نقل مکان

برخی گمان می‌کنند با تغییر محل سکونت، آدم‌های تازه دور خود جمع کردن، تغییر شغل یا مسافرت ، می‌توانند از شرّ مشکلاتشان خلاص شوند !
فراموش می‌کنند که هر جا بروند خودشان را همراه می‌برند ! نمی‌توانیم از آنچه که هستیم فرار کنیم ، اگر در شیکاگو افسرده باشیم، در لوس آنجلس هم احساس افسردگی خواهیم کرد …
با تغییر صحنه ممکن است مدتی اوضاع بهتر بنماید، با این حال رفته رفته همان رفتارهای پیشین را در پیش خواهیم گرفت، همان کمبودها، همان روحیّه، همان احساس‌ها باز به سراغمان خواهد آمد !
این امر در عشق هم صادق است …
به زعم خودمان انتخابمان نادرست بوده است، بنابراین توقّف می‌کنیم و با کس دیگری همسفر می‌شویم. روز از نو روزی از نو !
باز هم چندی احساس خوشبختی می‌کنیم و با کسی دیگر همسفر می‌شویم . دیری نمی‌گذرد که در می‌یابیم هنوز اندر خم همان کوچه اوّلیم، مضطرب، ناخوشبخت و زیاده خواه !
دگرگونی‌ها را باید در درون محقّق کنیم نه در بیرون. همین است و بس !
می‌توان انتخاب کرد، اما نمی‌توان از رنج حاصل از انتخاب در امان ماند …

* لئو بوسکالیا