بود، گرچه خود را «خاک پای مردم ایران» می‌دانست. مردمی که در مدت زمان کوتاهی که از درگذشت او می‌گذرد، با واکنش‌های‌شان در فضاهای حقیقی و مجازی نشان دادند که او را صدای تا همیشه زنده فرهنگ و هنر ایرانی می‌دانند صفت «هنرمند مردمی» را به قاعده برازنده او. برخورداری توامان از اهمیت هنری در موسیقی و آواز ایرانی از یک سو و پیوندی با ذائقه موسیقایی مردم از سوی دیگر از او هنرمندی منحصر به فرد ساخت. رسیدن به جایگاهی چنین رفیع در هنر و جامعه «هدیتی نه چنان کم‌بها بود» که هر آوازه‌خوانی را بشاید. استاد آوازی که ساز می‌ساخت و خوشنویس بود و شعر می‌دانست و کنش‌های اجتماعی داشت و دردِ مردم را آن‌چنان که در اعماق جان و روانش می‌ریخت، آواز می‌کرد و «فریاد» می‌زد. این حکایت «آهنگ وفا»ی او با مردم است که امروز بسیارانی بر آن گواهی می‌دهند. میراثی که از شجریان برای نسل‌های حاضر و آیندگان بر جای ماند هم میراثی هنری است و هم البته حاصل دغدغه‌های اجتماعی و سودای مردم که در سر داشت. سخن گفتن از هر بعد شخصیت شجریان خود حکایت مفصل و مطولی است و گنجاندن آن‌همه در یادداشتی چنین مختصر، دشوار.او صاحب همان صدای ماندگاری است که «سرود مهر» خواند و «رنگ‌های تعالی» بر هنر موسیقی و آواز ایران پاشید و سر بر «گنبد مینا»ی هنر سایید. درباره محمدرضا شجریان و جایگاه هنری‌اش‌ با سهراب پورناظری گفت‌وگو کردم. آهنگساز و نوازنده‌ای که همکاری‌ با محمدرضا شجریان از فرازهای سابقه هنری اوست و در کارنامه‌اش می‌درخشد. پورناظری در این گفت‌وگو از این تجربه گفته و نیز میراث شجریان برای جوانان و نسل‌های بعد گفته است.

به عنوان یک جوان موسیقی‌دان که کارهای نوآورانه‌ای هم انجام داده است، بفرمایید که چه چیزهایی از زنده‌یاد شجریان یاد گرفتید؟

مهم‌ترین چیزی که از استاد شجریان آموختم و یاد گرفتم پیوستگی در کار، ممارست و ایمان به تصمیم درست، توجه نکردن به حاشیه و همچنین زندگی سالم بود که این موارد آموختنی بودند و من نیز تا جایی که در توان داشتم از آموخته‌های ایشان استفاده کردم؛ از سوی دیگر عشق به کار و تواضع یک انسان در آن جایگاه که استاد شجریان دارای آن است، نیز برای من بسیار آموزنده بود. این رفتارها و پیگیری‌های ایشان در کار کم نظیر بود و تمام این موارد ویژگی‌هایی به شمار می‌روند که می‌توانم در حال حاضر به آنها اشاره کنم.

در کارنامه شما همکاری با آقای شجریان هم دیده می‌شود؛ از تجربه همکاری با ایشان و همچنین فضای کار آلبوم «رنگ‌های تعالی» بگویید.

این همکاری برای من فرصت بسیار مغتنمی بود که در سن 28 سالگی رخ داد که با استاد شجریان کار کنم و در کنار ایشان قرار بگیرم؛ باید بگویم بسیار تجربه بی‌نظیری برای من بود؛ این آلبوم یک آلبومی است که دارای فضاهای کمتر تجربه شده‌ای است چه در کارهای خود ایشان و چه در کارهای خود ما و اینکه طبیعتا من تصور می‌کنم این اثر با نسل‌های مختلف می‌تواند ارتباط بگیرد که ان‌شاءالله وقتی منتشر شد بیشتر درباره آن صحبت می‌کنیم.

آنچه شما درباره روش ایشان در مورد خلاقیت و نوآوری دریافتید، چه بود؟

ایشان اصلا محدود نبودند و به هیچ عنوان فکرشان نیز محدود نبود؛ هنرمندی بودند که با فضاهای نو بسیار راحت ارتباط برقرار می‌کردند و بسیار هم به‌روز بودند و اصلا تفکر سنتی نداشتند و از نوآوری‌هایی که در جهت زیبایی استفاده شود، استقبال می‌کردند.

