اولین سوالی که بعد از پایان فیلم ابد و یک روز اولین فیلم سینمایی سعید روستایی برای مخاطب پیش می آید این است، که مگر می شود این تجربه اول یک فیلمساز خیلی جوان باشد. روستایی بیست و هفت ساله بعد از ساخت چند فیلم کوتاه موفق که استقبال بیش از حد روبرو شد، حالا بدون هیچ تجربه ی دستیاری وارد دنیای فیلم بلند شده است.

جادوی ابد و یک روز

اولین سوالی که بعد از پایان فیلم ابد و یک روز اولین فیلم سینمایی سعید روستایی برای مخاطب پیش می آید این است، که مگر می شود این تجربه اول یک فیلمساز خیلی جوان باشد. روستایی بیست و هفت ساله بعد از ساخت چند فیلم کوتاه موفق که استقبال بیش از حد روبرو شد، حالا بدون هیچ تجربه ی دستیاری وارد دنیای فیلم بلند شده است.

ابد و یک روز فراتر از یک فیلم اولی به حساب می آید چرا که تسلط فیلمساز در هدایت بازیگران که اکثرا چهره هستند ، روستایی با بهره گیری هوشمندانه در یک لوکیشن که بیشتر زمان فیلم در آن می گذرد، میزانسن هایی چیده است که مخاطب را از ابتدای فیلم تا انتها درگیر پیچیدگی های درام می کند.

از سوی دیگر فیمساز جوان ما که خودش فیلمنامه را نوشته است بسیار ریسک کرده چرا که اگر در فرمول های جزیی اشتباهی رخ می داد این فیلم می تواست سیاه و تلخ باشد، اما معلوم است که روستایی نما به نمای فیلمش با هوشیاری کامل و با توجه به سلیقه ی این روزهای سینمای ایران و اینکه مخاطبش از سینما چه توقعی دارد جلوی دوربین برده است.

مخاطب برای این به سینما می رود که درگیر داستان و خلاقیت بصری شود، دقیقا ابد و یک روز با همین هدف و رویکر ناهنجاری اجتماعی و خانوادگی ساخته شده است، فیلم زندگی خانواده یی فقیر و تنگدستی را روایت می کند که دخترشان قرار است با یک افعانی ازدواج کند اما مشکلاتی در خانواده پیش می آید .

ابد و یک روز به دور از شعار زدگی و غلو در فرم و محتوا و پیچیدگی های خاصی که این روزها در بعضی از فیلم اولی ها دیده می شود، فقط می خواهد حریم یک خانواده و اتفاقاتی که در حول و محور این خانواده می افتد را به ما نشان بدهد ،از همین حیث فیلم کمی موضوعش فراگیرتر این حرف هاست چرا که بحث اصلی ابدویک روز ازدواج سمیه(پریناز ایزدیار) با یک افغانی نیست بلکه اعتیاد محسن(نویدمحمدزاده) و تاثیر آن بعنوان برادر سمیه و نقش آن در استرس ها و آشفتگی یک خانواده است.

در کل فیلم وقتی میان مرتضی(پیمان معادی) و محسن دعوا و جدل بوجود می آید و حتی زمانی که در کوچه با آن جوان دعوا می کنند هیچ کس به سراغ آنها برای جدا کردن نمی آید به نوعی این خانواده انگار در جهان دیگری زندگی می کنند و کسی با آنها کاری ندارد.

روستایی کوشیده است سیاه نمایی های این آدم های فرودست جامعه را که از هر نظر بدبخت هستند را به وضوح به ما نشان بدهد اما هوشیاری روستایی در بوجود اوردن لحظات شاد( سکانس رقصیدن پیمان معادی و نوید محمدزاده ) و همینطور دیالوگ هایی که می تواند از مخاطب خنده بگیرد باعث شده است، این فیلم از لحظات غم اگیز و دلمرده بدون هیچ آسیبی به اصل درام فاصله بگیرد و مخاطب را دوباره وارد همان دنیای سیاه آدم ها بکند.

روستایی از خرده روایت پرهیز کرده و به روایت کلی پرداخته است این نکته باعث شده که تماشاگر تمرکز بیشتری در پردازش محیط فیلم و همچنین شخصیت ها داشته باشد. می توان گفت که اصل موضوع فیلم و کلیت آن درباره زنان است.

