سالهای میانی دهه هفتاد، چندین چهره تازه را به سینمای ایران معرفی کرد که هدیه تهرانی یکی از آنها بود. بازیگری که با «شوکران» بهروز افخمی دیده شد و رفته رفته جای پایش را در سینمای ایران محکم کرد. در فاصله کوتاهی نام «هدیه تهرانی» به یک برند و اسم خاص در میان سینمادوستان تبدیل شد. حالت چهره و استایل خاص بازی او، برای مخاطبان سینما تازگی داشت و همین عاملی برای به سینما کشاندن علاقهمندان بود. خونسردی تهرانی در چهره و بیان، تا آن زمان در کمتر بازیگری دیده شده بود و برگی برنده برایش به حساب میآمد.
درخشش یک ستاره
هدیه تهرانی با ظاهری شبیه به زنان طبقه متوسط شهرنشین، میتوانست بخشی از مطالبات این طبقه اجتماعی را در فیلمهایش نمایندگی کند. فیلمهای ساخته شده در سالهای پایانی دهه هفتاد نیز تا حدودی رنگ و بوی اجتماعی به خود گرفته و فضای سینما و موضوع فیلمها در حال پوست انداختن بود. همه چیز دست به دست هم میداد تا بازیگر نوظهوری مثل هدیه تهرانی به خوبی دیده شود.
هرچه کارنامه بازیگری تهرانی تعداد فیلمهای بیشتری به خود میدید، فیلمهای او نیز پختهتر میشد. او پس از بازی در فیلمهای گیشهپسندی مثل «قرمز»، «دستهای آلوده» و «چتری برای دو نفر» در دو فیلم مهم آن سالها بازی کرد. نخست «کاغذ بیخط» ناصر تقوایی بود که بازیاش در این فیلم تحسین همگان را برانگیخت. تهرانی نقش زنی خانهدار را در این فیلم بازی کرد که آرزوهایش در لوای زندگی روزمره در حال فراموشی و نابودی است.
کمتر فیلمی تا آن زمان با این قدرت روزمرگیها و چالشهای پیش روی یک زن خانهدار را نشان داده بود. «کاغذ بیخط» نظر مثبت منتقدان را به دنبال داشت و موجب تثبیت جایگاه تهرانی در سینمای اجتماعی شد. فیلمِ تقوایی در آن زمان، از معدود فیلمهایی بود که دغدغه های یک زن خانهدار را محور قرار داد و تهرانی نیز به خوبی از پس نقش «رویا» در فیلم برآمد.
«خانهای روی آب» فیلم اجتماعی و شاخص دیگری بود که هدیه تهرانی در آن بازی کرد. فیلم بهمن فرمانآرا حرفهای زیادی برای گفتن داشت و توانست نظر مساعد مردم و مخاطبان را جلب کند. تهرانی در اوایل دهه هشتاد روزهای خوبی را پشت سر میگذاشت. در مهمترین فیلمهای آن زمان بازی میکرد و در نقشهایش میدرخشید. تهرانی هم با بازی در فیلمهای تقوایی و فرمانآرا، در میان منتقدان و مخاطبان جدی سینما جایگاه ویژهای پیدا کرد و هم با بازی در فیلمهای عامهپسند، در میان تماشاگران عامه نیز محبوبیت داشت.
اتفاق مهمی به نام «چهارشنبه سوری»
با وجود تمامی اتفاقهای خوشایند، هنوز، اتفاق اصلی برای این بازیگر نیفتاده است. بازی در فیلم «چهارشنبه سوری» اصغر فرهادی اوج توانایی و شکوفایی تهرانی است. «چهارشنبه سوری» یک اتفاق مهم و خاص در کارنامه بازیگری هدیه تهرانی است و او را بیش از پیش در کانون توجه قرار داد. تهران در اوج تجربه و پختگی به «چهارشنبه سوری» رسید و یکی از ماندگارترین نقشهایش را در یکی از مهمترین فیلمهای سینمای ایران بازی کرد.
