اهمیت بوردیو برای پسامدرنیسم از پژوهش‌های او درباره تولید و مصرف فرهنگی و نقش فرهنگ مردمی در شکل‌دادن به تمایزهای فرهنگی و تغییرات اجتماعی ناشی می‌شود.

برشی از کتاب فرهنگ پسامدرن بوردیو

پیر بوردیو (2002-1930) در بئارن فرانسه به دنیا آمد. در سال 1954 در دبیرستان مولن در دانشکده ادبیات الجزیره  و سپس در پاریس و لیل به تدریس پرداخت. در سال 1964 در مدرسه تحصیلات عالی مدیر پژوهش شد و از 1972 به بعد در بسیاری از دانشگاه‌های جهان ازجمله پرینستون، شیکاگو، هاروارد و انستیتو ماکس پلانک برلین به تدریس پرداخت و در 1982 به استادی کلژدو فرانس برگزیده شد.

تحصیلات فلسفی بوردیو سبب شد که کارهای او در حوزه «جامعه» تا حدودی با اهداف فلسفی انجام گیرد. او مبانی و شیوه‌های جامعه‌شناختی را با دگرگونی‌های پساساختارگرایانه تلفیق می‌کند. تأثیر آشکار مارکس، دورکم و وبر بر او با تأثیرپذیری از کلود لوی-استروس در زمینه عوامل شکل‌گیری و تحول ساختارهای اجتماعی همراه می‌شود. بوردیو معتقد است «جامعه‌شناسی در رابطه‌ای کنترل‌نشده با موضوع خود قرار دارد» و بنابراین باید بر پایه نوعی تحلیل نقدی به (شیوه کانتی) از حدود دقیق جایگاه خود آگاه شود. دغدغه نقدی کانت در پرسش از حدود توانایی عقل در اینجا به صورت پرسش روش‌مند از شروط اجتماعی تعیین‌کننده پراتیک علمی و پرسش از منافع پنهانی که ممکن است موجب انحراف یا نابینایی آن شوند درمی‌آید. یکی از این شروط «خنثی‌بودن» در جامعه‌شناسی است. به نظر بوردیو نمی‌توان به جامعه‌شناسی هدف یا رسالتی را تحمیل کرد. زیرا این به معنای مطیع‌ساختن آن به قدرت است… به نظر بوردیو شرط پیشرفت شناخت در علوم اجتماعی پیشرفت در شناخت شروط شناخت است. در کتاب «طرحی از یک نظریه عمل» (1972) می‌گوید که باید تولید نظری را در متن نظری سیاسی‌ای قرار داد که از آن زاده شده است. خود بوردیو در کتاب «معنای عملی» (1980) همین شیوه را در برخورد به ساختارگرایی دنبال می‌کند. او معتقد است دستاورد ساختارگرایی معرفی روشی جدید در علوم اجتماعی یعنی معرفی اندیشه ارتباطی در برابر اندیشه جوهری بوده است. بوردیو با کوشش در شناخت موانع موجود بر سر راه این روش می‌کوشد شرایط و امکانات گسترش این روش را از نظام‌های فرهنگی به نظام‌های اجتماعی جست‌وجو کند. بوردیو در مطالعات جامعه‌شناختی به موضوعات گوناگونی پرداخته است: آیین‌های قبایلی، روابط خویشاوندی، ساخت‌های زمانی و اقتصادی، ادراک هنری، ذوق، سبک زندگی، طبقات اجتماعی، زبان و نظام آموزشی مدارس و غیره. اما در این میان تحلیل‌های او از تولید و مصرف صورت‌های فرهنگی برای اندیشه پسامدرن اهمیت بیشتری دارد. اثر مهم او در این زمینه کتابی است به نام «تمایز: نقدی اجتماعی از حکم ذوقی» (1979)‌ که در آن دیدگاه خود درباره مفاهیم متمایز، ذوق و عادت را بیان می‌کند. از نظر بوردیو «مصرف فرهنگی» از سازمان اقتصادی تولید ناشی