برخورد آقای شجریان و نگاه‌شان به حضور جوانان در عرصه موسیقی چیزی است که شما در همکاری خود با ایشان طبیعتا به وضوح درک کرده‌اید؛ برای ما بگویید برخوردشان چگونه بود؟

بسیار خوب… نمونه آن قرار گرفتنِ خودِ من در کنار ایشان است آن هم وقتی که 28 سالم بود و تهمورس‌جان هم 35-34 ساله بود و ما در کسوت آهنگساز در کنار چنین انسانی قرار گرفتیم و همین مورد خودش کاملا نشان می‌دهدکه استاد شجریان به نسل جوان باور داشتند و کلا صحبت‌هایی هم که راجع به کارهای نسل جوان کردند نیز شاهدش هستید که اصلا قائل به اینکه باید محدود شود در قالب موسیقی‌های تجمیع شده گذشته، نبودند؛ ولی خب طبیعتا اعتقاد به دانش موسیقی و استفاده از گنجینه‌های موسیقی نیز داشتند.

شجریان به نوعی با بازخوانی تصانیف و ترانه‌های قدیم، این ترانه‌ها وتصنیف‌های قدیمی را بیشتر به مردم و جوانان شناساند، احیا یا ترویج این آهنگ‌ها و تصانیف چه تاثیری بر موسیقی ایران و نسل جوان گذاشت و به‌طور کلی از نظرگاه شما که یکی از جوانانِ فعال عرصه موسیقی هستید، مهم‌ترین کار آقای شجریان و میراثی که برای این نسل ماند، چه بود؟

به نظر من مهم‌ترین کاری که ایشان در موسیقی ایران کردند، نجات آواز بود در یک برهه‌ای که کم‌کم آواز داشت به سمتی می‌رفت که از فضای عمیق و جدی و غنی خود جدا می‌شد و می‌توان گفت ایشان به تنهایی فضایی را ایجاد کردند و موسیقی را با شان بسیار بالا دوباره در جامعه جا انداختند و احترام آن را احیا کردند و طبیعتا با توجه به جایگاه اجتماعی و همراهی که با مردم داشتند، نسل جوان اقبال زیادی را به آثار استاد شجریان که به حد اعلای کیفیت ارایه شده بود، نشان داده و می‌دهند.نگاه جدی به آواز کهن یا برآوردن دوباره شیوه‌های کهن آوازی با نوآوری که در آواز و لحن خودشان و توانایی کم‌نظیر حنجره استاد شجریان بود که همه اینها دست به دست هم داد و باعث شد، ایشان این جایگاه هنری را پیدا کنند و خودشان می‌گفتند من با نه‌هایی که گفتم و با کارهایی که نکرده‌ام این جایگاه را پیدا کردم یعنی در واقع ایشان هر کاری را انجام ندادند که این جایگاه را برای خود ساختند و به بسیاری از موقعیت‌ها و امتیازات «نه» گفتند و در نهایت صاحب چنین جایگاه کم نظیری شدند.

به جایگاه اجتماعی آقای شجریان اشاره کردید، برخی هنرمندان تنها به وجهه هنری محدود نمی‌شوند، در واقع گاهی وجهه و بعد دیگری برای یک هنرمند به نسبت رفتار یا آثارش ساخته می‌شود که آن بُعد ممکن است در برهه‌ای از زمان جلوه بیشتری پیدا کند؛ آقای شجریان نیز با هنر خود به عرصه اجتماعی وارد شد، این ورود به عرصه اجتماعی تاثیر بسزایی در جایگاه ایشان بین مردم و به خصوص جوانان ایجاد کرد؛ نظر شما در این باره چیست؟

همراهی که استاد شجریان با مردم داشتند و همچنین صداقت در همراهی با مردم و صداقت در ارتباط با مردم برای ایشان یک جایگاهی ایجاد کرده که به نظر من توسط هیچ کس دیگری قابل تکرار نیست و در واقع می‌توان گفت بیش از جایگاه موسیقایی ایشان جایگاه اجتماعی استاد شجریان است که الآن همه دوستان را تحت تاثیر قرار داده است.

منبع اعتماد

اين همكاري براي من فرصت بسيار مغتنمي بود كه در سن 28 سالگي رخ داد كه با استاد شجريان كار كنم و در كنار ايشان قرار بگيرم.