او نقش زنی شکاک، افسرده حال و زودرنج را در قالب نقش «مژده» بازی میکند که در برابر رفتارهای شوهرش مستاصل شده است. مژده نسبت به رفتار و کارهای شوهرش حساس است، احساس میکند به او خیانت شده ولی توانایی ثابت کردن چیزی را ندارد، و همین سرآغاز سرخوردگی و در خود فرورفتن هایش است. تهرانی بار دیگر در قالب نقشی از زنان طبقه متوسط جامعه فرو رفت و بخشی از دغدغه ها و چالشهای آنان را پیش چشم سینمادوستان گذاشت.
سکانسی که مژده میخواهد از طریق دریچه حمام صدای زن همسایه را بشنود و در مواجهه با خواهرش، درمانده و کلافه گریه میکند به خوبی اوج استیصال و درماندگی یک زن را در زندگی مشترک نشان میدهد. تهرانی به واسطه بازی در این نقش، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را برای خود کرد و بار دیگر مهر تائیدی بر تواناییهایش زد.
دوران افول
اما عجیب آنکه پس از «چهارشنبه سوری»، هر چه گذشت، ستاره این بازیگر در سینما کم سوتر شد. هرچند او پس از بازی در «چهارشنبه سوری» فیلمهایی مثل «شیرین» عباس کیارستمی و « هفت دقیقه تا پاییز» علیرضا امینی را در کارنامه دارد، ولی دیگر نمیتواند دوره درخشان بازی در فیلمهای فرهادی و تقوایی را تکرار کند. او در فیلم این کارگردانها، مثل یک ستاره میدرخشید و نقش مهمی در بالا رفتن سطح کیفی فیلمها داشت. بازی او چنان به این فیلمها ضمیمه شده که علاقهمندان به سینما هرگاه نام این فیلمها را در ذهنشان مرور میکنند، بازی هدیه تهرانی جلوی چشمانشان میآید.
از «چهارشنبه سوری» به این سو، دیگر نقشهای تهرانی درخشش گذشته را ندارد و فیلمهایش به موفقیتهای زیادی دست پیدا نمیکنند. دهه نود سالهای کم فروغی برای تهرانی دارد. دیگر از آن بازیهای خیرهکننده و نقشهای جذاب خبری نیست. حالا هدیه تهرانی در دورهای از افول قرار گرفته است. فیلمهایی که بازی میکند خیلی چنگی به دل نمیزند یا نقشهایی که برعهده میگیرد بسیار معمولی هستند. در این میان تنها «بدون تاریخ بدون امضا» نسبت به دیگران فیلم بهتری است که البته نقش تهرانی در آن خاص و ویژه نیست و فیلم بیشتر بر کاکل نوید محمدزاده و سعید آقایی میچرخد.
بازی در «پل چوبی»، «آدت میکنیم»، «دوئت»، «روزهای نارنجی» و چند فیلم دیگر، هیچ کدام نمیتوانند موفقیتهای گذشته را برای این بازیگر تکرار کنند. تمام این فیلمها، آثاری معمولی با بازیهای متوسط بازیگرانش هستند. تهرانی در این سالها در تعدادی فیلم معمولی، نقشهای معمولی به عهده گرفته است. حالا دیگر نام هدیه تهرانی، خیلی کسی را برای سینما رفتن و فیلم دیدن وسوسه نمیکند. فیلمهایی که او بازی میکند آثار مهم و شاخصی نیستند و بازیهای او هم دیگر چشمها را خیره نمیکند. بازی در فیلمهایی مثل «دوئت» و «روزهای نارنجی» نشان داد تهرانی چقدر از روزهایی که این بازیگر، نقشهای ماندگاری در سینما خلق میکرد فاصله دارد. شاید دیگر دورانی که نام هدیه تهرانی برای بخش زیادی از سینمادوستان جذابیت داشت، به سر آمده است.
هر بازیگری در هر جای دنیا دوران اوج و افولی دارد؛ این دوره برای برخی زود طی میشود و برای برخی دیر. شاید تکرار موفقیتهای گذشته برای تهرانی سخت و دشوار به نظر برسد، ولی نباید این نکته را فراموش کرد که این بازیگر در بخشی از تاریخ سینمای ایران نقش قابل توجهی دارد. فیلمهایی که او بازی کرده فیلمهای مهمی و جریانسازی هستند و خود او نیز با سبک منحصر بفردش کلاس بازیگری زنان را در سینمای ایران چند پله ارتقا بخشید.
نویسنده: احمد محمدتبریزی