سمیه ، اعظم(شبنم مقدمی)، شهناز(ریمارامین فر) و لیلا(معصومه رحمانی) هرکدام به نوعی اسیر بدبختی های یک مرد هستند سمیه که به اجبار مرتضی می خواهد زن آن افغانی شود به خاطر پول، اعظم که شوهرش مرده است و با دیالوگ های خفیف متوجه می شویم که به دوبی می رود، مخاطب باید حدس بزند برای چه کاری می رود، شهناز که پسرش یک لات بی سرپاست و خودآزار، لیلا هم که افسردگی دارد و مادر خانواده(شیرین یزدان بخش) که از نظر روحی و روانی مشکل دارد.

همه ی این آشفتگی ها و بدبختی هایی که زنان این فیلم متحمل هستند تقصیر دو برادرشان است، مرتضی اعتیادش ترک را کرده است و می خواهد با پولی که از داماد افغانی گرفته است کاسبی اش را رونق بدهد. محسن اعتیاد دارد و مواد مخدر می فروشد، اعتیاد این دوبرادر باعث شده است که این خانواده هر روز بدبختی هایشان افزون تر شود.

در بین این خانواده ی افسرده و آشفته حال، پسر کوچک خانواده است که مظلوم بودنش و تیزهوش بودنش و اینکه در آن سکانسی که برادرش را به ماموران پلیس لو نمی دهد، نوید تبدیل به یک قهرمان می شود، نوید با اینکه ده یازده سال ندارد اما بیش ازحد نگران سمیه است اما درون گرا بودن شخصیت نوید باعث شده است حضورش به چشم بیاید اگر چه نبودن نوید در فیلم آسیبی به ابد و یک روز وارد نمی کند اما بودنش در بعضی از پلان ها و بغض کردنش میان دعواهای خانوادگی حس دلسوزانه یی را برای مخاطب به همراه دارد.

سکانس پایانی فیلم یک روزنه ی امیدی حس می شود با اینکه چیز خاصی در بطن این خانواده تغییر نمی کند اما برگشت سمیه امیدی است که محسن اعتیادش را ترک کند،روستایی پایان فیلمش را طوری می بندد که نشان بدهد که هیچ چیز معلوم نیست شاید فردا دوباره محسن از کمپ فرار کند و دوباره همان جدل ها و عواهای هر روز اتفاق بی افتد یا اینکه اتفاقات خوشایند برای این خانواده پیش بیاید.

مهم ترین عامل موفقیت ابد و یک روز اول از همه فیلمنامه استاندارد و روایت بی نقص آن در قالب یک ملودرام داستان گوی غم انگیزه و درموازات آن ایجاد موقعیت های کمدی است، حضور این همه بازیگران خوب که هرکدام شان به تنهایی یک ستاره به حساب می آیند فضای فیلم را حیرت انگیز کرده اند نمی توانیم بازیگران دیگری را برای ابد و یک روز تصور کنیم، مخصوصا پیمان معادی که برای اولین بار نقش متفاوتی را بازی می کند.

روستایی در اولین فیلمش نه تنها از کسی الگوبرداری نکرده است بلکه دقیقا همان چیزی را ساخته است که قبلا در فیلم های کوتاهش به آنها اشاراتی داشته است. ابد و یک روز یک برگ برنده مهم دارد و آن هم ایجاد ارتباط بین فیلم و مخاطب است تا جایی که بعد از پایان فیلم هنوز شخصیت ها و محیط فیلم در ذهن مخاطب می ماند.

ابد و یک روز را باید حتما دید و از آن لذت برد، این فیلم مژده می دهد که کارگردانی کاربلد، مخاطب شناس و خوش آتیه پا به سینمای ایران گذاشته است.

اولین سوالی که بعد از پایان فیلم ابد و یک روز اولین فیلم سینمایی سعید روستایی برای مخاطب پیش می آید این است، که مگر می شود این تجربه اول یک فیلمساز خیلی جوان باشد. روستایی بیست و هفت ساله بعد از ساخت چند فیلم کوتاه موفق که استقبال بیش از حد روبرو شد، حالا بدون هیچ تجربه ی دستیاری وارد دنیای فیلم بلند شده است.