یکی از ایرانیان مقیم فرانسه خاطره‌ای از سفر مردی فرانسوی به ایران نقل می‌‌کند که بسیار جالب توجه است.

واکنش جالب یک فرانسوی به شنیدن صدای اذان موذن‌زاده

یکی از ایرانیان مقیم فرانسه خاطره‌ای از سفر مردی فرانسوی به ایران نقل می‌‌کند که بسیار جالب توجه است.

فرد ایرانی در این باره می‌گوید:« چند سال پیش دوستی فرانسوی داشتم که برای یادگیری زبان فارسی به تهران آمده بود؛ از آنجاکه خوابگاه زبان آموزان نزدیکی دانشگاه شهید بهشتی و در کناره ی کوه پایه های ولنجک قرار داشت، گویی فرصتی دست داده بود تا قدمی در شهر بزند. اولین غروب رسیدن اش بود که نزدیکی میدان تجریش و هنگام بازدید از شهر، ناگهان صدای اذان موذن زاده را شنیده بود. آن شب برایم تعریف کرد که ناخودآگاه خشک اش زده بود و حتی نمی توانست قدم از قدم بردارد، صدایی بود که نه به معنایش راه داشت و نه دل در گروی خاطره ای از آن. تنها بغض کرده بود و به آن نوا گوش می داد. راست می گفت؛ غرب خیلی چیزها دارد، اما آن معنویت شرق را ندارد، حس بیخود شدگی اش را ندارد.»

مهاجر ایرانی که دلتنگ کشور و ماه رمضان در میان شهروندانش بود در پایان چنین گفت:« خیلی وقت ها، دلم برای اذان موذن زاده تنگ می شود، غروب که می شود شروع می کنم زیر لب اذان اش را تکرار کردن، دستگاه بیات ترک، گوشه ی روح الارواح…»

یکی از ایرانیان مقیم فرانسه خاطره‌ای از سفر مردی فرانسوی به ایران نقل می‌‌کند که بسیار جالب توجه است.