روزبه بمانی هم راهی شبیه به ژوله را پیموده.

دلیل کوچ شغلی فیلمنامه نویسان، ترانه سرایان و نوازندگان به مقابل دوربین

چند وقت پیش امیرمهدی ژوله که آن روزها تازه داشت در عرصه بازیگری سری میان سرها درمی‌آورد، در پاسخ سوالی که می‌پرسید «ترجیح می‌دهی یک بازیگر درجه دو باشی یا یک طنزنویس شناخته‌شده؟» گفت: طنزنویس را کسی نمی‌شناسد. الان شما می‌دانید فیلمنامه‌نویس گلشیفته چه ‌کسی است؟ ولی بازیگر را می‌بینید. برای همین کسی دلش برای نویسنده تنگ نمی‌شود مگر اینکه یک چیزی در اینستاگرام بنویسد دل مردم خنک شود. من ‌هم دیگر اینکه چیزی بنویسم که دیگران بازی کنند، خوشحالم نمی‌کند، چون آن‌قدر بازیگری خوشحالم می‌کند که اگر بخواهم چیزی بنویسم، می‌گویم چرا بنویسم دیگری بازی کند و با آن دوست داشته شود؟ می‌خواهم همه آن دوست‌داشته‌شدن برای خودم باشد.
گفته‌های ژوله تکلیف را درباره کوچ او به یک وادی دیگر روشن می‌کند. او ظاهرا دوست داشته شدن را ارجح بر وجوه –احتمالا- فرهیخته‌تر نویسندگی می‌داند. باوری که در این سال‌ها خیلی‌های دیگر را هم واداشته به فعالیت در عرصه‌ای بپردازند که بیشتر توی چشم است…

روزبه بمانی هم راهی شبیه به ژوله را پیموده. شاعر و ترانه‌سرایی که سیاهه خوانندگانی که با آنها همکاری کرده، نشانگر موقعیت و جایگاهش در دنیای ترانه است. خوانندگانی چون احسان خواجه‌امیری، کاوه یغمایی، محمد اصفهانی، رضا یزدانی، محسن چاوشی، محسن یگانه، علیرضا عصار و البته چند تا از «اسمشونبر»های معتبر آن‌ور آبی. بمانی که بارها به‌عنوان «بهترین ترانه‌سرای سال» دست یافته‌؛ الان دو سالی می‌شود که به‌عنوان خواننده هم ترانه‌هایی را منتشر می‌کند، ترانه‌هایی که در بین آنها ترانه پایانی فیلم لاتاری بیشتر و بهتر شنیده شده و توانسته بمانی را به بیشتر دیده‌شدن نزدیک‌تر کند. انتشار نخستین آلبوم او راز کوچش را به وادی خوانندگی فاش می‌کند؛ آلبومی که روزبه بمانی ضمن گلایه از عمری که به بی‌اسمی رفت، از انتشارش در آستانه ۴٠سالگی خبر داده:  بالاخره آلبوم اولم آماده شد، آلبومی که می‌توانست سال‌ها پیش منتشر شود، نه در آستانه‌ ۴٠سالگی‌ام. اگه این همه ‌سال از عمرم به بی‌اسمی نمی‌رفت. بگذریم…
بی‌اسمی البته امید حاجیلی را نیز به وادی خوانندگی کشانده بود. نوازنده‌ای درجه یک که ترجیح داد در کنارش خوانند‌گی هم بکند، تا شایدخوانندگی او را به رویاهایش برساند…

در میان فیلمنامه‌نویسان سینما و تلویزیون شاید برادران قاسم‌خانی در قیاس با تمام نویسنده‌های دیگر به سلبریتی‌بودن نزدیک‌تر باشند. برادرانی که کارنامه‌شان پر است از آثار دیده‌شده و محبوبی که آنها را تا مرحله ستاره‌شدن بالا برده.
با اینکه شاید این دو برادر جزو معدود آدم‌هایی باشند که از طریق نوشتن نیز توانسته‌اند ستاره شوند، اما خیلی‌ها بر این باورند که  اینان نیز در سودای دیده‌شدن پا به وادی‌های دیگری گذاشته‌اند. با این‌حال در تمام این سال‌ها پیمان از بی‌میلی‌اش به بازیگری گفته و مهراب نیز از تصادفی‌بودن حضورش در فضای مجازی. اما کیست که نداند دیده‌شدن وسوسه‌ای است که گریز از آن به سادگی ممکن نیست…

در سال‌های دور نیز وسوسه بازیگری به جان نویسندگان بوده و حداقل تاریخ سینمای ایران شاهدی است بر اشتیاق نام‌هایی چون محمود دولت‌آبادی، محمدعلی سپانلو، منوچهر آتشی، احمدرضا احمدی و شمس لنگرودی برای حضور در این وادی. با این توضیح که شاید بتوان تفاوت قایل شد میان دلیل حضور سینمایی دولت‌آبادی، احمدی، سپانلو و آتشی با شمس لنگرودی که به ‌نظر پیگیرانه‌تر این راه را دنبال می‌کند…
آن چند نفر در زمانی بازیگری کردند که ادبیات برایشان شهرتی نزدیک به سلبریتی‌های سینما به بار آورده بود و نیز آنان در فیلم‌هایی چون گاو، آرامش در حضور دیگران و پستچی بازی کردند که آثاری خاص محسوب می‌شدند…

البته ژوله راه گریزی هم باز گذاشته: «دوست دارم فیلمنامه‌ای بنویسم که بازیگری‌اش را خودم انجام دهم. آن چیزی که دلم می‌خواهد بنویسم این است.» البته همین حرف‌ها هم اولویت ژوله را برملا می‌کند. او اکنون بازیگری است که نوشتن هم بلد است و شاید برای ارتقای بازیگری‌اش روزی دوباره فیلمنامه هم بنویسد. مثل روزبه بمانی که ظاهرا او نیز دوست داشته شدن را انتخاب کرده، یا امید حاجیلی و خیلی‌های دیگر. اینها دیده شدن و دوست داشته شدن را به ور فرهیخته‌تر کارشان ترجیح داده‌اند- و البته تا حد زیادی به خواسته‌شان هم رسیده‌اند. خیلی‌ها اما این‌قدر خوش‌شانس نیستند…

منبع شهروند

روزبه بمانی هم راهی شبیه به ژوله را پیموده.