پنجشنبه 27 خرداد 1395 در 08:55
ژولیت بینوش، چهره شناختهشده سینمای فرانسه و یکی از بزرگترین بازیگران زن جهان است. او برای بازی در فیلم «بیمار انگلیسی» جایزه اسکار را به خانه برد. همچنین در فیلم «شکلات» در مقابل جانی دپ به ایفای نقش پرداخت که برای این بازی نامزد بهترین بازیگر زن اسکار شد. بینوش با کارگردانهای سرشناسی از جمله ژان لوک گدار (درود بر مریممقدس)، هو شیائو شین (پرواز بادکنک قرمز) و عباس کیارستمی (کپی برابر اصل) همکاری کرده است. بینوش سال ٢٠١۵ در نخستین تجربه کارگردانی فیلم بلند پییرو مسینا، کارگردان ایتالیایی نیز به ایفای نقش پرداخت. در درام «انتظار» که تازهترین فیلم بینوش نیز به شمار میرود، آنا (بینوش) در ویلای ایتالیایش عزادار مرگ زودهنگام پسرش است که در همینحال نامزد پسرش (ژانه) که از موضوع مرگ پسر بیاطلاع است، از راه میرسد. آنا وانمود میکند پسرش زنده است و قرار است به آنها بپیوندد. این فیلم بهتازگی در سینماهای نیویورک و لسآنجلس روی پرده رفت و وبسایت «تایمآوت» با بینوش مصاحبهای ترتیب داده است که در ادامه ترجمه آن را میخوانید:
چه چیزی در این داستان و در شخصیت عزادار آنا بود که شما را مجذوب همکاری در این پروژه کرد؟
فکر اینکه آنا زندگی کردن را انتخاب میکند تا با تراژدی مرگ پسرش مواجه شود. فقدان پسرش برای من شگفتآور بود. او قادر به گفتن حقیقت نبود نه به این خاطر که فریبی در کار باشد، بلکه به این دلیل ساده که قادر نیست دو کلمه «او مرده» را بر زبان بیاورد. بعد از بازی در فیلم «آبی» از آنجایی که تجربهام با کیشلوفسکی خیلی لذتبخش بود، برای بازی در نقش زنی که فرزندش را از دست داده، مخالفت کردم. به نوعی میخواستم خاطره بازی در فیلم «آبی» را در ذهنم حفظ کنم. اما وقتی پییرو مسینا را ملاقات کردم، برق ذکاوتی در چشمهایش میدرخشید و در نوع صحبتکردنش ارادهای بود که وسوسه شدم در نخستین فیلم او بازی کنم.
آنا در تمامی صحنههای این فیلم حضور دارد، اما انگیزههای او اغلب مبهم هستند. چرا او حقیقت را به ژانه نمیگوید؟
احتمالا درد و غم از دست دادن فرزند غیرقابل تصور است و من خیلی خوب میتوانم با آدمهایی که فضایی در درونشان ایجاد میکنند تا این فقدان را بپذیرند، ارتباط برقرار کنم. ممکن است آنا قصد داشته باشد ژانه را از این درد و غم محافظت کند… فکر نمیکنم رفتار آنا غیرمعقول باشد؛ او نمیداند چطور با درد و غمی که دارد، مدارا کند. مشتاق بودم لحظاتی را بازی کنم که او میخواهد و سعی میکند حقیقت را بگوید اما نمیتواند. امیدوارم مخاطب فیلم بتواند این موضوع را احساس کند.
در سالهای اخیر شما با بهترین فیلمسازهای جهان کار کردهاید: هو شیائوشین، عباس کیارستمی، دیوید کورننبرگ، اولیویه آسایاس و غیره. همکاری با چنینکارکشتههایی با همکاری با کارگردان فیلم اولی مثل مسینا چه فرقی دارد؟
من از ابتدا پییرو را به عنوان کارگردانی باتجربه در نظر گرفتم. نیمه راهی در کار نیست. اگر جلوی دوربین قرار گرفتهای، باید بدانی چرا آنجا هستی و باید در حقیقت لحظه جای بگیری. مثل بالرینی است که در مقابل مخاطبانش میرقصد، او باید یک بالرین باشد. ما در صحنه رابطهای صادق و بیپرده با همدیگر داریم، مسینا همیشه حقیقت را به من میگفت، من هم همینطور. جریان کار رضایتبخش و دوستداشتنی بود.
شخصیتهایی که در فیلمهای «انتظار» و «ابرهای سیلس ماریا» بازی کردی به نوعی جانشین مادر برای زنی جوانتر بود. برایت مهم است که درونمایه روابط زنانه را کشف کنی؟
هرگز فکرش را هم نمیکردم که در «ابرهای سیلس ماریا» جانشین مادر باشم. در فیلم «انتظار» هم فکر نمیکنم آنا مادر باشد، فکر میکنم رابطه آنا با ژانه بیشتر به بازی شطرنج شبیه باشد؛ ژانه چقدر پیش میرود، آنا تا کجا میتواند از پاسخ به سوالهای ژانه سر باز بزند؟ پیچیدگی واضح و همچنین فاصلهای وجود دارد… دوست دارم رفتارها، احساسات، افکار را کشف کنم و با شوقی تمام و کمال از آنها عبور کنم.
منبع اعتماد