می‌شود اما نه به‌معنایی که در مارکسیسم کلاسیک برای تعیین‌کننده‌بودن پایه اقتصادی وجود دارد. به عقیده بوردیو نه‌تنها اقتصاد بلکه «سرمایه فرهنگی» نیز شیوه‌هایی را تعیین می‌کند که در آنها مصرف فرهنگی موقعیت اجتماعی را تعیین می‌کند… بوردیو نه‌تنها به چیزی که مردم مصرف می‌کنند توجه دارد بلکه هویت‌ها و سبک زندگی‌هایی را که با اشکال گوناگون «مصرف فرهنگی» پیوند دارد نیز جست‌وجو می‌کند. این همان تمایزی است که پراتیک فرهنگی افراد مصرف‌کننده را سازمان می‌بخشد. اما این تمایز در مصرف فرهنگی به نظر بوردیو در متن «عادات» قرار می‌گیرد. بوردیو در تمام عملکردهای مورد مطالعه‌اش لایه یا نظامی از استعدادها را کشف می‌کند که زیر کنش‌های ما قرار دارد و تمام تاریخ اجتماعی سوژه در آن ادغام و غوطه‌ور می‌شود. این نظام نحوه شناخت، ادراک، تصور، حکم و جایگاه فرد در فرهنگ مسلط را تولید می‌کند و جهت می‌بخشد و بوردیو آن را عادت می‌نامد… در عین حال بوردیو معتقد است عادت صرفا در ذوق بازتاب نمی‌یابد بلکه به نوبه خود از تغییرات ذوق تأثر می‌پذیرد زیرا مصرف فرهنگی به هیچ وجه نسبت به قدرت اجتماعی جنبه حاشیه‌ای و منفعل ندارد.
به کمک این نظریه است که بوردیو نیز در راستای بحث مخدوش‌شدن ارزش فرهنگی والا و پست در پسامدرنیسم به بازنگری مسئله ارزش می‌پردازد و می‌گوید که «تمایزهای فرهنگی» وجه مهمی از مبارزه میان طبقات حاکم و محکوم جامعه‌اند. او نشان می‌‌دهد که چگونه ذوق و سلیقه‌ها و سبک زندگی‌های اختیاری گروه‌ها و طبقات خاصی در جامعه به برکت روابط قدرت و نظام‌های گوناگون آموزشی به یگانه الگوی ذوق و سلیقه سبک زندگی «مشروع» و «طبیعی» کل جامعه تبدیل می‌شود… ذوق گفتمانی عمیقا ایدئولوژیکی است و مصرف فرهنگی نهایتا «مستعد آن است که نقش اجتماعی مشروعیت‌بخشی به تفاوت اجتماعی را ایفا کند». تفکیک سرمایه به سرمایه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به بوردیو اجازه می‌دهد که در عین پذیرش اهمیت سرمایه اقتصادی برای دسترسی به دو سرمایه دیگر بر نقش مهم سرمایه اجتماعی و فرهنگی در مشروعیت‌بخشی به سلطه اقتصادی طبقاتی خاص از طریق بازتولید آن به شکل سلسله‌مراتبی فرهنگی و اجتماعی نیز تأکید کند. ازجمله عواملی که در شکل‌گیری این طبقه‌بندی‌ها دخیل است گفتار است… بوردیو معتقد است ارزش و قدرت یک گفتار نه به واژگان آن بلکه به شرایط اجتماعی تأثیرگذاری آن وابسته است. از همین‌رو منشأ اقتدار زبان بیرون از آن است… اهمیت بوردیو برای پسامدرنیسم از پژوهش‌های او درباره تولید و مصرف فرهنگی و نقش فرهنگ مردمی در شکل‌دادن به تمایزهای فرهنگی و تغییرات اجتماعی ناشی می‌شود.
منبع: فرهنگ پسامدرن، عبدالکریم رشیدیان، نشر نی، صص129-127

اهمیت بوردیو برای پسامدرنیسم از پژوهش‌های او درباره تولید و مصرف فرهنگی و نقش فرهنگ مردمی در شکل‌دادن به تمایزهای فرهنگی و تغییرات اجتماعی ناشی می‌شود.